دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 50 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 24 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش زبان؛ تک زبانه و دو زبانگی در 13 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
قابل ویرایش : بله
منابع : جدید و آپدیت شده
فرمت فایل : ورد
نحوه پرداخت و دریافت : بلافاصله پس از پرداخت آنلاین قادر به دانلود خواهید بود .
پشتیبانی تخصصی : 09191809834 ( لطفا فقط پیامک یا تلگرام )
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
انسان موجودی اجتماعی است و نیاز به تبادل افکار، بیان احساسات و به طور کلی ارتباط با دیگران دارد(حسناتی، جلالی پور، لطیفی، گودرز، صالح و دبیری، 1391). بدون شک مهمترین سیستم نشانهای که کارکردهای زیادی دارد زبان است. اما اساسیترین آنها این است که تفکر و توجه ما را از موقعیت بیواسطه(از تاثیر پذیری محرک در هر لحظه) آزاد میکند. بنابراین زبان و گفتار ما را قادر می سازد تا به گذشته فکر کنیم و برای آینده برنامه ریزی کنیم.
پیاژه پس از تحقیقات بسیار دریافت که حرف زدن کودکان میتواند دو مرحله اساسی داشته باشد:
1-تکلم خود محور: به این معنا که صحبت کودک آنچه را که او در لحظه می اندیشد منعکس میکند صرفنظر از اینکه آنچه گفته میشود برای دیگران معنایی داشته باشد یا نداشته باشد. یک کودک چه تنها باشد و چه درون جمع باشد با خودش حرف میزند و درباره خودش حرف میزند و برای خودش حرف میزند. او به شنوندگان خود بی توجه است که پیاژه این حالت را تک گویی مینامد(سیف، 1386).
2- تکلم اجتماعی شده: به مرور از حدود سن هفت سالگی گفتار کودک جنبه اجتماعی پیدا میکند.
ویگوتسکی زبان را برای رشد کارکردهای عالی ذهنی بسیار مهم میداند. در نظریه ویگوتسکی تفکر و زبان در کودکان به صورت دو فرایند مستقل شروع میشوند و در ابتدا تفکر پیش زبانی و زبان پیش عقلی است و در حدود دو سالگی است که منحنی های مجزای تفکر و زبان به هم میرسند و تفکر زبانی و زبان عقلانی میشود با این حال زبان و تفکر به طور کامل در هم نمیآمیزند و همیشه نوعی استقلال در آنها ادامه مییابد.
ویگوتسکی در تحول یا رشد زبان سه دوره را متمایز می کند:
1-گفتار اجتماعی(بیرونی): نقش این گفتار که تاسنین قبل از سه سالگی ادامه دارد، کنترل رفتار دیگران است.
2- گفتار خود محورانه: ویگوتسکی معتقد است در سنین 3 تا 7 سالگی زبان هم نقش درونی یعنی هدایت و جهت دهی به تفکر و هم نقش بیرونی یعنی انتقال نتایج تفکر به دیگران را دارد اما چون کودک هنوز قادر به متمایز ساختن این دو کارکرد از هم نیست اتفاقی می افتد که پیاژه آن را گفتار خودمحورانه مینامد. که حالتی است که کودکان غالبا با خود صحبت میکنند و بین گفتار خود و گفتار با دیگران تمایزی قائل نمیشوند. به عقیده ویگوتسکی گفتارخود محورانه مرحله انتقالی گفتار بیرونی به درونی بوده و برای رشد شناختی ضروری است. اصطلاح خود محورانه توسط پیاژه مطرح شد. پیاژه میگفت این گفتار نشان دهنده عدم توانایی کودک پیش عملیاتی در درک دیدگاه های دیگران است. اما ویگوتسکی با این علم مخالف است و میگوید: کودک این گفتار را برای کنترل رفتار خود مورد استفاده قرار میدهد. در حال حاضر بجای گفتار خود محورانه، از اصطلاح گفتار خصوصی استفاده میکنند
دو زبانگی و تعریف آن
