دسته بندی | مقالات ترجمه شده isi |
بازدید ها | 61 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 558 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 9 |
چکیده
آرایههای دانه درشتِ پیکربندی مجدد (CGRA ها) معماری نویدبخشی هستند که انعطافپذیری و بازدهرا به همراه یکدیگر دارند. به دلیلِ اجرای موازی و توپولوژی پراکندهیاتصال داخلی در این معماریها، ابداع روششناسیِ کارآمد برای نگاشت اپلیکیشنها بر رویCGRA ها کاری دشوار است. در این مقاله، چارچوب زمانبندی را پیشنهاد میکنیم که قادر به نگاشت موثرِ عملیات بر رویمعماریهایCGRA است. این چارچوب تأخیرهای متفاوتِ عملیات گوناگون را کهیک معماری باپیکربندی مجددقادر است تا همیشه در زمان اجرا مشخص کند برای مسیریابی دادهها به صورت کارآمد در نظر میگیرد. این قابلیت را «اسلک آگاه» میخوانیم. شواهد تجربی مزایای زمانبندی اسلک آگاه را در آرایههای دانه درشتی پیکربندی مجدد نشان میدهد. زمانبندی اسلک آگاه در قیاس با پیشرفتهترین روشهای زمانبندی، اپلیکیشنهای پیچیدهتری را برای اندازۀ مش معین نگاشت میکند و به زمانبندیهای موثرتری دست مییابد.
Slack-aware Scheduling on Coarse Grained Reconfigurable Arrays
Abstract—Coarse Grained Reconfigurable Arrays (CGRAs) are a promising class of architectures conjugating flexibility and efficiency. Devising effective methodologies to map applications onto CGRAs is a challenging task, due to their parallel execution paradigm and sparse interconnection topology. In this paper we present a scheduling framework that is able to efficiently map operations on CGRA architectures. It leverages differences in delays of various operations, which a reconfigurable architecture always exhibits at run-time, to effectively route data. We call this ability “slack-awareness”. Experimental evidence showcases the benefit of slack-aware scheduling in a coarse-grained reconfigurable environment, as more complex applications can be mapped for a given mesh size and more efficient schedules can be achieved, compared to the state of the art methods.
I. INTRODUCTION
نگاشت اپلیکیشن بر رویCGRA ها کاری پیچیده است، و راهبردهای بسیاری برای این کار پیشنهاد شده است. با این حال، تمام مطالعات پیشین زمان را گسسته در نظر میگیرند، و فرض میکنند که هر عملیاتی که در کاشی CGRA انجام میشود سیکل ساعت کاملی میبرد. دستاورد تحقیقمان برای این حوزۀ تحقیقاتی آن است کهبجای استفاده از اسلک، اختلاف بین دورۀ زمانی ساعت و مسیر حیاتی اجرای عملیاترا برای محاسبۀ زنجیره و مسیریابی به صورت همزمان استفاده میکنیم.
تحقیقات پیشین استفاده از اسلک را در سنتز سطح بالا مطالعه کردهاند، که معمولاً در جایگذاری و مسیریابی FPGA استفاده میشود، اما زمانبندهایCGRA پیشرفته از کاربرد اسلک غفلت کردهاند.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 75 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق راهبرد تصمیم گیری مجدد (فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
پایه اصلی راهبرد تصمیمگیری مجدد این است که یک فرد در کودکی خود از سوی والدین، نزدیکان و دیگر افراد یک سری پیامهایی دریافت کرده و در پی آن تصمیماتی گرفتهاست و به دنبال آن نمایشنامه زندگی خود را مینویسد. در درمان از مراجع خواسته میشود که به صحنه اصلی که مرتبط با شکل فعلیاش است برگردد و مراجع روی احساسات، رفتار، ارتباطاتی که در آن زمان داشته صحبت میکند و توضیح میدهد و درمانگر به او کمک میکند تا او بتواند تصمیمات جدیدی بگیرد. این راهبرد به فرد کمک میکند تا بتواند داستان جدیدی در مورد زندگیاش بنویسد. درمانگر مسئولیت انجام مراحل را به عهده میگیرد (تا حدی شبیه به رهبر گروه)، امّا مسئولیت انتخابها بر عهده مراجع است. (آلن،2009)
