دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 21 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 83 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 44 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق دیابت(فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
دیابت نه تنها به عنوان یک بیماری شایع بلکه یک مشکل بزرگ بهداشتی است که در دنیای معاصر پراکندگی گستردهای پیدا کرده است و در حال حاضر نه تنها نشانهای از توقف آن به چشم نمیرسد بلکه به شدت در حال افزایش است. هر چند در سالهای اخیر تحقیقات زیادی در ابعاد مختلف همه گیر شناختی این بیماری انجام شده است، اما هنوز دانش موجود در مورد چگونگی توزیع و عوامل تعیین کننده آن ناکافی است. متاسفانه در کشور ما آمار دقیقی از مبتلایان به دیابت وجود ندارد و به شیوع روز افزون و مشکلات بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی آن توجه کافی و در خور صورت نگرفته است.
در حال حاضر با توجه به آمارهای جهانی و متغیرهای موثر در ابتلا به این بیماری نظیر افزایش امید به زندگی، تغییر در شیوههای زندگی سنتی به سوی مدرن، تغییر در عادتهای غذایی، کمی فعالیتهای بدنی، و افزایش چاقی به نظر میرسد در ایران بالغ بر 3میلیون نفر به این بیماری مبتلا باشند که حدود 90% آن دیابت شیرین نوع 2 (دیابت شیرین غیر وابسته به انسولین) است که افراد بالای سن 30 سال را گرفتار میسازد (ریجیسینگهانی، 1381).
هر فردی در عمل ممکن است به بیماری دیابت مبتلا شود و این گرفتاری به میزان سالهای عمر، جنسیت، نژاد و یا موقعیت اجتماعی او بستگی ندارد. بیماری قند بر خلاف بیماریهای دیگر نظیر فلج اطفال، سل و ذات الریه و. . . در حال ریشه کن شدن نیست بلکه بر عکس، هر سال بر میزان شیوع آن در میان افراد انسانی افزوده میشود و تعداد کسانی که سالانه به این بیماری مبتلا میشوند در حال افزایش است. (هنری دالجر، 1368).
دیابت از تعریف تا واقعیت
جهان درحالی وارد قرن ۲۱ شد که بیش از ۱۴۰ میلیون نفر مبتلا به بیماری دیابت بودند. در این میان، سهم کشور ما حدود ۵/۳ تا ۴ میلیون نفر دیابتی است. روز جهانی دیابت - ۲۱ آبان ماه - درحالی به پایان رسید که فدراسیون جهانی دیابت اعلام کرد هزینههای کنترل و درمان دیابت ۱۰ درصد بودجهِ ملی بهداشت جوامع را به خود اختصاص میدهد و نیمی از آن صرف درمان عوارض مزمن دیابت میشود. دکتر اسدالله رجب، رئیس انجمن دیابت ایران نیز اعلام کرد سالانه ۹۰۰ میلیون دلار (بیش از ۷۰۰ میلیارد تومان) صرف هزینههای درمانی دیابت در کشور میشود. این درحالی است که متخصصان و کارشناسان پیوسته از روند رو به رشد بیماری دیابت در کشورمان به عنوان شایع ترین بیماری غدد درون ریز در دهههای اخیر هشدار میدهند. با این همه گزارشهای رسمی از شیوع ۵ درصدی بیماری دیابت در ایران خبر میدهد. افزون بر این، بیماری دیابت در ردیف سه عامل اول مرگ و میر در دنیا است. بیماری زایی این عارضه چه از نظر هزینههای درمانی و چه از جهت ازکارافتادگی، بسیار بالاست و یکی از عمده ترین مسایل بهداشتی - درمانی در جوامع به شمار میرود. از سویی دیگر، همراهی آن با چاقی و افزایش چربی خون، احتمال ایجاد بیماری قلبی - عروقی را به عنوان اولین عامل مرگ و میر در انسان به شدت افزایش میدهد. ازاین رو تا کید وزارت بهداشت و سازمانهای مسئول کشور تنها بر توجه به مقولهِ بیماری دیابت معطوف نبوده و در زیرمجموعهِ این توجه بر اهمیت کنترل و پیشگیری از چاقی و آموزش مهارتهای زندگی نیز تصریح شده است.
