دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 100 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 44 |
مبانی نظری حیطه های انحطاط مسلمانان، فرهنگی، علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری
خلاصه ای از کار:
حیطه های انحطاط مسلمانان
گرچه پس از دوران پرشکوه تمدن اسلام، یادآوری ناکامیهای گذشته ذهن هر مسلمانی را مشوش می کند، ولی چنانچه هدف از شناخت ناکامیها، جلوگیری از افتادن مجدد در چاه انحطاط و شناخت راههای برون رفت از مهلکه باشد، مطمئنا از تلخی یاداوری انحطاطهای صورت گرفته در تمدن اسلامی خواهد کاست؛ بخصوص در عصر فعلی، که مسلمین بیداری تازهای را در شناخت راههای پیشرفت، تجربه می کنند.
الف- فرهنگی- علمی
..................
1- از بین رفتن مراکز علمی و کتابخانهها
در دوره دویست سالۀ حاکمیت مغولان ( سده هفتم و هشتم هجری) بر اثر اعمال وحشیانۀ مغولان زیان های جبران ناپذیری بر پیکرفرهنگ و تمدن اسلامی وارد آمد. یکی از جبران ناپذیرترین خرابیهای مغولان در سقوط بغداد، نابودی کتابخانه و از دست رفتن چند هزار جلد کتاب بود. در طی کشتار عمومی هزاران دانشور، عالم، و شاعر تلف شدند، کتابخانه ها و گنجینه هایی که طی این قرنها فراهم شده بود ددر یک هفته ویران شد، صدها هزار جلد کتاب به سوختن رفت. و به گفته دورانت: هیچ یک از تمدن های تتاریخ چون تاریخ اسلام دچار چنین ویرانی ناگهانی نگشت.[1]
.................
2- تحجر
بروز تحجر در میان مسلمین یکی از عوامل انحطاط مسلمین بوده است. تحجر» سنگشدن، سخت شدن و به صورت سنگ درآمدن است،[2] ولی در اصطلاح به معنی ایستائی، جمود، سختینشان دادن و مقاومت در برابر هر نوع تحول و هر امر تازهای است[3]تحجر در حوزه اندیشه و تفکر رخ می دهد واگر در زمینه گرایش و رفتار ظاهر شود جمود نام دارد[4]...................
.............
3- جریان های عقل گریز
......................
1) تکفیر
.................
2) بی فایده خواندن علوم طبیعی
.................
4- درباری شدن علم
....................
5- وضعیّت امروز علم و فرهنگ دربین مسلمین
...................
1) بی سوادی عمومی
.....................
2) فرار مغزها
....................
ب- تربیتی- اخلاقی
امروزه مسلمین در گوشه هایی از اخلاق به نوعی رکود فرورفته اند و دلایل آن شاید به صورت زیر باشد.
1- سقوط اخلاقی
بحث از سقوط اخلاق در نزد مسلمین ارتباط مستقیمی با هویت زدایی و به انحطاط کشاندن و سوء استفاده حکام گوناگون اسلامی از مسأله فقر نسبی موجود بین مسلمین و جهل مردم به داشتههای خودشان است. در واقع سرکوب شخصیت و هویت جمعی کمکم زمینه های پوچی و گرایش به خلق و خوی غیر اسلامی را فراهم می کند.
هویت زدایی شاید بحثی باشد که بیشتر به زمان حال بستگی دارد. اما شهید مطهری در رابطه با هویت زدایی امویها، میگوید: «امویها شخصیت ملت مسلمان را له کرده و کوبیده بودند و دیگر کسی از آن احساسهای اسلامی در خودش نمیدید.[5] یعنی از همان زمان این احساس بیهودگی در جان مسلمین رسوخ کرده بود...............
...............
2- تخریب نهاد اخلاق در جامعه
..............
2- تجمل گرایی
..................
3- اباحیگری صوفیانه و کنار انداختن ظاهر شریعت
..................
ج- اجتماعی- سیاسی
سرانجام، آیینهای که روزی شکوه تمامنمای تاریخی و سیاسی مسلمین را نشان میداد، با اهمال مسلمین در رفع نقصها، رنگ تیرگی به خود گرفته و سرانجام از این آیینه، که نقش دلفریب تمدن شکوهمند اسلامی را درون خود نشان می داد، چیزی جز خرده شکستههای تاریخی بر جای نماند؛ و امروزه با کمال تاسف، ما باید آن تکههای پیشرفت، را به هم بچسبانیم تا شاهد چیزی باشیم که اروپاییان قبلا در سیمای تمدن اسلامی می دیدند.