باب و مری گلدینگ از این نظریه پیروی میکنند که وقتی شخص در مورد مشکلی گیر کردهاست این بدان معنا است که دو بخش از شخصیت او با نیروی یکسان به دو جهت مخالف فشار وارد میآورند. نتیجه تنها این خواهدشد که شخص انرژی زیادی را صرف میکند ولی به هیچجا نمیرسد، این وضعیت تنگنا نامیده میشود. گلدینگ نظریهاش را با به تصویرکشیدن تنگناها به عنوان چیزی که بین حالات مختلف من اتفاق میافتد، بسط و توسعه داد. در درمان برطرفکردن تنگناها معمولاً با روش گشتالت، معروف به « روش دو صندلی روبهروی هم » انجام میپذیرد. مراجع بخشهای متضاد خودش را در صندلیهای مختلف تصور میکند، سپس به نوبت خودش هریک از آن بخشها میشود و گفتوگویی را به منظور حل تضاد انجام میدهد. در طی این روند، احساسهای سرکوبشده «کودک» ممکن است اغلب به سطح بیایند. (استوارت و جونز، 1987، ترجمه دادگستر، 1386)
کاربرد نظریه تحلیل تبادلی به همراه تکنیکهای گشتالت با هدف رسیدن به قرار داد مراجع است. این روش خیلی ساده است، ابتدا از مراجعین خواسته میشود تا احساسشان را که تجربه میکنند توضیح دهند و آنها را به زبان خودشان بیانکنند. بعد از مراجع خواسته میشود که شرایط مشابه آن در کودکی داشته را توضیحدهد. فرض این فرآیند ایناست که در شرایط پراسترس مردم راههای آشنای دیدن دنیا را تجربه میکنند و الگوهایی را که به موازات تصمیمات گذشتهشان است را دوباره عمل میکنند. بعد از اینکه با صحنه نمایش اوّلیه تماس ایجاد شد، تکنیکهای گشتالت برای بیان احساسی که در ابتدا حل نشده بودند، مورد استفاده قرار میگیرند. نتیجه این فرآیند درمان و رشد شخصی فرد است. اغلب مراجعین برای درک عینی شرایط اصلی و اینکه چگونه آنها زندگیشان را به پایان رساندن « نمایشنامه اوّلیه » وفق دادهاند، آمده اند. روش تصمیمگیری مجدد برای درمان افرادی که با پیامهای والدی منفی زندگی میکنند، مؤثر است. (سرات، 2002)
چگونگی شکلگیری راهبرد تصمیمگیری مجدد
امروزه 3 مکتب اصلی در تحلیل رفتار متقابل قابل تشخیص است و درمانگران معمولاً از روشهای تلفیقی استفاده میکنند. مکتب کلاسیک که اریک برن ارائه داد، مکتب تصمیمگیری مجدد که باب و مری گلدینگ پایهگذار آن بودند و نظریه تحلیل تبادلی را با روشهای درمانی گشتالت ترکیب کردند. مکتب سوم، مکتب نیروگذاری روانی است که شیف پایهگذار آن بود. در این مکتب مراجع تشویق میشود که به دوران کودکی بازگشت کرده و سپس فرصتی مییابد تا خود را دوباره انجامدهد. (جونز و استوارت، 1987، ترجمه دادگستر، 1386)
تحلیل تبادلی بعد از استقبال مردم در دهه1970، به دلیل زبان اسرارآمیز و ضعف پژوهشی به تدریج جایگاه خود را به عنوان یک نظام رواندرمانی شاخص، از دست دادهاست. با این حال تحلیل تبادلی نیروی مقوله قدرتمندی برای دیدگاههای میانفردی بودهاست. آینده تحلیل تبادلی در ترکیبشدن آن با نظامهای دیگر رواندرمانی نهفته است. تحلیل تبادلی در زوجدرمانی، خانوادهدرمانی اغلب با نظریه سیستمی ترکیب میشود. راهبرد تصمیمگیری مجدد، تحلیل تبادلی را با گشتالتدرمانی پیوند میدهد و بسیاری از تحلیلگران تبادلی خود را با مکتب وجودی ارتباط میدادند. (پروچسکا و نورکراس، 2007، ترجمه سید محمدی، 1389)
شالوده متون تحلیل تبادلی این است که، موضع زندگی هرکس را میتوانیم تغییر دهیم همچون اشخاص این مواضع را با نوعی تصمیمگیری اتخاذ کردهاند. در تحلیل تبادلی به این کار، « تصمیمگیری مجدد» میگویند. یعنی «واقفشدن بر اطلاعات ضبطشده، منسوخداشتن آنها و اتخاذ تصمیمات جدید» (منینگر، 1994، ترجمه فیروز بخت، 1384)