زبان به عنوان حامل فرهنگ، تدن و آداب و رسوم یک ملت از آن یاد می شود. فرهنگ و زبان دارای پیوستگی درونی با هم می باشند(فوستر، 2001). در بررسی تفاوت های زبانی، آنچه که بیشتر مورد مطالعه قرار گرفته است، تفاوت ساختاری و کارکردی در افراد تک زبانه و دو زبانه است و در این میان بیشترین پژوهش ها بر مطالعه افراد دو زبانه تمرکز یافته است(عبداللهی مقدم، مرادی، حسنی و رضا زاده، 1391). همچنین در 30 سال اخیر تحقیقات در مورد پردازش در دو زبانه ها افزایش یافته است(وان هیون، دیجکسترا، 2010). دو زبانگی، به استعداد فرد در درک و تولید دو زبان(به صورت طبیعی) اشاره دارد(پاولنکو، 2007). افراد دو زبانه در معرض دو الگویی قرار دارند که از طریق آن، دنیای پیرامون را شکل داده و سازمان دهی می کنند و در تغییر و تعویض دیدگاه خود بر اساس موقعیت، از مهارت بالایی برخواردارند(پاولنکو، 2007). بر این اساس تجربه دو زبانگی، احساس متفاوتی در مورد خود و جهان به وجود می آورد و بنابر نظر فلاسفه گذشته، هویت فردی به حافظه(به عنوان کسی که چیزی در گذشته انجام داده است) پیوند می خورد(عبداللهی مقدم، مرادی، حسنی و رضا زاده، 1391). گفته می شود که فرد دو زبانه، دو مجموعه سازمان دهی شناختی و دو بافت رمز گردانی و بازیابی دارد و از آنجا که رمز گردانی و بازیابی، دو ساختار اصلی در حافظه شرح حال هستند، می توان گفت که این دو، محور اصلی مطالعات روان شناسان زبان در مورد دو زبانگی بوده است(عبداللهی مقدم، مرادی، حسنی و رضا زاده، 1391). دو یا چند زبانه به افرادی گفته می شود که در زندگی روزمره به طور نظام مند از دو یا چند زبان استفاده می کنند(امیدوار، جعفری، طاهایی و صالحی، 1391). در افراد دو زبانه، پدیده تعویض رمز می تواند نقشی معنادار در ابراز هیجانات و یادآوری خاطرات شرح حال ایفا کند. تعویض رمز، به استفاده از متناوب از دو یا چند زبان در طول یک تعامل محاوره ای اشاره دارد(گاس و سلینکر، 2008). مواجهه با دو زبان، به ایجاد انعطاف پذیری ذهنی، توانایی تشکیل مفاهیم و نتیجتا افزایش توانایی های ذهنی دیگر منجر خواهد شد. به عبارت دیگر، تجربه دو زبانه بودن، تاثیر قابل توجهی بر رشد فرایندهای شناختی خواهد گذاشت(دالگلیش، ویلیامز، پرکینز، گلدن، بارنارد و ینگف 2007). یافته های پژوهشی اخیر نشان داده اند که افراد دو زبانه بهتر از همتایان تک زبانه خود در فعالیت های کلامی که مستلزم فرایندهای تحلیلی یا کنترلی می باشد، عمل می کنند. همچنین به نظر می رسد که در تفکر واگرا، تفکر خلاق و آگاهی فرازبانی برتر هستند. به این معنی که شخص دو زبانه قادر است در مورد زبان، به عنوان یک موضوع قابل بررسی در قایسه با زبانی که فقط آن را به کار می برد و درک می کند، بیندیشد(عبداللهی مقدم، مرادی، حسنی و رضا زاده، 1391).
هاگن(1953؛ به نقل از واعظی، ذوالفقاری اردچی و رحیمی، 1391)، افراد دو زبانه را افرادی می داند که قدرت بیان کامل داشته و بتوانند مفاهیم را به زبان دیگر بیان کنند. بر اساس این تعریف، زبان آموزان مبتدی نیز دو زبانه شمرده می شوند(واعظی، ذوالفقاری اردچی و رحیمی، 1391).
2-3- ساختار عصبی و دوزبانگی
درباره برتری نیم کره های مغز در برخی فعالیت ها، اغلب پژوهش گران پذیرفته اند که نیم کره چپ مغز در اکثر افراد تک زبانه نیم کره غالب در زبان آموزی است. یافته ها موید آن است که یکی از نیمکره های مغز به پردازش داده های زبانی می پردازد که اصطلاحا به این پدیده برتری جانبی زبان می گویند. پردازش زبانی عمدتا به نیمکره چپ واگذار می شود. در افراد دو زبانه، سه فرضیه در باب دو نیمکره ای بودن مغز ارائه شده است. طبق اولین فرضیه در افراد دو زبانه نیم کره راست غالب است. زبق فرضیه دوم در افراد دو زبانه، همانند افراد تک زبانه، نیمکره چپ غالب است. فرضیه سوم نیز بر این اساس است که هر نیمکره به پردازش یک زبان اختصاص دارد(واعظی، ذوالفقاری اردچی و رحیمی، 1391).