دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 100 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 44 |
مبانی نظری حیطه های انحطاط مسلمانان، فرهنگی، علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری
خلاصه ای از کار:
حیطه های انحطاط مسلمانان
گرچه پس از دوران پرشکوه تمدن اسلام، یادآوری ناکامیهای گذشته ذهن هر مسلمانی را مشوش می کند، ولی چنانچه هدف از شناخت ناکامیها، جلوگیری از افتادن مجدد در چاه انحطاط و شناخت راههای برون رفت از مهلکه باشد، مطمئنا از تلخی یاداوری انحطاطهای صورت گرفته در تمدن اسلامی خواهد کاست؛ بخصوص در عصر فعلی، که مسلمین بیداری تازهای را در شناخت راههای پیشرفت، تجربه می کنند.
الف- فرهنگی- علمی
..................
1- از بین رفتن مراکز علمی و کتابخانهها
در دوره دویست سالۀ حاکمیت مغولان ( سده هفتم و هشتم هجری) بر اثر اعمال وحشیانۀ مغولان زیان های جبران ناپذیری بر پیکرفرهنگ و تمدن اسلامی وارد آمد. یکی از جبران ناپذیرترین خرابیهای مغولان در سقوط بغداد، نابودی کتابخانه و از دست رفتن چند هزار جلد کتاب بود. در طی کشتار عمومی هزاران دانشور، عالم، و شاعر تلف شدند، کتابخانه ها و گنجینه هایی که طی این قرنها فراهم شده بود ددر یک هفته ویران شد، صدها هزار جلد کتاب به سوختن رفت. و به گفته دورانت: هیچ یک از تمدن های تتاریخ چون تاریخ اسلام دچار چنین ویرانی ناگهانی نگشت.[1]
.................
2- تحجر
بروز تحجر در میان مسلمین یکی از عوامل انحطاط مسلمین بوده است. تحجر» سنگشدن، سخت شدن و به صورت سنگ درآمدن است،[2] ولی در اصطلاح به معنی ایستائی، جمود، سختینشان دادن و مقاومت در برابر هر نوع تحول و هر امر تازهای است[3]تحجر در حوزه اندیشه و تفکر رخ می دهد واگر در زمینه گرایش و رفتار ظاهر شود جمود نام دارد[4]...................
.............
3- جریان های عقل گریز
......................
1) تکفیر
.................
2) بی فایده خواندن علوم طبیعی
.................
4- درباری شدن علم
....................
5- وضعیّت امروز علم و فرهنگ دربین مسلمین
...................
1) بی سوادی عمومی
.....................
2) فرار مغزها
....................
ب- تربیتی- اخلاقی
امروزه مسلمین در گوشه هایی از اخلاق به نوعی رکود فرورفته اند و دلایل آن شاید به صورت زیر باشد.
1- سقوط اخلاقی
بحث از سقوط اخلاق در نزد مسلمین ارتباط مستقیمی با هویت زدایی و به انحطاط کشاندن و سوء استفاده حکام گوناگون اسلامی از مسأله فقر نسبی موجود بین مسلمین و جهل مردم به داشتههای خودشان است. در واقع سرکوب شخصیت و هویت جمعی کمکم زمینه های پوچی و گرایش به خلق و خوی غیر اسلامی را فراهم می کند.
هویت زدایی شاید بحثی باشد که بیشتر به زمان حال بستگی دارد. اما شهید مطهری در رابطه با هویت زدایی امویها، میگوید: «امویها شخصیت ملت مسلمان را له کرده و کوبیده بودند و دیگر کسی از آن احساسهای اسلامی در خودش نمیدید.[5] یعنی از همان زمان این احساس بیهودگی در جان مسلمین رسوخ کرده بود...............
...............
2- تخریب نهاد اخلاق در جامعه
..............
2- تجمل گرایی
..................
3- اباحیگری صوفیانه و کنار انداختن ظاهر شریعت
..................
ج- اجتماعی- سیاسی
سرانجام، آیینهای که روزی شکوه تمامنمای تاریخی و سیاسی مسلمین را نشان میداد، با اهمال مسلمین در رفع نقصها، رنگ تیرگی به خود گرفته و سرانجام از این آیینه، که نقش دلفریب تمدن شکوهمند اسلامی را درون خود نشان می داد، چیزی جز خرده شکستههای تاریخی بر جای نماند؛ و امروزه با کمال تاسف، ما باید آن تکههای پیشرفت، را به هم بچسبانیم تا شاهد چیزی باشیم که اروپاییان قبلا در سیمای تمدن اسلامی می دیدند.
