دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 47 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 44 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش نظریه های شخصیت در 33 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
قابل ویرایش : بله
منابع : جدید و آپدیت شده نیز دارد
فرمت فایل : ورد
نحوه پرداخت و دریافت : بلافاصله پس از پرداخت آنلاین قادر به دانلود خواهید بود .
پشتیبانی تخصصی : 09191809834 ( لطفا فقط پیامک یا تلگرام )
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تاریخچۀ زندگی یک فرد در واقع مدتها پیش از تولّد او آغاز میشود زیرا تأثیر عوامل ژنتیکی و محیطی پیش از تولّد آغاز میشوند. معمولاً رشد شخصیت را پس از تولّد طی چند دوره موردمطالعه قرار میدهند که عبارتاند از: دورۀ شیرخوارگی (از تولد تا 2 سالگی)، دوره پیشدبستانی (2 تا 6 سالگی)، دوره کــودکی میانه (6 تا 12 سالگی) و دوران بلوغ. دوران شیرخوارگی از جهات گوناگون بر رشد شخصیت در دورۀ بزرگسالی تأثیر میگذارد. مثلاً وجود واکنش مانع محرک در بعضی از نوزادان است که در نهایت منجر به اختلال شخصیتی در خود ضروری میشود. وابستگی یکی از واکنشهایی است که در دوران نوزادی در نوزاد نسبت به مادر ایجاد میشود که حاکی از احساس امنیت خاطر در نوزاد براثر وجود و حضور مادر است این الگوی رفتاری در حیوانات نیز مشاهده شده است.
در دوره پیشدبستانی بسیاری از الگوهای رفتاری نظیر رفتار اکتشافی، اضطراب، سخنگویی که در دورۀ شیرخوارگی آغاز شد در این دوره به تکامل خود ادامه داده و شکلگیری شخصیت را در مرحلهای بالاتر امکانپذیر میسازند (رابینز، 2013).
دوره کودکی میانه را روانکاوان دوره نهفتگی از نظر رشد جنسی میدانند در این دوره کودک در محیط مدرسه با کودکان دارای شخصیتهای گوناگون در تماس و مراوده است و مدرسه نقش مهمی در اجتماعی کردن کودک ایفا میکند.
دوره بلوغ با رشد سریع و تغییرات بارز جسمی مشخص میشود. ظهور علائم ثانوی جنسی در پسران و دختران مختص این دوره است. این تغییرات جسمی با تغییرات روانی مختلفی همراه است (رابینز، 2013).
نظریههای روانکاوانه شخصیت شامل نظریههای روانکاوی فروید، یونگ، آدلر است. فروید بهعنوان پیشتاز و بنیانگذار نظریه روانکاوی شناخته شده است. وی بهعنوان پزشک در بعضی بیماران خود متوجه ناراحتیهایی شده بود که منشأ جسمی نداشتند و معتقد شد که این ناراحتیها حاصل و تحت کنترل مغز دوم است و بعدها از آن بهعنوان «ناخودآگاه» یا «ضمیر ناهشیار» نام برد.
شخصیت از نظر فروید شامل سه وجه است نهاد که نماینده تمایلات و غرایز کور است و تابع اصل لذّت است. خود یا من که نمایندۀ واقعیتها است و تابع اصل واقعیت است. و فراخود یا من برتر نمایندۀ سانسورهای اجتماعی و وجدان شخصی است و مانع ارضای تمایلات میشود. به عقیده فروید شخصی برای حفظ و انسجام شخصیت خود از یک رشته مکانیسمهای دفاعی که عبارتاند از: واپسزنی، جابجایی، والایش، بروناخنکی، همانندسازی، درونفکنی، بازگشت، تثبیت، انکار، دلیلتراشی، تبدیل، جبران استفاده میکند (نجمی و حسن زاده، 1393).