-Rijsinghani
-döljer Henry
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 19 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 79 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق کانون کنترل سلامت(فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
مفهوم منبع کنترل که نخستین بار به وسیله راتر مطرح شد در مطالعات مربوط به انگیزیش به گونهای فزایندهای اهمیت نظری و عملی به دست آورده است. نظریه یادگیری اجتماعی که مفهوم منبع کنترل از آن مایه میگیرد عبارت است از این که شخص در برابر یک موفقیت با انتظاراتی روبرو میشود که نتایج احتمالی رفتارهای ممکن او را در بر میگیرد. این انتظارات مبتنی بر تجارب گذشته فرد هستند. بنابر نظریه راتر احتمال رفتاری معین به گونهای قانونمند با توجه به انتظارات فرد نسبت به نتایج آن رفتار فرق میکند.
کنترل یعنی توان هدایت یا اعمال قدرت یا بازداری رفتار خود یا دیگران. احساس کنترل داشتن احساس مطلوبی است که در بهداشت روانی فرد نقش مهمیبازی میکند حتی اگر این احساس توهمیبیش نباشد (کریمی، 1374).
محققان در مورد توانایی فرد در کنترل محیط از دیدگاههای مختلف و تحت عناوین گوناگون سخن گفتهاند مانند رقابت، شایستگی، تفوق طلبی، درماندگی و نومیدی همه به نوعی در توصیف اینکه فرد تا چه درجهای قادر است حوادث و رویدادهای مهم زندگی خود را کنترل کند به کار رفته است از دیدگاه روانشناسان واژه کنترل دارای دو معنای عمومی است:
الف) کنترل تجربی که نوعی متدولوژی علمی است و در محدوده تجربیات علمی عمل میکند.
ب) کنترل به عنوان یک متغیر رفتاری یا به طور روشن تر توانایی تاثیرگذاشتن و دستکاری محیط در نظر گرفته میشود (پودات، 1375).
به طور کلی مقصود از کنترل درونی این است که شخص رویدادهای خاص را از رفتار یا ویژگیهای نسبتاً پایدار خود میداند از سوی دیگر کنترل بیرونی این است که شخص نوعی تقویت منفی یا مثبت را که به دنبال رفتار خاصی آمده معلول رفتار خود ندانسته، بلکه آن را نتیجه تصادف و اتفاق و شانس تلقی میکند. یا آن را به نفوذ افراد قدرتمند نسبت میدهد و با پیش کشیدن عوامل محیطی امکان پیشبینی آن را نفی میکند (آناستازی، 1364). به عبارت دیگر منبع کنترل درونی به این معنا است که تقویت و تنبیههایی که شخص دریافت میکند حاصل تلاش و تدابیر شخص هستند. منبع کنترل بیرونی به این معنا است که تقویت شخص به سبب نیروهای بیرونی ورای کنترل او میباشند (صبوری، مقدم، 1376).
کسی نمیتواند از یک شخصیت درونی که کاملاً مستقل از محیط است صحبت کند و همچنین نمیتواند روی رفتار به عنوان پاسخ خودکار نسبت به مجموعهای عینی از محرکهای محیطی تکیه کند. برای فهم رفتار یک فرد ترجیحاً باید هم جنبههای فردی (تاریخچه و تجربیات یادگیری اش) و هم جنبهی محیطی (محرکهایی که شخص به آنها آگاهی است و پاسخ میدهد) را در نظر داشت (مارنس، 2001).
اگر منبع کنترل را بر روی یک پیوستار تصور کنیم در یک طرف پیوستار منبع کنترل درونیها قرار میگیرد که معتقدند پیش آمدهایی که با آنها مواجه میشوند اساساً از اعمال خودشان نشات میگیرد در انتهای دیگر پیوستار بیرونیهای هستند که معتقدند بیشتر چیزهایی که برایشان اتفاق می افتد نتیجهای از علل خارجی و فراسوی کنترل مستقیم آنها میباشد (بارون، 1997).
همچنین کنترل عبارت است از درجه یا میزان اعتقاد فرد به اینکه تقویتها وابسته یا همراه با رفتار او هستند، به این ترتیب شخصی که احساس میکند بر این تقویتها تسلط دارد درون بین تلقی میشود. حال آنکه اگر شخص پیامد رفتار را مستقل از نحوه رفتار یا پاسخ خود را وابسته به شرایط دیگری بداند برون بین نامیده میشود. اصطلاح مرکز، کانون یا هسته کنترل به ادراکی گفته میشود که ما از علیت نتایج رفتار خود داریم (بال، 1977).