از لحاظ سیاسی از سال 41 تا 132 قمری، امویان عنوان خلافت را در شام داشتند و به آن جنبۀ موروثی هم بخشیده بودند. بعد از امویان، عباسان، از قرن دوم تا هفتم هجری زمامدار بودند و در طی قرون دوم و سوم، قلمرو خلافت از صورت دولت روستایی نظامی به یک امپراتوری جهانبومی و دارای حیات تجارتی و صنعتی نیرومندی درآمد. ولی این دوره حکومت اسلامی به دست هلاکو خان مغول در سال 656 ه برچیده شد.اینان بعدا در 1300 شروع به کشورگشایی کرده حکومت تحت رهبری عثمان پاشا تشکیل دادند. و در 1914به نفع آلمان وارد جنگ شده و با شکست خوردن از آنان، فرصتی برای تجزیه امپراتوری اسلامی به وجود آورد. بدین ترتیب فرانسویها از سال 1830 الجزایر را زیر سلطه گرفتندو در 1881 تونس را تحت الحمایه قرار دادند.و بدین ترتیب در کمتر از 15 سال این امپراتوری تجزیه کامل گردید.[6]
....................
1- غصب خلافت، اولین قدم انحراف
..................
2-حکام فاسد
................
1) بحران مشروعیت
................
2) استبداد
................
3) ثروت اندوزی خلفا و امرا
.....................
4) ضعف سیاست و خیانت
................
5) حکام دست نشاندۀ امروز
..........................
6) جدایی مردم از حکام
...................
3- شکل گیری جریان های تروریستی و تند رو
.................
4- تجزیۀ ممالک اسلامی
.......................
5- هجوم دشمنان
..........................
ج- اقتصادی
کافی است تا بدون مراجعه به منابع و با کوششی اندک به عارضههای اقتصادی ایجاد شده در میان مسلمانان نظر کرد، تا به درک رسید که، تقریبا همه مسلمانان با نوعی فقر علمی و به تبع آن با فقر اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند و اگر دارای مکنتی هم هستند نه بر اثر کوشش های خودشان بلکه بر اثر موهبت وجود منطقه نفتی و پول های بادآورده حاصل از آن منبع الهی است، که هر کدام از این امرای صاحب نفت را به ثروتمندانی مستبد و خوشگذران، تبدیل کرده است.
این سرانجام قومی است که خواهشهای نفسش را با اسلام اصیل جایگزین کرده. شهید صدر میگوید: «...زمانى که جهان اسلام چشم به زندگى انسان اروپایى دوخت و به جاى ایمان به رسالت اصیل خود و قیمومت آن بر زندگى بشریت، پیشوایى فکرى و رهبرى کاروان تمدن از سوى او را پذیرا شد، نقش خود را در زندگى در همان چارچوب و تقسیم کار سنتىاى قرار داد که انسان اروپایى جهان را براساس سطح اقتصادى هر کشور و توان تولید آن، به کشورهاى غنى یا پیشرفته اقتصادى و کشورهاى فقیر یا عقبماندة اقتصادى تقسیم کرد و کشورهاى جهان اسلام را همگى در نوع دوم؛ یعنى کشورهاى عقبمانده قرار داد.»[7]
1- مسلمانان مصرف کننده
..................
2-اقتصاد تک محصولی
.................
3- نابرابری تراز تجاری
..................
منابع:
قرآن
نهج البلاغه
1- آمدی ، عبدالواحد ابن محمد تمیمی، غررالحکم و دررالکلم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1364
2-آشکار، ژیلبر، جدال دو توحش: 11 سپتامبر و ایجاد بینظمی نوین جهانی،مترجم:حسن مرتضوی، تهران: اختران، 1384
3- اگریدی، جوان، مسیحیت و بدعت ها، ترجمه عبدالرحیم سلیماانی اردستانی، قم، موسسه فرهنگی طه چ 2 ، 1384
4- الیاده، میرچا، فرهنگ و دین، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، طرح نو، 1374
.....................
.....................
[1]- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج4، ص 431
[2]- فرهنگ فارسی عمید، ، ص415
[3]- علی ذوعلم، ، انقلاب اسلامی، تحجر و سنت ، مجله کتاب نقد » بهار و تابستان 1382 - صفحه 13
[4]- علی اکبر ولایتی، فرهنگ تمدن، ص 156
[5]- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج17 ، ص57
[6]- محمد علی احمدیان ، ویژگیهای جغرفیایی جهان اسلام ، ص22-27
[7]- شهید محمدباقر صدر ، اقتصادنا»، مقدمه؛ المجمع لعلمی للشهید الصدر، چ2، 1408، ص 8