دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 53 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 48 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش یادگیری مشارکتی در 31 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
قابل ویرایش : بله
منابع : جدید و آپدیت شده
فرمت فایل : ورد
نحوه پرداخت و دریافت : بلافاصله پس از پرداخت آنلاین قادر به دانلود خواهید بود .
پشتیبانی تخصصی : 09191809834 ( لطفا فقط پیامک یا تلگرام )
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تعریف و تبیین یادگیری مشارکتی:
درمطالعهی ادبیات مربوط به یادگیری مشارکتی کار سه گروه از محققان جالب است. یک گروه توسط راجر جانسون از دانشگاه مینسوتا رهبری میشود. گروه دیگرتحت نظارت رابرت اسلاوین از دانشگاه جانز هاپکینز است، و گروه سوم را شلومو شاران (1990-1980) هدایت میکند. آنها در بعض از تفحصات خود تأثیرات تکلیف مبتنی بر مشارکت همراه با پاداش را بر تکالیف « متداول» برای یادگیری، که در آنها دانشآموزان مطالبی برای تسلط یافتن دریافت میدارند، مورد بررسی قرار دادهاند (جویس و همکاران، ترجمه: بهرنگی،1390، ص275).
اثر گروه جانسون (1981، الف 1975) که درباره تدریس شاگردان به شاگردان است اطلاعاتی درباره اثرات رفتار توأم با همیاری بر وظایف متداول یادگیری و بر ارزشها و رفتار بین گروهی و نگرش ها فراهم آورده است. الگوی این گروه بر توسعه چیزی که بدان بهم وابستگی مثبت اطلاق میکنند، یا بر همیاری در جایی که اقدام جمعی تفاوت های فردی را میپذیرد تأکید دارد. او در گزارش خود به موفقیت استفاده از گروههای غیر متجانس در وظایفی که مستلزم هماهنگی اعضای گروه در یادگیری تحصیلی و روابط بین گروهی است، اشاره میکند و انواعی از راهبردهای پایدار را که ساختارهای پاداشدرونی و خارجی را به کار میگیرند به وجود میآورد (جویس و همکاران، ترجمه: بهرنگی،1390، ص513).
از میان الگوهای بسیار گوناگون تدریس میتوان به یادگیری مشارکتی اشاره کرد. این الگو ازنظر ساختاری زیرمجموعه خانواده الگوهای اجتماعی و برای آموزش همکاری است. سازوکار این الگو به سبب وجود عوامل بارز و مؤثری چون روابط مثبت میان اعضاء، همکاری در گروههای یادگیری، مسؤلیتپذیری فردی و پیامدهای رضایتبخش گروهی، موجب دستاورد- های مثبت و شاخص در آموزش و پرورش دانشآموزان شده است. یادگیری مشارکتی با ایجاد شرایط مناسب برای آموختن استراتژیهای یادگیری، به انتقال یادگیری از طریق گروه به فرد، و کنش متقابل میان فراگیران با سطوح توانایی علمی ناهمگن در کلاس کمک میکند. این الگو برای موفقیت تحصیلی دانشآموزان الگویی مناسب و شناخته شده است
ویژگیهای روش یادگیری مشارکتی:
برای بسیاری از متخصصان و مجریان این سؤال مطرح است که چه تفاوتهای اساسی بین روش مشارکتی و سایرفعالیتهای آموزشی مربوط به گروههای کوچک وجود دارد. تفکیک و تمایز روش مشارکتی از سایر گروههای کوچک یاددهی- یادگیری را میتوان در عامل«انگیزه »جستجو کرد. انگیزه یادگیری در راهبردهای مشارکتی نسبت به سایر راهبردهای آموزشی بسیار بالاست. چنین انگیزهای از سه ویژگی مهم نشأت گرفته است که عبارتند از:
1- اهداف گروهی
اهداف گروهی معمولاً به صورت پاداش براساس موفقیت گروه در وظایف و کارکردهای تحصیلی تعریف میشود. در این رویکرد کار گروهها براساس ارتقای هر عضو در سطوح مختلف پیشرفت تحصیلی مورد شناسایی قرار میگیرد. دانشآموزان در موقعیت روش مشارکتی، همچون سایر موقعیتهای آموزشی، برای تسلط بر محتوا و دستیابی به اهداف آموزشی سخت تلاش میکنند، اما این تلاش برای کسب امتیازات فردی صورت نمیگیرد، بلکه هدفش کسب افتخار گروهی و ارتقای موقعیت گروه است. در فعالیتهای آموزشی به صورت گروههای کوچک، به هیچ وجه اهداف گروهی مورد توجه نیست.