از لحاظ سیاسی از سال 41 تا 132 قمری، امویان عنوان خلافت را در شام داشتند و به آن جنبۀ موروثی هم بخشیده بودند. بعد از امویان، عباسان، از قرن دوم تا هفتم هجری زمامدار بودند و در طی قرون دوم و سوم، قلمرو خلافت از صورت دولت روستایی نظامی به یک امپراتوری جهانبومی و دارای حیات تجارتی و صنعتی نیرومندی درآمد. ولی این دوره حکومت اسلامی به دست هلاکو خان مغول در سال 656 ه برچیده شد.اینان بعدا در 1300 شروع به کشورگشایی کرده حکومت تحت رهبری عثمان پاشا تشکیل دادند. و در 1914به نفع آلمان وارد جنگ شده و با شکست خوردن از آنان، فرصتی برای تجزیه امپراتوری اسلامی به وجود آورد. بدین ترتیب فرانسویها از سال 1830 الجزایر را زیر سلطه گرفتندو در 1881 تونس را تحت الحمایه قرار دادند.و بدین ترتیب در کمتر از 15 سال این امپراتوری تجزیه کامل گردید.[6]
....................
1- غصب خلافت، اولین قدم انحراف
..................
2-حکام فاسد
................
1) بحران مشروعیت
................
2) استبداد
................
3) ثروت اندوزی خلفا و امرا
.....................
4) ضعف سیاست و خیانت
................
5) حکام دست نشاندۀ امروز
..........................
6) جدایی مردم از حکام
...................
3- شکل گیری جریان های تروریستی و تند رو
.................
4- تجزیۀ ممالک اسلامی
.......................
5- هجوم دشمنان
..........................
ج- اقتصادی
کافی است تا بدون مراجعه به منابع و با کوششی اندک به عارضههای اقتصادی ایجاد شده در میان مسلمانان نظر کرد، تا به درک رسید که، تقریبا همه مسلمانان با نوعی فقر علمی و به تبع آن با فقر اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند و اگر دارای مکنتی هم هستند نه بر اثر کوشش های خودشان بلکه بر اثر موهبت وجود منطقه نفتی و پول های بادآورده حاصل از آن منبع الهی است، که هر کدام از این امرای صاحب نفت را به ثروتمندانی مستبد و خوشگذران، تبدیل کرده است.
این سرانجام قومی است که خواهشهای نفسش را با اسلام اصیل جایگزین کرده. شهید صدر میگوید: «...زمانى که جهان اسلام چشم به زندگى انسان اروپایى دوخت و به جاى ایمان به رسالت اصیل خود و قیمومت آن بر زندگى بشریت، پیشوایى فکرى و رهبرى کاروان تمدن از سوى او را پذیرا شد، نقش خود را در زندگى در همان چارچوب و تقسیم کار سنتىاى قرار داد که انسان اروپایى جهان را براساس سطح اقتصادى هر کشور و توان تولید آن، به کشورهاى غنى یا پیشرفته اقتصادى و کشورهاى فقیر یا عقبماندة اقتصادى تقسیم کرد و کشورهاى جهان اسلام را همگى در نوع دوم؛ یعنى کشورهاى عقبمانده قرار داد.»[7]
1- مسلمانان مصرف کننده
..................
2-اقتصاد تک محصولی
.................
3- نابرابری تراز تجاری
..................
منابع:
قرآن
نهج البلاغه
1- آمدی ، عبدالواحد ابن محمد تمیمی، غررالحکم و دررالکلم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1364
2-آشکار، ژیلبر، جدال دو توحش: 11 سپتامبر و ایجاد بینظمی نوین جهانی،مترجم:حسن مرتضوی، تهران: اختران، 1384
3- اگریدی، جوان، مسیحیت و بدعت ها، ترجمه عبدالرحیم سلیماانی اردستانی، قم، موسسه فرهنگی طه چ 2 ، 1384
4- الیاده، میرچا، فرهنگ و دین، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، طرح نو، 1374
.....................
.....................
