دسته بندی | مقالات ترجمه شده isi |
بازدید ها | 25 |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 1752 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
عنوان فارسی:
محدودیت های رشد و جذب کربن در Ricinus communis (Euphorbiaceae) تحت شرایط تنش آبی خاکی
عنوان انگلیسی:
Growth and carbon assimilation limitations in Ricinus communis
(Euphorbiaceae) under soil water stress conditions
Tanise Luisa Sausen1 and Luís Mauro Gonçalves Rosa2,3
چکیده
( محدودیت های رشد و جذب کربن در Ricinus communis (Euphorbiaceae) تحت شرایط تنش آبی خاکی). میزان در دسترس بودن آب برای گیاه ممکن است افزایش جذب کربن و رشد گیاه را تحت تاثیر قرار دهد، و همچنین اثرات زیادی بر عملکرد گیاهان دارد. (L.) Ricinus communis ، که یک گونه ی مقاوم به خشکی است، با توجه به استفاده از آن در تولید مواد شیمیایی و برای تولید سوخت زیستی یک محصول با اهمیت اقتصادی بالا در برزیل است. در این مطالعه برخی از مکانیسم های دخیل در ویژگی مقاوم به خشکی آن با اعمال تنش آبی تصاعدی بر گیاهان گلدانی رشد کرده در شرایط گلخانه بررسی شد. قطع آب به مدت 53 روز موجب کاهش محتوای وزنی آبی خاکی و پتانسیل آب برگ شد. با افزایش کمبود آب خاک، رشد گیاه به طور معنادار و منفی، کاهش یافت. با توقف آبیاری ، جذب کربن و تعرق کاهش یافته و در طول روز بیشتر ثابت باقی مانده است. تجزیه و تحلیل منحنی های A/Ci افزایش محدودیت روزنه را نشان داد، که این خود نیز نشان دهنده این موضوع است که محدودیت های اعمال شده در اثر بسته شدن روزنه ها عامل اصلی تاثیر گذار بر کاهش فتوسنتز است . بازده کربوکسیلاسیون و نرخ انتقال الکترون تا 15 روز پس از قطع آب تحت تاثیر قرار نگرفتند. به نظر می رسد که مقاومت به خشکی کرچک به پاسخ رشد اولیه و مشخص، تنظیم کارآمد روزنه و ظرفیت حفظ نرخ تثبیت CO2 خیلی خالص در شرایط تنش آبی مربوط می شود.
واژه های کلیدی: منحنی های A/Ci ، تغییرات روزانه ، فتوسنتز ، محدودیت های روزنه ، تنش آبی.
(Growth and limitations to carbon assimilation in Ricinus communis (Euphorbiaceae) under soil water stress conditions). Water availability may infl uence plant carbon gain and growth, with large impacts on plant yield. Ricinus communis (L.), a drought resistant species, is a crop with increasing
economic importance in Brazil, due to its use in chemical industry and for the production of biofuels. Some of the mechanisms involved in this drought
resistance were analyzed in this study by imposing progressive water stress to pot-grown plants under glasshouse conditions. Water withholding for 53
days decreased soil water gravimetric content and the leaf water potential. Plant growth was negatively and signifi cantly reduced by increasing soil water
defi cits. With irrigation suspension, carbon assimilation and transpiration were reduced and remained mostly constant throughout the day. Analysis of A/
Ci curves showed increased stomatal limitation, indicating that limitation imposed by stomatal closure is the main factor responsible for photosynthesis
reduction. Carboxylation effi ciency and electron transport rate were not affected by water stress up to 15 days after withholding water. Drought resistance
of castor bean seems to be related to a pronounced, early growth response, an effi cient stomatal control and the capacity to keep high net CO2 fi xation
rates under water stress conditions.