پاداشهای گروهی در روش مشارکتی کارکردی حمایتی برای فراهم کردن انگیزه در فرآیند یادگیری دارد. این ویژگی دانشآموزان را تشویق میکند که زمان خود را صرف مساعدت به هم گروههای خود نمایند. از طرف دیگر پاداشهای گروهی سبب میشودکه دانشآموزان کمتوان نیز انگیزه بیشتری برای فعالیتهای یادگیری داشته باشند، زیرا مایل نیستند که کمکاری آنها باعث کاهش امتیاز دانشآموزان قوی در گروه گردد.
2- مسؤلیتهای فردی:
مسؤلیتهای فردی بستگی به میزان تلاش در فرآیند آموزش و تسلط هر دانشآموز بر محتوای آموزشی دارد. اعضای گروه به صورت مشارکتی تمرین و به یکدیگر کمک میکنند، اما به صورت ویژه وبه طور مستقل و جدا از هم برای ارائه مهارتهای خود مورد ارزشیابی قرار میگیرند. اما امتیاز فردی هر یک از اعضای گروه، اساس و پایه موفقیت گروه را مشخص میسازد، زیرا بر اساس میانگین چنین موفقیتهایی است که شناخت عمومی گروه قابل پیشبینی است. مسؤلیتهای فردی، اعضای گروه را مطمئن خواهد ساخت که هر عضوی بهطورجدی وظایف یادگیریاش را انتخاب و دنبال خواهد کرد، و عدم تسلط هیچ عضویموجب شکست دیگران نخواهد شد. تأکید بر این مسؤلیت سبب میشود که همه اعضای گروه وظایفشان را به نحومطلوب انجام دهند تا موجب کاهش نمره دیگران نشوند. برعکس در سایر گروههای کوچک معمولاً معلم به صورت کلی به نتایج کار گروهی نمره میدهد در نتیجه همه اعضای گروه همان نمره را دریافت میکنند.
3- فرصتهای برابر برای یادگیری:
فرصتهای برابر برای موفقیت، به وسیله نظام نمرهگذاری برمبنای عملکرد پیشین اعضای گروه تضمین میشود نه براساس رسیدن به سطح پیشرفت آزمونهای هنجاری یا آزمونهای معیاری. در روش مشارکتی، گروههای ممتاز آنهایی هستند که پیشرفت اعضایشان نسبت به گذشته قابل توجه باشد، نه آنهایی که بالاترین میانگین نمرات را در آزمون کسب کرده باشند. دراکثر موقعیتهای رویکرد مشارکتی، موفقیت تنها محدود و منحصر به یک گروه نیست؛ ممکن است همه گروهها موفقیت کسب کنند. به هر حال موفقیت گروهی میطلبد که اعضای گروه همه نیروی خود را برای رسیدن هر یک از اعضای گروه به حداکثر پیشرفت تجهیز کنند.
یکی از کارکردهای مؤثر روش مشارکتی این است که دانشآموزان با هر میزان توانایی که دارند، تعامل و چالش را تجربه میکنند، و به سوی پیشرفت تحصیلی مطلوب گام برمیدارند. مطالعات کنترل شده وبه دقیق نشان میدهند که درروش مشارکتی، حتی ضعیفترین دانشآموزان به طور قابل ملاحظهای سریعتر از دانشآموزان ضعیف همتراز خود در سایر موقعیتهای آموزشی پیشرفت می کنند
........
............
......................
Slavin
Sharan
Johnson
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 49 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش باورهای شناخت شناسی در 24 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
قابل ویرایش : بله
منابع : جدید و آپدیت شده
فرمت فایل : ورد
نحوه پرداخت و دریافت : بلافاصله پس از پرداخت آنلاین قادر به دانلود خواهید بود .