[1]- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج4، ص 431
[2]- فرهنگ فارسی عمید، ، ص415
[3]- علی ذوعلم، ، انقلاب اسلامی، تحجر و سنت ، مجله کتاب نقد » بهار و تابستان 1382 - صفحه 13
[4]- علی اکبر ولایتی، فرهنگ تمدن، ص 156
[5]- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج17 ، ص57
[6]- محمد علی احمدیان ، ویژگیهای جغرفیایی جهان اسلام ، ص22-27
[7]- شهید محمدباقر صدر ، اقتصادنا»، مقدمه؛ المجمع لعلمی للشهید الصدر، چ2، 1408، ص 8
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 134 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 56 |
مبانی نظری حیطه های انحطاط مغرب زمین، عوامل اجتماعی، علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری
خلاصه ای از کار:
حیطه های انحطاط مغرب زمین (غرب)
دیدن اروپای پرزرق و برق فعلی، شاید مجال کمتری به انسان بدهد که در مورد گذشته تاریک اروپا یا حقایق مخفی گذاشته شده در مورد انحطاط تمدن کنونی غرب، فکر کند؛ اما دیدن همین اروپا در قرون وسطی رقت برانگیز است؛ روزگاری که مسلمین از امپراتور روم در اوج عظمتش سرآمد بود و مردم در رفاه ، پاکیزگی و نظافت چه در شهر و چه از نظر بهداشت فردی و امنیت زندگی میکردند، صنایع بزرگی در آن به وجود آمده بود و در نهایت بودند، اما اروپایی ها ر لندن، حتی یک چراغ برای نمونه نمی سوخت، و در شهر پاریس خیابانی کشیده نشده بود[1] غرب در طی روزگار خوش خود، از رنج های بی شمار حاصل از دنیای سراسر غرق در پیشرفت علوم شاهد حوزه های انحطاط فراوانی میباشد، و ما به بخشی از آن می پردازیم:
الف- فرهنگی- علمی
....................
1- اومانیسم گرایی علمی
باشیوع گرایش شدید به علم و مرکز توجه قرار گرفتن حس و تجربه و عقل انسانی به عنوان تنها عوامل برای پیشرفت و ترقی انسان غربی کم کم در دام انسان گرایی افتاد. در این دیدگاه فرد به جامعه تقدم دارد. فرد نقطه مرکزی ست و آنچه حول محور او میچرخد، باید به گونه ای در خدمت او وتامین خواسته ها و نیازیهای او باشد[2]
..................
1) رنسانس
....................
2) دانشمندان هنجار شکن
............
3) عقل گرایی افراطی
................
2- علم و بحران محیط زیست
...........
ب- تربیتی- اخلاقی
ظاهرا قرار نیست هیچوقت انسان به این باور برسد که عقل او به تنهایی می تواند برای رسیدن به سعادتش کافی باشد؛ و در اوج عقل مداری این انسان یا به دست خود یا با فراموشی برخی خوبیها خود را..............
..............
1- سکولاریزاسیون
تعریف سکولاریزاسیون کاملا به دین وابسته است و سکولاریزاسیون فرایندی است که به عرفی شدن و عقلانی شدن نهادهای دینی و انفکاک دین از دنیا و به حاشیه راندن دین از عرصهی اجتماع اشاره دارد.[3] این نوع برداشت و برداشت از دین در غرب، به کنار نهادن نهاد دین منجر شده و عملا دین را به عنوان یک نهاد اخلاقی مهم به کنار نهاده و باعث بروز اخلاق خشک و عقلانی محض گشته. عقلی که همه خوبیها و اخلاق را درچارچوب نفع شخصی می نگرد.
واژۀ عرفی شدن (Secularization) در زبان های اروپایی در معاهدۀ صلح وستفالیا در 1648 به کار برده شد. در این معاهده از واژه ی عرفی شدن برای توصیف انتقال سرزمینهایی که قبلا تحت کنترل کلیسا بودند استفاده شد. این سرزمین ها به مراجع سیاسی غیر روحانی انتقال می یافتند. پیش از این معاهده، از واژه ی Secularis استفاده می شد و اهل کلیسا از تمایز میان امور دینی و عرفی برای طرح ادعای برتر بودن امور مقدس بهره می گرفتند.[4]
...........................
1) بحران معنویت
در بارۀ بحران معنویت موجود در غرب، می تون بسیار سخن راند؛ از جمله علامه جعفری، از زبان اندیشمند غربی، آورده که: « بر همه آشکار است که ما خود در راه نابود کردن فرهنگی هستیم، آنچه باقی می ماند دیگر ایمن و محفوظ نیست. و اگر هنوز برباد نرفته است بدین جهت است که در معرض فشار مخرب قرار نگرفته است اما پایهاش سست است و با یک لرزش فرو خوهد ریخت. ظرفیت فرهنگی انسان مدرن کاهش یافته است، زیرا شرایط سبب تنزل آدمی و صدمه روحی وی شده است».[5]
.............