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 19 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 78 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 52 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خودکارآمدی اجتماعی(فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
اجتماعات امروزی تحت تأثیر تغییرات سریع تکنولوژیکی، اجتماعی و انفجار اطلاعات قرار دارند. این تغییرات لزوماً جدید نیستند، ولی سرعت آنها بسیار بالا است و آنچه در این میان حائز اهمیت است، نقش انسـان در این تغییرات و چگونگـی برخورد با آنها است. انسانها همیشه به دنبال کنترل و تاثیرگذاری بر وقایع زندگی خویش هستند. در زمانهای قدیم که افراد از دنیای اطراف خویش آگاهی محدودی داشتند، برای کنترل زندگی خود از نیروهای فوقطبیعی درخواست کمک مینمودند. رشد و گسترش دانش در انسان، توانایی او را برای پیشبینی وقایع و کنترل بر آنها افزایش داد و باوری که به نیروهای فوق طبیعی وجود داشت، جای خود را به قدرت انسـان برای شکل دادن به سرنوشتـش داد. به عبـارت دیگر، دیـدگاه انسـان از کنتــرل نیروهای فوقطبیعی به کنترل شخصی تغییر یافت. از آنجاکه کنترل، هستهی مرکزی و اساسی زندگـی انسان است، نظـریههای زیادی دربارهی آن ارائه شدهاست. در بیشتر این نظریهها اعتقاد بر این است که حالات عاطفی و رفتارهای انسانی بیشتر تحت تأثیر باورها و عقاید آنان در مورد خـودشان است. مؤثرترین این باورها، باورخــودکارآمـدی است (فولاد چنگ، 1382). خودکارآمدی از نظریه شناخت اجتماعی آلبرت بندورا ( 1977)، نشأت گرفتهاست و موضوع مورد توجهی است که نزدیک به سه دهه توسط روانشناسان نظریه پرداز مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است (لین، 2006).
نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علّی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی (عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روانشناختی اشاره دارد، تأکید میکند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علیّت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثر میگذارند. بندورا (1997)، اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیه های مهم روانشناسان رفتارگرا بودهاست را رد کرد. به نظر بندورا داشتن دانش، مهارتها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد آینده آنها نیستند بلکه باور انسان در بارهی تواناییهای خود در انجام آنها بر چگونگی عملکردشان مؤثر است. به گفته بندورا (1997)، منظور از خودکارآمدی و یا خودبسندگی، میزان اطمینانی است که هر فرد به توانایی خود در زمینهی اجرای یک رشته امور یا انجام یک تکلیف خـاص ابراز مینماید. او همچنین خودکارآمدی را یکی از فرایندهایشناختی میداند که ما از طریق آن بسیاری از رفــتارهای اجتـماعی و خصوصیات شخصی را بسط میدهیم. اینکه افــراد به آزمایش یا کنارآمدن با موقعیتهایمشـکل خواهند پرداخت یا نه، تابعی از میزان اطمینان آنها به کارآمـدی خــود است.
باور کارآمدی عاملی مهم در نظام سازنده شایستگی انسان است. انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارتهای مشابه در موقعیتهای متفاوت به صورت ضعیف، متوسط و یا قوی و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای کارآمدی آنان وابسته است. مهارتها میتوانند به آسانی تحت تأثیر خود تردیدی قرار گیرند و در نتیجه حتی افراد خیلی مستعد در شرایطی که باور ضعیفی نسبت به خود داشته باشند از موقعیتهای تهدیدکنندهای که معتقدند توان کنارآمدن با آن را ندارند میترسند و از این موقعیتها اجتناب میورزند (بندورا، 1997). به بیان دیگر، اگر فردی باور داشته باشد که نمی تواند نتایج مورد انتظار را به دست آورد و یا به این باور برسد که نمی تواند مانع رفتارهای غیرقابل قبول شود، انگیزه او برای انجام کار کم خواهد شد. خودکارآمدی ادراک شده، بیانگر اعتقاد فرد به دارا بودن توانایی در مورد انجام تکالیف جدید یا دشوار و همچنین مقابله با حوادث ناگوار میباشد (شوارزر، 1992). در واقع میزان خـودکارآمـدی بیانگرآن است که فـرد تـا چه اندازه به تواناییخود برای دستیابی به یک هدف مشخص و یا به طور کلی کنترل حیاتش اطمیناندارد (بندورا، 1996). بدین ترتیب افراد با خودکارآمدی پایین دارای گرایش کمی به ایجاد تغییرات محدود حتی در محیطی که آزادی انتخاب دارند، هستند (بندورا و وود، 1989). اگرچه عوامل دیگری وجود دارند که به عنوان برانگیزانندههای رفتار انسان عمل میکنند اما همه آنها تابع باور فرد هستند (عبداللهی، 1385). خـودکـارآمدی ادراک شده، نه تنها ترسها و بازداریهای انتظاری را کاهش میدهد، بلکه از طریق انتظار موفّقیت احتمالی، بر میزان تلاش برای کنارآمدن اثر میگذارد (بندورا، 1996).