پشتیبانی تخصصی : 09191809834 ( لطفا فقط پیامک یا تلگرام )
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
به طورکلی میتوان تحقیقات صورت گرفته در مورد باورهای شناخت شناسی را در شش حوزه کلی طبقه بندی کرد (هوفر و پینتریچ، 2010):
1) بازنگری و بسط و توسعه ی نظریه ی پری
2) ایجاد ابزارهای اندازه گیری سادهتر برای ارزیابی باورهای شناخت شناسی
3) اکتشاف الگوهای جنسیتی در حوزه دانستن
4) بررسی جایگاه باورهای شناخت شناسی به عنوان قسمتی از فرایند تفکر و استدلال
5) شناسایی ابعاد باورهای شناختشناسی
6)ارزیابی نحوهی ارتباط این باورها به دیگر فرایندهای شناختی و انگیزشی
این شش حوزه در سه گروه مختلف جای میگیرند که در قسمت بعد به آن اشاره شده است.
تحقیقات روانشناسی در مورد رشد باورهای شناختشناسی در اواسط دههی 1950 آغاز شد. در این زمان سه خط سیر تحقیقاتی به طور همزمان شش حوزهی ذکرشده را پوشش می داد (هوفر و پینتریچ، 2010). اولین گروه، به این مسئله علاقمند شدند که افراد چگونه تجارب آموزشی خود را تفسیر میکنند. (باکستر ماگلدا، 1992؛ بلنکی و همکاران 1986، پری، 1970). پری کار خود را با نمونهای که تنها شامل جنس مذکر بود آغاز کرد. در مقابل، بلنکی (1986) "شیوه دانستن زنان" را مورد تحقیق قرار داد. بکستر ماگلدا با مشاهدهی نتایج این دو تحقیق تصمیم گرفت تا تحقیق مشابهی را با هر دو گروه انجام دهد، در واقع حوزههای یک تا سه در این گروه قرار می گیرند.
-Baxter Magolda
-Belenky
-Women’s ways of knowing
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 50 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 24 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش زبان؛ تک زبانه و دو زبانگی در 13 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
قابل ویرایش : بله
منابع : جدید و آپدیت شده
فرمت فایل : ورد
نحوه پرداخت و دریافت : بلافاصله پس از پرداخت آنلاین قادر به دانلود خواهید بود .
پشتیبانی تخصصی : 09191809834 ( لطفا فقط پیامک یا تلگرام )
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
انسان موجودی اجتماعی است و نیاز به تبادل افکار، بیان احساسات و به طور کلی ارتباط با دیگران دارد(حسناتی، جلالی پور، لطیفی، گودرز، صالح و دبیری، 1391). بدون شک مهمترین سیستم نشانهای که کارکردهای زیادی دارد زبان است. اما اساسیترین آنها این است که تفکر و توجه ما را از موقعیت بیواسطه(از تاثیر پذیری محرک در هر لحظه) آزاد میکند. بنابراین زبان و گفتار ما را قادر می سازد تا به گذشته فکر کنیم و برای آینده برنامه ریزی کنیم.
پیاژه پس از تحقیقات بسیار دریافت که حرف زدن کودکان میتواند دو مرحله اساسی داشته باشد:
1-تکلم خود محور: به این معنا که صحبت کودک آنچه را که او در لحظه می اندیشد منعکس میکند صرفنظر از اینکه آنچه گفته میشود برای دیگران معنایی داشته باشد یا نداشته باشد. یک کودک چه تنها باشد و چه درون جمع باشد با خودش حرف میزند و درباره خودش حرف میزند و برای خودش حرف میزند. او به شنوندگان خود بی توجه است که پیاژه این حالت را تک گویی مینامد(سیف، 1386).
2- تکلم اجتماعی شده: به مرور از حدود سن هفت سالگی گفتار کودک جنبه اجتماعی پیدا میکند.
ویگوتسکی زبان را برای رشد کارکردهای عالی ذهنی بسیار مهم میداند. در نظریه ویگوتسکی تفکر و زبان در کودکان به صورت دو فرایند مستقل شروع میشوند و در ابتدا تفکر پیش زبانی و زبان پیش عقلی است و در حدود دو سالگی است که منحنی های مجزای تفکر و زبان به هم میرسند و تفکر زبانی و زبان عقلانی میشود با این حال زبان و تفکر به طور کامل در هم نمیآمیزند و همیشه نوعی استقلال در آنها ادامه مییابد.
ویگوتسکی در تحول یا رشد زبان سه دوره را متمایز می کند:
1-گفتار اجتماعی(بیرونی): نقش این گفتار که تاسنین قبل از سه سالگی ادامه دارد، کنترل رفتار دیگران است.