2) مادی گرایی
...............
3) قوانین ضد اخلاقی
...............
2- فساد دستگاه دینی
............
1) فساد کلیسا
...................
2) ظلم کلیسا
.................
3- سست شدن بنیادهای اخلاق
.................
1) سقوط ارزش ها
..................
2) ضد ارزش ها ابزار تبلیغ کالا
..................
3) شیوع بیمارى هاى جنسی
...............
4) هم جنس گرایی
...................
4- اومانیسم
....................
آزادی افسار گسیخته
غرب، جهان و انسان را در مادّه خلاصه میکنند، مبنا و اساس آزادی را میل، خواست و اراده فردی میدانند و معتقدند هر کاری که انسان طبق قانون طبیعی میخواهد، بدون هیچ گونه رادع و مانعی انجام میدهد؛ تا حدی که قانون و دولت اجازه دهد، قانونی که براساس خواست و اراده بشری تدوین شده است. آنان معتقدند که آزادی انسان، به معنای توان همه جانبه او در انتخاب هر چیز و از جمله بردگی برای انسانهای دیگر است. در نگاه آنان، انسان، آزاد است که دین را بپذیرد یا نپذیرد، اگر نپذیرد ملامتی بر او نیست؛ زیرا هیچ حقیقتی را از دست نداده است. امّا در مکتب وحی، این رهایی مطلق، به معنای بردگی است؛ زیرا چنین آزادی مطلقی برای انسان، اسارت او در دست آرزوها و هوسها میباشد و او در واقع از هوای درونیاش پیروی میکند.[6]
.................
5- بیگانگى انسانها
..................
6- پوشاندن سقوط ارزشها با ماسک حقوق بشر
استفاده از تعریف نسبی حقوق بشر، برای غرب شعاری تبلیغاتی را پدید آورده که در لوای آن در رویکرهای مختلف به تعاریفی جداگانه از آن پرداخته و به بهره برداری میرساند. رینگر بروز حقوق جهانی بشر را در هنگام سقوط اخلاقی تمدن غرب چنین توضیح می دهد: «درست هنگام سقوط اخلاقی تمدن غرب، حقوق بشر مانند یک عقیده مقدس یا بهتر بگوییم قانون اکثریت و یا حق، پدید آمد که رفته رفته به یک همبستگی نیرومند مردمی انجامید... . در حکومت دموکراسی، مفهوم «حقوق بشر» تضمین حراست مرزها و آب و خاک است و این بهترین مستمسک برای جلب رضایت مردم است...» و در جواب از حل این مسأله ادامه میدهد: «از من مکرر سؤال می شود که آیا برای نجات تمدن غرب دیگر وقتی باقی نمانده است؟ آیا می توانیم روحیه و صفات اخلاقی گذشته خود را دوباره کشف کنیم و به دست آوریم؟ از نظر من، تنها راهی که می توانیم امیدوار باشیم این است که با توسل به آن نکات درست و اخلاقی تمدن غرب را دوباره کشف کنیم.» [7]
...................
ج- اجتماعی- سیاسی
در عرصۀ اجتماع و سیاست همان طور که غرب به موازات پیشرفت علم و صنعت به رشد دست یافت، اما پسرفتهایی نیز در همان حیطههای خود دارا استجریان صنعتی شدن جامعه که با رشد فزاینده شهرنشینی، کوچ به شهرهای بزرگ، افزایش جمعیت و پدیده های بسیار دیگری از این دست در غرب همراه بود، در قرن نوزدهم و..................
..................
1- بیماریهاى عصبى و روانى
...............
2- افزایش نا امنی
..................
3- فروپاشی نهاد خانواده، عامل فساد جامعه
با شروع انقلاب صنعتی، وقتی انتقال توده عظیم مردم از روستاها به شهرها شروع شد. عدۀ بیشماری کارگر به وجود آمد که از دارایی و سواد محروم بودند و برای امرار معاش مجبور بودند در کارخانهها کار کنند تا کاری به دست بیاوردند. کارمدام اعضای خانواده، در کارخانهها برای خانواده زهری بود که در عصر حاضر به گونه های مختلف در عدم استحکام خانواده به معنی عرفی آن انجامیده.