دسته بندی | حسابداری |
بازدید ها | 23 |
فرمت فایل | zip |
حجم فایل | 623 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
چکیده
بیست و پنج سال پیش، نظریه ساختاربندی گیدنز (ST) به عنوان واکنشی نسبت به تمرکز موجود بر پژوهش های کارکردگرای[1] سنتی و سیاسی که بهره وری پایینی داشتند، به تحقیقات حسابداری معرفی شد. طی این مدت حدود 65 مقاله در مورد این جریان در حال رشد منتشر شد آن را به یکی از روش های جایگزین و مهم مورد استفاده برای تحقیقات حسابداری به عنوان یک فعالیت اجتماعی و سازمانی تبدیل کرد. در این پژوهش، ما به بررسی مقاله های منتشر شده در زمینه نظریه ساختاربندی گیدنز می پردازیم تا به دو سوال پژوهشی زیر پاسخ دهیم: (1) دستاوردهای اصلی این مقالات چه هستند، و این موضوع از چه جهاتی به درک ما از حسابداری در مقایسه با سایر جریان های جایگزین پژوهش حسابداری، مانند نظریه انتقادی، نظریه کنشگر-شبکه (ANT) ، نظریه جامعه شناسی جدید-سازمانی (NIS) و نظریه کنش ، کمک می کند؟ و (2) نظریه ST چه محدودیت هایی دارد، با توجه به این محدودیت ها (و نقاط قوت نسبی آن)، در آینده چه تغییراتی باید کند؟ ما به طور کلی دریافتیم که استفاده از ST به عنوان یک چارچوب هستی شناختی، موجب ایجاد سه بخش عمده و تا حد زیادی منحصر به فرد شده است: (1) معرفی یک دیدگاه دوگانگی. (2) مفهوم حسابداری به عنوان یک کلیت در هم آمیخته متشکل از ساختار دلالت، سلطه و مشروعیت و (3) یک پایگاه هستی شناسی برای نظریه پردازی در مورد اینکه چگونه، چه وقت و چرا عوامل اجتماعی ممکن است موجب تداوم و در عین حال تغییر در شیوه های حسابداری شوند. بعلاوه ما دریافتیم که شناسایی برخی بخش های تجربی خاص و متمایز ST در ادبیات دشوار است، همچنین برخی از "مزایای رقابتی" این نظریه به طور کامل قابل بهره برداری نیست. بر اساس این نقاط قوت و ضعفی که از نظریه ST شناسایی شده، ما مجموعه ای از دستورالعمل ها برای بهتر صورت گرفتن پژوهش های علمی آینده در نظر گرفته ایم.
Twenty five years ago, Giddens’ structuration theory (ST) was introduced into accounting
research as a reaction to the history-less, apolitical and technical-efficiency focus of traditional
functionalist research. A quarter of a century later, this growing stream of research
consists of some 65 published papers and has become one of the dominant alternative
approaches used to explore accounting as an organizational and social practice. We review
this literature based on the following two research questions; (i) what are the major
achievements of this literature, and in what respects has it contributed to our understanding
of accounting in relation to other alternative streams of accounting research, such as
those grounded in critical theory, actor-network theory (ANT), new-institutional sociology
(NIS) and practice theory? and; (ii) what are the limitations of the ST strand and, considering
these (and its relative strengths), how should it be advanced in the future? Overall,
we find that the mobilization of ST as a general ontological framework has generated three
major and largely unique contributions, namely; (i) the introduction of a duality perspective;
(ii) the conceptualization of accounting as an interwoven totality comprised of structures
of signification, domination and legitimation, and; (iii) an ontological basis for
theorizing how, when and why socially embedded agents may produce both continuity
and change in accounting practices. However, we also conclude that it is difficult to identify
a particular and distinctive empirical imprint of the ST literature, and that some of the theory’s
‘competitive advantages’ are far from fully exploited. Based on these identified
strengths and weaknesses of the ST perspective, we consider an array of directions for
future scholarly effort.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 21 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 53 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 125 |