2- گفتار خود محورانه: ویگوتسکی معتقد است در سنین 3 تا 7 سالگی زبان هم نقش درونی یعنی هدایت و جهت دهی به تفکر و هم نقش بیرونی یعنی انتقال نتایج تفکر به دیگران را دارد اما چون کودک هنوز قادر به متمایز ساختن این دو کارکرد از هم نیست اتفاقی می افتد که پیاژه آن را گفتار خودمحورانه مینامد. که حالتی است که کودکان غالبا با خود صحبت میکنند و بین گفتار خود و گفتار با دیگران تمایزی قائل نمیشوند. به عقیده ویگوتسکی گفتارخود محورانه مرحله انتقالی گفتار بیرونی به درونی بوده و برای رشد شناختی ضروری است. اصطلاح خود محورانه توسط پیاژه مطرح شد. پیاژه میگفت این گفتار نشان دهنده عدم توانایی کودک پیش عملیاتی در درک دیدگاه های دیگران است. اما ویگوتسکی با این علم مخالف است و میگوید: کودک این گفتار را برای کنترل رفتار خود مورد استفاده قرار میدهد. در حال حاضر بجای گفتار خود محورانه، از اصطلاح گفتار خصوصی استفاده میکنند
دو زبانگی و تعریف آن
زبان به عنوان حامل فرهنگ، تدن و آداب و رسوم یک ملت از آن یاد می شود. فرهنگ و زبان دارای پیوستگی درونی با هم می باشند(فوستر، 2001). در بررسی تفاوت های زبانی، آنچه که بیشتر مورد مطالعه قرار گرفته است، تفاوت ساختاری و کارکردی در افراد تک زبانه و دو زبانه است و در این میان بیشترین پژوهش ها بر مطالعه افراد دو زبانه تمرکز یافته است(عبداللهی مقدم، مرادی، حسنی و رضا زاده، 1391). همچنین در 30 سال اخیر تحقیقات در مورد پردازش در دو زبانه ها افزایش یافته است(وان هیون، دیجکسترا، 2010). دو زبانگی، به استعداد فرد در درک و تولید دو زبان(به صورت طبیعی) اشاره دارد(پاولنکو، 2007). افراد دو زبانه در معرض دو الگویی قرار دارند که از طریق آن، دنیای پیرامون را شکل داده و سازمان دهی می کنند و در تغییر و تعویض دیدگاه خود بر اساس موقعیت، از مهارت بالایی برخواردارند(پاولنکو، 2007). بر این اساس تجربه دو زبانگی، احساس متفاوتی در مورد خود و جهان به وجود می آورد و بنابر نظر فلاسفه گذشته، هویت فردی به حافظه(به عنوان کسی که چیزی در گذشته انجام داده است) پیوند می خورد(عبداللهی مقدم، مرادی، حسنی و رضا زاده، 1391). گفته می شود که فرد دو زبانه، دو مجموعه سازمان دهی شناختی و دو بافت رمز گردانی و بازیابی دارد و از آنجا که رمز گردانی و بازیابی، دو ساختار اصلی در حافظه شرح حال هستند، می توان گفت که این دو، محور اصلی مطالعات روان شناسان زبان در مورد دو زبانگی بوده است(عبداللهی مقدم، مرادی، حسنی و رضا زاده، 1391). دو یا چند زبانه به افرادی گفته می شود که در زندگی روزمره به طور نظام مند از دو یا چند زبان استفاده می کنند(امیدوار، جعفری، طاهایی و صالحی، 1391). در افراد دو زبانه، پدیده تعویض رمز می تواند نقشی معنادار در ابراز هیجانات و یادآوری خاطرات شرح حال ایفا کند. تعویض رمز، به استفاده از متناوب از دو یا چند زبان در طول یک تعامل محاوره ای اشاره دارد(گاس و سلینکر، 2008). مواجهه با دو زبان، به ایجاد انعطاف پذیری ذهنی، توانایی تشکیل مفاهیم و نتیجتا افزایش توانایی های ذهنی دیگر منجر خواهد شد. به عبارت دیگر، تجربه دو زبانه بودن، تاثیر قابل توجهی بر رشد فرایندهای شناختی خواهد گذاشت(دالگلیش، ویلیامز، پرکینز، گلدن، بارنارد و ینگف 2007). یافته های پژوهشی اخیر نشان داده اند که افراد دو زبانه بهتر از همتایان تک زبانه خود در فعالیت های کلامی که مستلزم فرایندهای تحلیلی یا کنترلی می باشد، عمل می کنند. همچنین به نظر می رسد که در تفکر واگرا، تفکر خلاق و آگاهی فرازبانی برتر هستند. به این معنی که شخص دو زبانه قادر است در مورد زبان، به عنوان یک موضوع قابل بررسی در قایسه با زبانی که فقط آن را به کار می برد و درک می کند، بیندیشد(عبداللهی مقدم، مرادی، حسنی و رضا زاده، 1391).