انقلابی که در صنعت صورت گرفت و باعث پدید آمدن طبقه جدید از کارگران و کارفرمایان شد؛ هر یک از آن دو طبقه برای منافع خود دست به کار شدند؛ کارگران برای درآمد بی زحمت و کارفرمایان برای کسب ثروت بیشتر؛ و چون برای کار با ماشین کمتر احتیاج به کار جسمانی و تجربه قبلی بود، زنان و بچه ها از 6 سال به بالا به تعداد زیاد استخدام می شدند و از آنها با بی رحمی استفاده می شد. زیاد در کارخانهها استفاده می شد.[8]
....................
1) افزایش طلاق و بروز ناهنجاریهای اخلاقی
پایه های خانواده در تمدن غربی به شدت سست شده است و شدت طلاق های صورت گرفته در غرب هم نتیجهای جز در اختیار نبودن فرزندان و از دست رفتن تربیت فرزندان توسط پدر و مادر نمی باشد. خانواده های تک والدینی به یکی ااز جنبه های دائمی و قابل توجه جوامع بشری تبدیل شده استوتغییر الگوی مرسوم زن و شوهری و فرزندان به الگوی بدون پدر و مادر ، فرزندان بدون سرپرست. فرزندانی که با پدر بزرگ و مادر بزرگ هایشان زندگی می کنند با زندگی مشترک بدون ازدواج هستند. در سال 2000م 13.5 میلیون نفر از والدین آمریکایی سرپرستی21.7 میلیون کودک زیر21 سال را برعهده داشتند در حالیکه یکی از آن ها درجای دیگر زندگی می کردند[9].
...................
2) سردی روابط خانوادگی
..................
3) ﻫﻢﺧﺎﻧﮕﻲ ﻳﺎ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺸﺘﺮک ﺑﺪون ازدواج
.................
4) جریان های ضد خانواده
با دقتی کم متوجه می شویم که جهت گیری در غرب جهت گیریای ضد خانواد است. که منجر به فروپاشی خانواده می شود. وقتی که خانواده فروپاشی نمود بر اساس آموزههای اسلامی جامعه نیز رو به اضمحلال می رود.[10]
..................
4- رهبانیت و عزلت اجتماعی
..................
5- توحش
...................
1) جنگ های صلیبی
..................
2) جنگ های جهانی
..................
3) استعمار و بهره کشی
.....................
د- اقتصادی
یکی از کسانی که در خصوص انحطاط اقتصادی غرب سخن میگوید ژان فوراستیه است ؛ وی در کتاب تمدن سال 2001 به اختصار در پی تشریح و تبیین مشکلات تمدنی بشر در زمان حال و آینده است. واز نداشتن عقیدای ثابت درغرب گلایه می کند؛ و ضمن تشریح فراز و نشیبهای اقتصادی در قرن بیستم، به تشریح ناکامیهای بشر در قرن می پردازد از جمله عوامل و آثارذکر شده از نظر وی عبارتند از: افزایش جمعیت، هرج و مرج بینالمللی، بیکاری، آموزشهای غیرمسؤولانه، وجود انسانهای بیاحساس، و بیعشق و درد از جمله مشکلات غرب است و معنقد است.:« انسان متعارف ثروتمند امروزی، از انسان متعارف فقیر دیروزی خوشبختتر نیست. بدون تردید حتی از او بدبختتر هم هست»[11] در جای دیگر ادامه می دهد « . چرا که در گذشته کار سخت شبانهروزی، کمبود تغذیه، کمبود سوخت، و نبود امکانات رفاهی، زندگی را بر انسان دشوار میساخت. اما با تمام این مشکلات، بشر آن روز بیدغدغه بود و گاهی آهنگی و آوازی و خندهای نیز از در و دیوار زندگی به گوش میرسید. امروز آن مشکلات اقتصادی دیگر کمتر وجود دارد، ».[12]
.................
به هم بستگی اقتصاد بین المللی
..................
منابع:
قرآن
نهج البلاغه
1- آمدی ، عبدالواحد ابن محمد تمیمی، غررالحکم و دررالکلم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1364
2-آشکار، ژیلبر، جدال دو توحش: 11 سپتامبر و ایجاد بینظمی نوین جهانی،مترجم:حسن مرتضوی، تهران: اختران، 1384
3- اگریدی، جوان، مسیحیت و بدعت ها، ترجمه عبدالرحیم سلیماانی اردستانی، قم، موسسه فرهنگی طه چ 2 ، 1384
4- الیاده، میرچا، فرهنگ و دین، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، طرح نو، 1374
................