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 18 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 58 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق مادران کودکان کمشنوا(فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
در ابتدا به ارائه تعاریف کم شنوایی، ناشنوایی و شیوع آن پرداخته میشود. سپس به مشکلات خانوادههای کمشنوا و درنهایت به تحقیقات پیشین انجامشده در مورد «مادران» که مرتبط با تابآوری و بهزیستی روانشناختی و رضایت زناشویی بوده است، پرداخته خواهد شد.
تعریفی که نورثر و داونز (2002) در مورد آسیب شنوایی ارائه کردهاند، همهی کودکانی را شامل میشود که کاهش شنوایی آنهابهاندازهای است که بهنوعی آموزش ویژه نیاز دارند. ازنظر سیف نراقی و نادری (1387) ناشنوا فردی است که با استفاده از وسایل کمکی یا بدون بهرهگیری از آنهانمیتواند گفتار دیگران را از طریق حس شنوایی بشنود، بهعبارتدیگر میزان ناتوانی حس شنوایی این گروه از افراد 70 دسیبل یا بیشتر است و لذا از فراگیری زبان پیرامون خود از طریق حس یادشده محروم میشوند و به لحاظ مقاصد آموزشی کمشنوا شخصی است که با استفاده از وسایل کمکی یا بدون بهرهگیری از آنها در شنیدن گفتارهای دیگران مشکل دارد. بهعبارتدیگر میزان ناتوانی حس شنوایی اینگونه افراد بین 69-25 دسیبل است. از سوی دیگر میلانی (1385) افراد ناشنوا را، افرادی تعریف میکند که 95 دسیبل از بالاترین حد شنوایی خود را ازدستداده باشند و افراد کمشنوا را افرادی میداند که 30 تا 90 دسیبل از حد شنوایی برخوردارند.
15 تا 26 درصد جمعیت جهان دارای نقص شنوایی هستند، بوبیکو و همکاران (2007) این میزان را در کشورهای جهان سوم بالاتر گزارش کردند. بر اساس گزارش بوبیکو و همکاران از هر 1000 نفر، 7 نفر دارای کم شنوایی شدید تا عمیق هستند که معمولاً کم شنوایی در آنها قبل از شکلگیری زبان اتفاق افتاده است. حدوداً یک کودک در 2700 کودک با نقص شنوایی متولد میشود و شیوع این اختلال در سال اول زندگی افزایش مییابد و به حدود یک نفر در 1000 نفر میرسد (هیندلی، 2005).
خانواده، در حیات اجتماعی کودک نقش و تأثیرفوقالعادهای دارد. وظیفه خانواده، مراقبت از فرزندان و تربیت آنها، برقراری ارتباط سالم اعضا باهمو کمک به استقلال کودکان است، حتی اگر کودک مشکلدار داشته باشد. امروزه خانواده بهعنوان نظامی تعاملی و وابسته به هم مطرح میشود که فرد فرد اعضای آن ارتباط متقابل با یکدیگر دارند؛ بهگونهای که هر عاملی بر یک عضو از خانواده اثر گذارد بر دیگر اعضای خانواده و درنهایت بر کل خانواده مؤثر خواهد بود (رایفه و تروگت، 2006).
میتوان گفت، باوجود یک کودک مشکلدار، معلولیتهای کودک، کندی رشد و امکانات ویژهای که برای مراقبت جسمی و روانی لازم است به همراه سرخوردگی و رؤیاهای بربادرفته، والدین را زیر فشارهای خود میگیرد و موجب بر هم خوردن آرامش و تعادل خانواده میشود. به همین دلیل بسیاری از افرادی که با افراد معلول کار میکنند، به اهمیت خانواده واقفاند و اثر یک کودک معلول را بر پویاییهای خانواده درک نموده و بر آن تأکید میکنند.