هاگن(1953؛ به نقل از واعظی، ذوالفقاری اردچی و رحیمی، 1391)، افراد دو زبانه را افرادی می داند که قدرت بیان کامل داشته و بتوانند مفاهیم را به زبان دیگر بیان کنند. بر اساس این تعریف، زبان آموزان مبتدی نیز دو زبانه شمرده می شوند(واعظی، ذوالفقاری اردچی و رحیمی، 1391).
2-3- ساختار عصبی و دوزبانگی
درباره برتری نیم کره های مغز در برخی فعالیت ها، اغلب پژوهش گران پذیرفته اند که نیم کره چپ مغز در اکثر افراد تک زبانه نیم کره غالب در زبان آموزی است. یافته ها موید آن است که یکی از نیمکره های مغز به پردازش داده های زبانی می پردازد که اصطلاحا به این پدیده برتری جانبی زبان می گویند. پردازش زبانی عمدتا به نیمکره چپ واگذار می شود. در افراد دو زبانه، سه فرضیه در باب دو نیمکره ای بودن مغز ارائه شده است. طبق اولین فرضیه در افراد دو زبانه نیم کره راست غالب است. زبق فرضیه دوم در افراد دو زبانه، همانند افراد تک زبانه، نیمکره چپ غالب است. فرضیه سوم نیز بر این اساس است که هر نیمکره به پردازش یک زبان اختصاص دارد(واعظی، ذوالفقاری اردچی و رحیمی، 1391).
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 48 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 30 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش سردرد میگرنی در 15 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی به شیوه APA جهت استفاده فصل د
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
سردرد میگرنی؛ تعریف و عوامل مرتبط با آن
سردرد، یکی از شایع ترین شکایاتی است که بیماران را نزد پزشک می کشاند. بیش از 90 درصد از افراد در طول سال حداقل یک حمله سردرد را تجربه می کنند(کاسپر، براندوال و فاوسی، 2010). برآوردهای کلی نشان می دهد که بزرگسالان مبتلا به اختلال سردرد به ترتیب 46 درصد سردرد کلی، 11 درصد میگرنی، 42 درصد سردرد تنش و 3 درصد سردرد مزمن روزانه را تجربه می کنند(استوفنر و همکاران، 2011).
هرچند تعریف مشخص و دقیقی از سردرد وجود ندارد، اما کلیه دردهایی که می توان آنها را در ناحیه سر و صورت احساس کرد، جزء اختلال سردرد محسوب می شوند. سردردهای تنشی، به طور معمول ریشه عضلانی دارند و با گرفتگی شدید عضلات گردن، شانه ها، صورت و سر مشخص می شوند. این نوع سردردها، شروعی تدریجی دارند و با احساس بستن نواری به دور سر، گرفتگی شدید عضلات، درد دو طرف سر، احساس فشار و کسالت همراه هستند و از فراوانی، شدت و طول دوره بسیار متغیری برخوردار هستند. بیماران مبتلا به سردرد نوع تنشی، به طور معمول از دوره های درد دو طرف سر رنج می برند. سردرد نوع تنشی، چند روز در هر ماه یا حتی به طور روزانه اتفاق می افتد و این نوع سردرد یعنی تنشی همچنین ناتوانی زیادی را برای بیماران مبتلا به چنین اختلالی ایجاد می کند(استوفنر و همکاران، 2011).
سردرد میگرنی یکی از رایج ترین اختلالات روان تنی است که مشخصه آن سردردهای ضربان دار است. به طور معمول، یک طرف سر را فرا می گیرد و در کودکی و نوجوانی شروع و با گذذشت سالها، عود آن کمتر می گردد. سردرد میگرن، یکی از 20 علت ناتوانی در سراسر جهان است و وسط سازمان بهداشت جهانی به عنوان مشکل بهداشت عمومی با اولویت بالا شناخته شده است(لئونادری، استینر، شچر و لیپتون، 2015).