....................
قیمت 23000 تومان
[1] - شریف، میان محمد، منابع فرهنگ اسلامی، صص 17-21
[2]- محمد حسن حیدری و دیگران ، فصلنامه اسلام و پژو هش های تربیتی، بررسی تطبیقی ارزش ها در اسلام و لیبرالیسم و دلالت های تربیت اخلاقی آن 1391، ص89
[3]- برایان ویلسون، دین اینجا و آنجا، مقاله ی عرفی شدن، ترجمه ی مجید محمدی، (نشر قطره، چ 1، 1377)، ص 19
[4]- پیشین، ص19
[5] - محمدتقی جعفری، فرهنگ پیشرو...، ص14
[6]- ر.ک: آیت الله جوادی آملی، ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت، (قم: مرکز نشر إسراء، نوبت دوم، 1379 ه ش) ص 29 ـ 30
[7]- محمدتقی جعفری، فرهنگ پیرو، فرهنگ پیشرو، ، ص 112 و113
[8]- هنری نیلسون لیتل فیلد ، تاریخ اروپا از سال 1815 به بعد،ص 9و10
[9] - فروپاشی نهاد خانواده درغرب، روزنامه رسالت 3/5/91 شماره 7595... magiran.com
-[10] -فروپاشی خانواده در غرب، رسالت، 3/5/ 91 همان
[11] - ژان فوراستیه، تمدن سال 2001، ترجمه خسرو رضایی، سازمان انتشارات انقلاب اسلامی، 1368،ص103
[12]- پیشین
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 92 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
مبانی نظری حیطه های رشد مغرب زمین، عوامل اقتصادی، اجتماعی، علمی، فرهنگی، سیاسی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری
خلاصه ای از کار:
حیطههای رشد مغرب زمین (غرب)
غرب در برههای از تاریخ قرار دارد که واقعا از جنبۀ علمی و فنی و صنعتی درخشیده است، و درخشش بسیار چشم گیر هم بوده است. فاصله بین عهد نوزایی تا شکوفایی صنعتی غرب شاید از دویست یاسیصد سال تجاز نکند، اما تفاوت میان این دو مرحله بسیار بارز و خیره کننده است. پیشرفت غرب در سده20 در زمینه های صنعتی و به خصوص در انتهای قرن بسیار اعجاب برانگیز است. و توانسته به تبع رشد علمیاش در سایر جنبه ها هم از باقی تمدن هها ر زمینه های سیاسی ،اقتصادی و در برخی مقام های تربیتی نیز پیشی بگیرد.
الف - فرهنگی- علمی
عرصه علم و فرهنگ، بی شک یکی از مهمترین حوزههایی است که غرب در آن حیطه به سرعت به رشد دست یافت.عمده دلایل این پیشرفت را می توان در عوامل زیر جستجو کرد.
1- شکل گیری دانشگاه ها و نظام آموزش کارآمد
........................
2- تغییر نظام آموزشی در غرب
توجه زیاد مردم به عقل و کارکرد کاربرد عقل ابزاری برای خدمت به انسان عصر دگرگونی فکری غرب، باعث شد رویکردی جدیدی به مقوله علم آموزی پیدا کند. و توجه مردم به سوی دانشگاه های مختلف غرب، تغییراتی در نظم و اهداف تدریس در دانشگاه ها داده شد عقل گرایی ابزاری به وجود آمد، که در طول زمان موجبات ترقی جامعه غربی را پدید آورد ؛ در قرون 16 و 17 تحقیقات علمی مردانی پون گالیله نیوتن و هایجنس و بویل چنان بنیان محکمی را تشکیل داد که توانستند به یاری مردم برای استفاده از این علوم بیایند. در واقع تحقیقات اینها، به گونه ای بود که دیگران میتوانستند از آنها بهره برداری کنند[1]
.................
1) سازمان حقوقی مستقل
...........
2) جای دادن رسمی علوم طبیعی و عقلی در آموزش
..................
3) نظام استاندارد ارزیابی و ارتقا علمی
..........
3- انقلاب های علمی در غرب
..............
1) نهضت ترجمه
..............
2) واردات علم از مسلمانان
.................
3) نهضت اصلاح دینی
............................
4) کشفیات جدید علمی
................