یکی از عوامل ایجاد استرس در خانواده تولد فرزند معلول است. فرزندانی که ازنظر جسمی یا ذهنی ناتوان هستند استرس خاصی را بر والدین، بهویژه مادر، تحمیل میکنند. مهمترین مسائل و مشکلات این والدین عبارتاند از: مشکل پذیرش ناتوانی کودک، خستگی ناشی از پرستاری و مراقبت، مسائل مربوط به اوقات فراغت، مشکلات مالی خانواده، مسائل پزشکی و آموزشی و همچنین استرس والدین میتواند به بد عملکردی نظام خانواده و بهطورکلی فرزند پروری نامناسب منتهی شود (کوپر، مک لاناهان، میدوس و بروکس- گون، 2009). عواملی مانند ویژگیهای کودک، روابط بین زن و شوهر، رابطهی کودک با والدین و ویژگیهای محیطی در استرس والدین نقش تعیینکننده دارند (دمپسی، کین، پنل، او ریلی و نیلندس، 2009).
در این میان کم شنوایی از مهمترینعلتهای ناتوانی در کودکان است. به عقیده ون الدیک (2004) تولد و حضور کودکی با نقص شنوایی چالشهای منحصربهفرد و متفاوتی را برای خانواده فراهم میکند که احتمالاً ناامیدی، غمگینی، افسردگی، ناباوری و همچنین خشم و درماندگی، احساس گناه، شرم و حقارت را در پی خواهد داشت و افراد چنین خانوادههایی رفتارهای متفاوتی مانند پرخاشگری، گوشهگیری، طرد کنندگی و اجتماع گریزی از خود نشان میدهند.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 76 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خودتنظیمی(فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
در رویکردهای شناختی-رفتاری، تاکید بر ترغیب دانشآموزان به وارسی، اداره و تنظیمکردن رفتار خود است.تا اینکه به آنان اجازه دهند تا بهوسیله عوامل بیرونی کنترل شوند. در بعضیاز مجامع، این روش "اصلاح شناختی رفتار" نامیده شده است. رویکرد شناختی رفتار هم از روانشناسی شناختی(با تاکیدش بر اثرات تفکر بر رفتار) و هم از رفتارگرایی(با تاکیدش بر فنون تغییر رفتار) نشأت میگیرد. رویکردهای شناختی رفتار سعی میکند تا بدفهمیهای دانشآموزان را تغییر دهند، مهارتهای کنارآمدن وی را تقویت نمایند، خود- کنترلیشان را افزایش دهند و خود انعکاسی سازنده را تشویق کنند(دوم ژان،2002، ترجمه بیابانگرد،1384).
مفهوم خودسازماندهی یا یادگیری خودتنظیمی، یکی از مفاهیم مورد تاکید نظریه شناختی-اجتماعی بندورا است. یادگیری خودتنظیمی یک سازه مهم در تعلیم و تربیت است که دورنمای جدیدی را در یادگیری ارائه مینماید. اولین بار، اصطلاح خودتنظیمی توسط بندورا دردهه1960مطرح گردید( به نقل ازکدیور،1380).اصطلاح خودتنظیمی در یادگیری از سال 1980معمول شده است، چون از آن زمان به بعد شکلگیری خودتنظیمی دریادگیری و مسئولیت و تعهد نسبت به یادگیری در دانشآموزان تاکید شده است(به نقل از ارجی، 1385).
نظریههای خودتنظیمی رفتار ریشه در نظریه های اجتماعی- شناختی رفتار دارند. خودتنظیمی رفتار شامل سه فرایند است(بندورا، 1991):
1-خودنگری یاخود بازنگری
2-خودسنجی یا خود داوری
3-خود واکنشی یا خود مشوقی
خودنگری(خودبازنگری): قبل از این که بتوانیم رفتاری را تغییر دهیم باید نسبت به آن آگاهی داشته باشیم. هر چه بتوان رفتار خود را منظمتر بازنگری کرده، سریعتر می توان خودآگاهی بهدست آورد.اگر در عملکرد خود دقیق شدیم،اهدافی را انتخاب میکنیم که منجر به پیشرفت تدریجی میشوند.
خودسنجی(خودداوری): در این مرحله تصمیم میگیریم که آیا بیـن آنچه هستیم یا آنچه میخواهیم باشیم و ملاکهای شخصی همخوانی وجود دارد یا نه؟ منشأ ملاکهای شخصی را می توان در اطلاعاتی جستجو کرد که در مورد افراد دیگر کسب میکنیم. بر اساس نظریه شناختی- اجتماعی، بیشتر افراد دانش قابل ملاحظهای درباره بهترین شیوه کار برای بدست آوردن نتیجهای خاص دارند؛ اما، درباره نتیجه کاری که مشغول آن هستند،آگاهی ندارند و افراد وقتی از نتـایج کار خود آگاه میشوند،می توانند درباره تغییر رفتار خود تصمیم بگیرند.