کمال گرایی، پرخاشگری سبک های مقابله ای بیماران سردرد میگرنی؛
کمالگرایی به منزله تمایل پایدار فرد به وضع معیارهای کامل و دست نیافتنی و تلاش برای تحقق آنها که با خود ارزشیابی های انتقادی از عملکرد شخصی همراه است، تعریف شده است(دمت، 2009). از سوی دیگر بعضی یافتهها بر حسب کنش وری مثبت و منفی کمالگرایی، تقسیمبندیهای دوگانه کمال گرایی بهنجار-نابهنجار و مثبت و منفی را معرفی کرده اند(عبدخدایی، مهرام، ایزانلو، 1390). برخی با تمایز بین کمال گرایی بهنجار و نوروتیک معتقد هستند که کمالگرای بهنجار از تلاش و رقابت برای برتری و کمال لذت میبرد و در عین حال محدودیتهای شخصی را به رسمیت می شناسد اما کمالگرای نوروتیک به دلیل انتظارات غیر واقع بینانه هرگز از عملکرد خود خشنود نخواهد شد و از منظر خودش هرگز کاری را خوب انجام نمیدهد که بتواند از آن احساس لذت ببرد. این افراد ناشکیبا و بی نهایت خود انتقادگر هستند. در کمالگرایی بهنجار اشخاص به کارهای سخت روی آورده و با هدف موفقیت، برانگیخته شده و ضمن تاکید بر معیارهای سطح بالای عملکردی، میتوانند واقعیت های بیرونی را درک کرده و محدودیت ها را بپذیرند. ولی کمال گرایی نابهنجار با ترس از شکست برانگیخته شده و در نتیجه در خصوص دستیابی به اهداف سطح بالا و غیر واقع بینانه دائما نگران هستند(ایجان و همکاران، 2010).
مقابله در برگیرنده تلاشها، اعم از کنش محور و درون روانی، برای اداره و تنظیم تقاضاهای محیطی، درونی و کشمکش میان آنها است و دو کارکرد مهم دارد: تنظیم هیجان های ناگوار و در پیش گرفتن کنشی برای تغییر و بهبود مسألهای که باعث ناراحتی شده است، و دو نوع سبک مقابله ای در برابر فشار روانی وجود دارد: سبک مقابله مسأله مدار و سبک مقابلهای هیجان مدار(لازاروس و فولکمن، 1984، به نقل از مجید و همکاران، 2009).
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 94 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش شبکه های اجتماعی در 20 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
الگوی عمومی استفاده از اینترنت و شبکههای نوین اطلاعاتی
توسعه و کاربرد فناوریهای اطلاعات و ارتباطات در نظامهای آموزشی، صرفا به تأثیر مستقیم آنها بر فرایند آموزش و یادگیری خلاصه نمیشود. این فناوریها و به طور خاص اینترنت و شبکة وب پیوسته در زندگی روزمرة مردم نقش دارند. افراد به هنگام حضور در شبکه، کوله باری از دانش و تجربههای فرهنگی و اجتماعی خود را به همراه میآورند و در عین حال، تحت تأثیر اطلاعات و تعاملهای درون آن قرار میگیرند. خارج شدن یادگیری از خانه، مدرسه، دانشگاه و گرایش به استفاده از وب به عنوان» فضای سوم« زمینهای برای باز اندیشی در روابط و مناسبات علمی، اجتماعی و آموزشی فراهم کرده است. همچنین شبکههای نوین اطلاعاتی زمینههای بیشتری برای انتخاب خدمات علمی و فرهنگی برای یادگیرندگان فراهم کرده و وسیلهای برای دسترسی به منابع بیشتر و افزایش تعامل با دیگران در درون و خارج از ساختارهای رسمی و غیررسمیِ آموزشی شده اند.
در چنین شرایطی، پژوهش دربارة آموزش و یادگیری در عصر ارتباطات و اطلاعات، ابعاد و قلمروهای جدیدی پیدا کرده است. مطالعه دربارة الگوی استفاده از اینترنت و شبکههای نوین اطلاعاتی در میان دانشآموزان بررسی تأثیرات مثبت و منفی آن بر فرایند یادگیری، در کنار پرداختن به مفهوم سواد اطلاعاتی )دانش و مهارت استفاده از اینترنت( که از مدتها قبل آغاز شده، یکی از این رویکردهای نوپدید به شمار میآید. هرچند تحقیقات در این حوزه و به ویژه در عرصة آموزش و یادگیری ناچیز است؛ اما مطالعات و تجارب به دست آمده میتواند محققان را با زوایا و جوانب مختلف بحث، درگیر و افقهای جدیدی را پیش پای پژوهشهای آینده به ویژه در حوزة یادگیری الکترونیکی و آموزش از طریق شبکه وب قرار دهد(ابراهیمآبادی، 1388).