5) انقلاب صنعتی
................
6) تربیت نیروهای ماهر
...................
اهداف نظام آموزشی غرب
.................
ب- تربیتی- اخلاقی
امروزه مسلمین هم اعتراف میکنند که در برخی امور تربیتی مغرب زمین به رشد بیشتری دست یافته اند. حتی کسانی چون سید جمال ها با دیدن صفات مثبت مغرب زمین ، اعتقاد پیدا کردند که ، ما در غرب اسلام دیدیم گر چه مسلمان ندیدیم.
قبل از ظهور انقلابات گوناگون در غرب، زندگی سنتی اهالی مغرب زمین، همه چیزش شکل سنتی خود را داشت. جایگاه هر کس طبق همان زندگی سنتی تعریف می شد. پدر نقش محوری ای در این خانواده ایفا میکرد و مادر، از شأن و جایگاه همان زندگی های سنتی برخور دار بودند و در برههای هم که زندگی ها عقل گرایانه شده بود سعی در رفتارهایی می شد که به سنت کلیسایی نزدیک تر باشد.
1- مسیحیان، همزیستان مسلمانان
.................
2- نظم و انضباط اجتماعی
...............
3- حقوق بشر
..................
4- رشد اخلاق محیط زیستی
................
5- حقوق زنان
...................
ج- اجتماعی- سیاسی
در دنیای امروز دو عنصر، اقتصاد و علم هر دو بازویی برای کارایی، سیاستو حکومت هستند. مغرب زمین که از قدرت تکنولوژیکی و علمی و نظری بر سایر تمدنها فائق آمده، خواه ناخواه توانسته برتری سیاسی عظیمی را نیز نسبت به بقیه با خود داشته باشد؛ چرا که با توجه به تعریف اهالی سیاست از این واژه، غرب امروز، هر آن چه که مورد نیاز یک سیاست مقتدر است دارا می باشد. و با اقتدار سیاسی و اقتصادیاش هر زمان نظمی نوین برای جهان تعریف کرده و توسط این قدرت والاتر به جهانی سازی در همه عرصه های زندگی و موارد نیاز بشر مشغول شده.
دور زمانی تمام اقتدار و سیاست مردم به دست ارباب کلیسا بود ولیکن بروز برخی نهضتها باعث پیدایش سیاستی نوین در مغرب زمین گشت که بعدها نهضت اقتصادی و علمی نیز به بروز سیاست مردن امروزه به غرب کمک کرد.
1- نهضت های اصلاح طلبانه
.................
1) پروتستانتیسم
.................
2) دموکراسی خواهی
................
2- تاثیر انقلاب صنعتی بر سیاست و اجتماع
..................
1- رشد جامعه مدنی
.......................
2- کشف قاره های جدید
...................
3- شهر نشینی
.................
د- اقتصادی
تا پیش از آغاز قرن 18 در اروپا، صنعت کمتر از پنج درصد جمعیت اروپا را به خود مشغول داشته بود واقتصاد بیشتر مبتنی بر کشاورزی و یا بازرگانی بود و صنعت نیزبیشتر مبتنی بر تولیدات کشاورزی مانند پشم خام و پنبه بود. نظام خانگی صنعت تکاپوی بازارهای رو به گسترش مصرف و رشد اقتصادی اروپا را نداشت، وسرمایههای ناشی از استثمار سایر قارهها، تجارت بردهداری و بازرگانی گستردۀ کشورهای اروپایی ثروت هنگفتی را انباشته ساخت. سرمایهداران در پی آن بودند که ثروت خود را به کاری بزنند که باز هم پول بیشتری را برایشان فراهم آورد و از سوی دیگر نیازهای بازارهای جدید را جوابگو باشد.
...............
1- تجارت
..................