یــونگ که از شاگردان فروید بود به علّت اختلافهایی که با فروید پیدا کرد کتب روانشناسی تحلیلی را پیریزی کرد. از نظر یونگ ساختار شخصیت شامل من یا خود، ناهشیاری فردی، ناهشیاری جمعی، صورتهای ازلی، پرسونا یا نقاب، آنیما و آنیموس و سایه میباشد. یونگ شخصیتها را به دو طبقه درونگرا و برونگرا تقسیم کرد. از دیگر همکاران فروید که مکتب روانشناسی فردی را بنیاد نهاد، آلفرد آدلر بود. در نظریه آدلر اصول و ویژگیهایی وجود دارد که عبارتاند از: اصل حقارت، اصل برتریجوئی، اسلوب زندگی، خودآگاهی، علاقه اجتماعی، نهایت و هدف زندگی و خود خلاقی
Freud
Jung
Adler
Unconscious person
Social unconscious
دسته بندی | روانشناسی |
بازدید ها | 31 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 76 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
مبانی نظری و پیشینه نظریه های شخصیت
در 27 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتهایی از متن مبانی نظری و پیشینه
مسئله تعریف شخصیت یک مشکل عمده است و در خلال سالها تعاریف مختلفی از شخصیت ارایه شده است. آلپورت توانست حدود 50 معنا را برای این اصطلاح مطرح کند. تحلیل آلپورت منطبق با تاریخ مفهوم شخصیت بود که با اصطلاح به نقاب آغاز شد این اصطلاح به نقاب که ابتدا در نمایشنامههای یونان قدیم به کار برده میشد ،اشاره داشت و مضامین مختلف آن در زمینههای مختلفی مانند:الهیات، فلسفه، جامعه شناسی، زبان شناسی و روان شناسی راه یافت (شولتز و شولتز، 1381). دامنه ی تعاریف موجود از فرآیند های درونی ارگانیسم تا رفتارهای مشهود ناشی از تعامل افراد در نوسان است. نظری اجمالی به تعاریف شخصیت نشان می دهد که تمام معانی شخصیت را نمی توان در یک نظریه ی خاص یافت؛ بلکه در حقیقت تعریف شخصیت بستگی به نوع نظریه هر دانشمند دارد. برای مثال وارن[1] شخصیت را مجموع خصوصیات شناختی، عاطفی، ارادی، فیزیولوژیک و مورفولوژیک می داند. آلپورت[2] شخصیت را سازمان پویای جنبه های روانی- جسمانی[3] می داند که تعیین کننده فکر و رفتار هستند. شلدن[4] از شخصیت به عنوان سازمان پویای جنبه های شناختی، عاطفی، ارادی، فیزیولوژیک و مورفولوژیک یاد می کند. منصور معتقد است که شخصیت تحولی است و هر نوع تعریفی درباره شخصیت به منزله نقطه توقف درباره یک فرایند است و با توجه به فراگیر شدن«روانشناسی ژنتیک[5]»نه تنها از لحاظ روش شناختی بلکه از لحاظ محتوایی، اعتقاد به تعریفی دارد که گمان می کند برای وضع کنونی کاملاً موجه و متناسب است و آن این است که شخصیت فرد را در هر لحظه ای از تحول وی ، به منزله تظاهر یا تجلی ظرفیت سازشی فراگیر او قلمداد کنیم (فتحی آشتیانی، 1388). حتی وقتی موضوع تعریف شخصیت صرفاً از دیدگاه روان شناسی دنبال شود گستره آن بسیار وسیع است.
شخصیت عبارت است از مفاهیم تجربی خاصی که بخشی از نظریه شخصیتی هستند و توسط ناظر به کار برده میشوند. به دلیل فقدان یکپارچگی در نظریه شخصیت، ارائه توصیفی از شخصیت که به طور مناسبی تمام عناصر گوناگون و متضاد موجود در این حوزه پیچیده و دشوار از علم را در بر گیرد مشکل است. بهترین تعریفی که در این جا میتوان ارایه کرد تعریفی است که نظر اکثر روان شناسان را در خصوص تقدم کاربرد بر نظریه نشان میدهد یعنی ؛شخصیت انتزاعی از آن دسته از خصوصیات پایدار شخصی است که برای رفتار بین فردی او اهمیت زیادی دارد. در کاربرد این تعریف ما همچنین متأثر از تأکید آلپورت (1937) هستیم که شخصیت دقیقاً همان چیزی است که فرد واقعاً هست؛ یعنی شخصیت شامل عمیق ترین و نوعی ترین خصوصیات فرد است (سیاسی، 1382).
نظریههای صفات:
فرض اساسی دیدگاه صفات این است که انسان دارای آمادگی گسترده ای است که "صفات" نام دارد و به طرق خاص به محرک پاسخ میدهد؛ به عبارت دیگر انسان را میتوان از نظر احتمال رفتار، احساسات و تفکر آنها به طریقی خاص توصیف کرد. برای مثال احتمال رفتار کردن به صورت خونگرم و دوستانه، یا احساس اضطراب و نگرانی و یا فکر کردن درباره یک طرح هنری (افرادی که شدیداً مایلند این گونه رفتار کنند.) به عنوان افراد عالی دراین صفات توصیف میشوند. برای مثال عالی بودن در صفات برون گرایی یا عصبی بودن در حالی که افراد دارای تمایل ضعیف در رفتار کردن به راههای بالا، به عنوان افراد پایین در این صفات وصف شده اند. اگر چه نظریه پردازان صفات در مورد نحوه ایجاد صفاتی که شخصیت انسان را میسازد از یکدیگر متفاوتند،اما همه آنها در این امر توافق دارند که صفات عنصر اصلی شخصیت انسان را تشکیل میدهد. به علاوه نظریه پردازان صفات توافق دارند که رفتار انسان و شخصیت وی را می توان در یک سلسله مراتب سازماندهی کرد ( پروین و جان، 1381).
[1] : Warren
[2] : Allport
[3] :Psycho- Physic
[4] :Sheldon
[5] :Genetic Psychology