پایان نامه محدودیت های اصل آزادی پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای در اسناد حقوق بشر
فهرست مطالب
صفحه |
عنوان |
|
مقدمه |
|
بخش اول: برنامه های ماهواره ای و آزادی پخش مستقیم |
|
فصل اول – مفهوم و مبنا |
|
گفتار اول: ارتباطات و سیر تحول آن |
|
گفتار دوم: ارتباطات ماهواره ای |
|
فصل دوم – قلمرو آزادی پخش |
|
گفتار اول: آزادی پخش ماهوار |
|
گفتار دوم – عرف در منابع حقوقی |
|
گفتار سوم – فضای و آزادی پخش برنامه های ماهواره ای |
|
بخش دوم: اسناد حقوق بشر و محدودیتهای آزادی بیان و اطلاعات |
|
فصل اول – حقوق بشر و میثاق های بین المللی |
|
گفتار اول: چگونگی پیدایش حقوق بشر |
|
گفتار دوم: اهمیت حقوق بشر و فهم آن |
|
گفتار سوم: اعلامیه جهانی حقوق بشر |
|
گفتار چهارم: میثاق های بین المللی مدنی و سیاسی |
|
گفتار پنجم: حقوق آزادی اطلاعات و آزادی بیان |
|
فصل دوم: حق پخش مستقیم برنامه های ماهواره ای مطلق است یا نسبی |
|
فصل سوم: محدودیتهای اصل آزادی اطلاعات |
|
گفتار اول: آزادی بیان و آزادی اطلاعات و محدودیتهای آن |
|
گفتار دوم: حق حفظ حریم شخصی و محدودیتهای دریافت اطلاعات |
|
فصل چهارم: فرهنگ، حقوق و آزادی ارتباطات در عصر جهانی شدن |
|
گفنار اول: جهانی شدن و جامعه مبنی بر اطلاعات و جریان بین المللی آن |
|
گفتار دوم: فرهنک ارتباطات |
|
گفتار سدم: حقوق ارتباطات |
|
ضمایم |
|
منابع و مآخذ |
|
گفتار سوم: امنیت ملی |
|
گفتار چهارم: نظم عمومی |
|
گفتار پنجم: اخلاق |
|
گفتار ششم: حقوق و حیثیت دیگران |
|
گفتار هفتم: عدم تبلیغ برای جنگ و حمایت تنفرمای |
مقدمه:
امروزه مقبولیت یک کشور به رعایت اصول و آزادیهای حقو بشر بستگی دارد و کانون اصلی توجه افکار بین المللی است. اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های بین المللی آن حدود و آزادیهای مدنی، سیاسی اجتماعی و فرهنگی بشر را تعیین می کند و «اندیشه حمایت از حقوق بشر همواره در طول تاریخ بعنوان عاملی برای مبارزه علیه ظلم و بی عدالتی و تلاش برای تامین حداقل حقوقی برای افراد جامعه مورد توجه بوده و در آثار فلاسفه و اندیشمندان بر آن تاکید شده است». (ارفای و دیگران، 1372: 13)
تجربیات تلخ جامعه بشری و تجارب دو جنگ جهانی و نقض شدید و هولناک حقوق انسانها بشر را بر آن داشته تا با تدوین حقوق اساسی و حیاتی بشر از مسایل پیش آمده برای بشر جلوگیری نماید.
هدف نهایی و انگیزه اصلی حمایت از حقوق بشر حفظ صلح و امنیت بین المللی است و این امر در مقدمه هر دو میثاق بین المللی حقوق بشر مورد توجه قرار گرفته است و «شناسایی جیثیت ذاتی و حقوق یکسان و غیر قابل انتقال کلیة اعضاء خانواده بشر مبنای آزادی، عدالت و صلح در جهان» اعلام دشه است. میثاقعای بین المللی حقو بشر ضمانت نامه های اجرای یاین حقوق هستند که سازمان ملل به تصویب رساند. »دو میثاق بین الملل حقوق بشر و اساس حمایت قانوین از حقوق شناخته شده بشر بوسیلة سازمان ملل متحد را تشکیل می دهند و در یک بیان پایه گذار حقوق موضوعه در زمینة حقوق بشر هستند. (کیلیار، 1368: 636)
باید خاطرنشان کرد که حقوق شناخته شده در میثاق ها مطلق نیستند بلکه مقید و تابع محدودیتهایی هستند و این حقوق را می توان به موجب قانون و با رعایت شرایطی تحدید نمود و به حال تعویق درآورد.
مثلاُ در میثاق حقوق مدنی و سیاسی نیز در ماده مشابهی به دولت ها اجازه تحدید یا تعویق برخی از حقوق را در مواقعی که حالت فوق العاده عمومی بروز کند و حیات و موجودیت ملت را تهدید نماید، اعطا می کند. مشروط بر اینکه این تدابیر با سایر الزاماتی که دولت ذیربط بر طبق حقوق بین الملل بر عهده دارد، مغایرت نداشته باشد و منجر به تبعیض منحصراً بر اساس نژاد، رنگ، جنس، زبان، اصل منشاء مذهبی یا اجتماعی نباشد. (شیخاتنی نژاد فلاح، 1280: 10)
حقوق مندرج در میثاق ها نباید محدود شود جز به موجب قانون و آنچه که برای حفظ امنیت ملی، نظم عمومی، بهداشت یا اخلاق عمومی با حقوق و آزادیهای دیگران لازم است. اما مشکل اساسی در این زمینه برداشت و رویه های متفاوت و متناقض کشورها با یکدیگر در مورد اعمال محدودیت و تعلیق حقوق بشر است. اختلاف عقیده بین دولتها ناشی از عدم توافق در مورد جایگاه ویژه فرد در حقوق بین الملل و عدم تفسیر صحیح و روشن میثاق در این مورد است که نیازمند تفسیری واحد و یکسان از سوی نهادهای بین المللی است. (همان، 9)