2- تشکیل اتحادیه ها و اصناف
اروپاییهایی که تجربه فعالیت های جمعی و صنفی را از دوران یونان و روم باستان به ارث برده بودند این بار به تشکیل اتحادیه بازرگانی دست زدند تا از منافع مشترک خویش دفاع کنند و موانع بازرگانی را از راه خویش بردارند. یکی از مهمترین اتحادیه ی هانسایی بود که در قرن 13 به وجود آمد و حدود صد شهر را در بر می گرفت و قوانین و مقررات خاص خود را داشت. ویل دورانت می نویسد: « اتحادیه هانسایی برای حل اختلافاتی که میان اعضایش پیش می امد به تاسیس محاکمی اقدام کرد. مدافع اعضای خویش در دعاوی حقوقی با کشورهایی شد که در اتحادیه عضویت نداشتند, و گاهگاهی مثل حکومت مستقل واحدی اعلان جنگ می داد. هم چنین این اتحادیه به وضع قوانین و مقرراتی برای معاملات بازرگانی و حتی سلوک اخلاقی شهرهای عضو و ساکنان آن پرداخت...اتحادیه هانسایی به مدت یک قرن به منزله سازمانی برای اشاعه تمندن بود.یورش دریازنان را از حوزه دریای بالتیک و دریای شمال دفع کرد. رودخانه ها و کانال ها را صاف گردانید. چزر و مد و جریان های آن را به دقت ضبط کردو...به طور کلی در عرصه بازرگانی اروپای شماالی نظم را جانشین هرج و مرج ساخت»[2]
...............
3- رونق کشاورزی
...................
4- ظهور بانکداری
...................
5- نتایج اقتصادی انقلاب صنعتی
...............
منابع:
قرآن
نهج البلاغه
1- آمدی ، عبدالواحد ابن محمد تمیمی، غررالحکم و دررالکلم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1364
2-آشکار، ژیلبر، جدال دو توحش: 11 سپتامبر و ایجاد بینظمی نوین جهانی،مترجم:حسن مرتضوی، تهران: اختران، 1384
3- اگریدی، جوان، مسیحیت و بدعت ها، ترجمه عبدالرحیم سلیماانی اردستانی، قم، موسسه فرهنگی طه چ 2 ، 1384
4- الیاده، میرچا، فرهنگ و دین، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، طرح نو، 1374
..................
.....................
[1] - هنری نیلسون لیتل فیلد، تاریخ اورپااز سال 1815 به بعد، مترجم فریده قرهچه داغی،انتشارات علمی و فرهنگی ، تهران ، 1381، ص 3و 4
[2] - پیشین ؛ ص828
دسته بندی | عمومی |
بازدید ها | 13 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 5087 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 70 |
خرچنگ ها از خانواده بندپایان سخت پوستان هستند. شکمشان کاملاً در زیر بدنشان پنهان است. روی بدن از پوسته ای سخت پوشیده شده است. همچنین آنها دارای یک جفت چنگال هستند. خرچنگ ها در تمام اقیانوسهای جهان یافت می شوند اما برخی نیز در آب های شیرین و همچنین درون خشکی به ویژه در مناطق گرمسیری نیز زیست می کنند. اندازه خرچنگ ها بسیار متنوع است از خرچنگ نخودی که تنها چند میلیمتر اندازه دارد تا خرچنگ عنکبوتی ژاپنی که طول پاهایش بیشتر از ۴ متر است.
تقریبا” ۵۰۰ گونه خرچنگ آب شیرین در سراسر جهان زندگی می کنند. حدود ۱۵۰ گونه ساکن ایالات متحده آمریکا هستند.
تغذیه
زندگی خرچنگ ها
نکاتی درمورد خرچنگ ها
خرچنگ گوشه گیر
خرچنگ نقب زن
خرچنگ رنگین کمانی
پتریوت، خرچنگ رنگین کمانی / Patriot Crab / Cardisoma armatum
خرچنگ چنگال قرمز
خرچنگ یوکاتان
خرچنگ نعل اسبی
خرچنگ مدور
خرچنگ عنکبوتی ژاپنی
خرچنگ پیکانی
خرچنگ زمینی آبی
خرچنگ yeti
خرچنگ هالووین
خرچنگ آبی
روح خرچنگ
دسته بندی | محیط زیست |
بازدید ها | 13 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 3501 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
این پاورپوینت در 22 اسلاید به صورت کامل مقوله
آموزش انواع میگو با اسامی علمی و مشخصات هر خانواده
توضیح داده است.
برخی از عناوین اسلاید ها:
میگوی نارنجی
میگوی سرخ
میگوی سنگاپوری
میگوی شیشه ای
میگوی بچه قورباغه ای
میگوی آمانو
میگوی رودولف
میگوی صورتی ساکن در آبهای خلیج فارس
میگوی هندی ساکن در آبهای خلیج فارس
میگوی سفید ساکن درآبهای خلیج فارس
میگوی ببری سیاه یا مونودون
میگوی سفید شرقی یا چینی
میگوی ژاپنی یا کروما
شاه میگوی آب شیرین