کاربرد اینترنت و شبکة وب در ابعاد و سطوح مختلف جامعه به طور عام و در سطح مدرسه و دانشگاه به طور خاص، علاوه بر حفظ رویهها و فرایندهای جاری برنامه ریزی، نیازمند رعایت چارچوبها و عوامل ایجاد و توسعة محیط وب است. از جملة این الزامات «سطح مهارت و توانمندی کاربران»(عملکرد ماهرانه) در کاربری شبکه و ابزارهای مربوط به آن و «میزان و نوع استفاده» از اینترنت (الگوی استفاده) و (رفتار ارتباطی) در شبکة وب به ویژه در محیط یادگیری الکترونیکی است. اما الگوی استفاده از اینترنت و رفتار ارتباطی یادگیرندگان، در بهره مندی از شبکه تحت تأثیر چه عواملی است؟ یا بنابر نظر تومی (2002) فناوریهای اطلاعاتی، ارتباطی و رایانهای چه جایگاهی در شکلدهی رفتارهای جاری ما دارند، چگونه بر زندگی ما تأثیر می گذارند و چه تأثیری بر یادگیری و رفتارهای آیندة ما خواهند داشت؟ هرچند تحقیقات و تجارب اندک تاکنون نتوانسته الگوی فرهنگی و اجتماعی دقیقی برای استفاده از اینترنت ترسیم کند، اما میتوان از دو رویکرد عمدة ارتباطی سخن گفت؛ یکی رویکرد سنتی که می توان آن را نگاه سخت افزارانه نامید و دیگری که می توان آن را نگاه نرم و مبتنی بر تعامل نام گذاشت.
در این رویکرد افرادی مانند شکرخواه (1387) و پاترو (2003) معتقدند نگاه سخت افزارانه ریشه در منطق ماشین محور و الگوی کارخانه ای قرن بیستم ریشه دارد. کلوپ رم که یکی از مراکز مطالعات راهبردی در جهان به شمار می رود، در اعلامیة اجلاس جهانی جامعة اطلاعاتی دربارة دیدگاه دوم چنین اشاره کرده است: جامعة داناییِ مبتنی بر شبکه، نوعی چرخش پارادایم از مدل صنعتی در دو قرن گذشته است. این مدل می تواند الگوهای جدیدی از ساخت و رفتار اجتماعی از نهادهای عمومی و خصوصی و از تولید و تجارت ارائه کند. این الگو می تواند پیوند و روابط میان انسانها، ملت ها و ادیان را باز تعریف کند. دسترسی ارزان به شبکه های فیبر نوری، کابلی، بی سیم و ماهواره ها می تواند خلاقیت، ابتکار و اشتغال زایی محلی و نیز اجتماعات محلی را تقویت کند و در عین حال بهره وری را بهبود بخشد و در یک کلام «کسب ارزش بیشتر از منابع کمتر» را تحقق بخشد. بنابراین کاهش «شکاف دیجیتال» بی تردید اولویتی جهانی است. این امر نیازمند توسعة مناسب فناوری و آموزش کاربرد فناوری در کنار استفادة مؤثر از فناوری ها و ایجاد ظرفیتهای جدید برای آموزش و پرورش است. بر اساس این رویکرد نوآورانه و آینده نگر افرادی مانند کری ایساکسون، مک کیم، جولی و کانتیلون معتقدند، فناوریهای اطلاعات و ارتباطات و محیطها و ظرفیتهای موجود در آن مانند شبکه جهانی وب، با گذر از محدودیتهای زمانی و مکانی و با استفاده از تمام قالبهای سمعی و بصری و توان بالای پردازش اطلاعات میتوانند نظام یادگیری ما را متحول کنند و الگوهای نگرشی و رفتاری جدیدی را بنا نهند؛ از گفته های وارشر (2003، به نقل از ابراهیم آبادی، 1388) چنین برمی آید که سواد و مهارت رایانهای و بهره مندی درست از ابزارهای ارتباطی، شرط مقدماتی اجتماعی شدن ارتباطات کامپیوتری و پیشبرد هدفهای جوامع در فضای مجازی است.