دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 85 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره دلبستگی به همراه تحقیقات انجام شده داخلی و خارجی
تعداد صفحات : 39
فرمت : docx , word
پاورقی و رفرنس دهی استاندارد
دارای تحقیقات انجام شده داخلی و خارجی
دارای گارانتی بازگشت وجه
دارای منابع فارسی و انگلیسی
بخشی از متن :
دلبستگی :
یکی از مهمترین عوامل موثر در تعاملات بین فردی، سبک دلبستگی است که در دوران کودکی فرد شکل گرفته و با توجه به محیطی که در ان تحول یافته است، در سنین بعدی ادامه میابد.( بالبی[1].،1969) دلبستگی را به عنوان << تمایل انسانها به ساختن پیوند های عاطفی قوی با فردی خاص>> تعریف نموده است. دلبستگی (پیوند عاطفی ) بین کودک / مادر ، تعیین کننده ی سلامت روانی فرد است.
نظریه دلبستگی:
نظریه دلبستگی (بالبی،1980،1973،1964)مبتی بر این است که پیوند های عاطفی نخستین که بین کودک و مادر مراقب در قالب مدلهای ذهنی دوران سازی میشود،به گسترده وسیع روابط بین شخصی کودک در اینده تعمیم می یابند و الگوی این روابط یعنی سبکهای دلبستگی در طول زندگی نسبتا پایدار می مانند(برترتون ،1386.)در فرایند شکل گیری این روابط والدین پایگاهی ایمن برای کودک فراهم میاورند که بر اساس ان تجربه ها ساماندهی و با درماندگی ها مقابله میشود(همان منبع)دلبستگی برای کودک ارزش حیاطی دارد به این دلیل که همچنانکه کودک در دنیای اطافشان کاووش میکند و با امور غیر قابل پیش بینی روبرو میشود به او احساس امنیت و ارامش میدهد. هنگامی که کودک در وضعیتی قرار میگیرد که در او ایجاد ترس میکند رفتار توام با دلبستگی کودک اشکار می شود. ممکن است در شرایط عادی کودکان والدینشان را نادیده بگیرند و حتی ترجیح دهند که با فرد نا اشنا بازی کنند (تا زمانیکه یکی از والدین حضور داشته باشد) ولی وقتی که احساس عدم اعتماد یا تحدید شدن به انان دست دهد به سرعت ب مادر پدر یا هرکس دیگری که به او دلبستگی دارد روی میاورند (یاساعی.،1385) به طور کلی زمانی که کودک به دیگران اعتماد و نسبت به پذیرفته شدن از طرف انان اعتماد داشته باشد، برای کاوش در محیط اشتیاق بیشتری نشان داده، عواطف مثبت تری داشته،از عزت نفس بیشتری برخورداربوده، در حل مسائل پافشاری کرده، ابتکار و پشتکار دارد و به عبارتی از سازگاری اجتماعی و عاطفی بیشتری برخوردار است(بالبی،1982،به نقل از رزاقی بناب مظاهری.، 1384).یک پیوند دلبستگی اختصاصی و قطع نشده با یک شخص خاص ، لازمه تحول سالم و غیر مرضی در فرد است و تجربه ایمنی در کودک پایه و زیر بنای کنش و وری سالم روانی و ذهنی است(مظاهری،1397.).
استعمار سبک دلبستگی در فرایند تحول ،موضوع تحقیقات جدید در این زمینه بوده و نتایج بدست امده ، ایناستعمار راتایید می کند(مین،کاپلن و کسیدی،1985 به نقل از بشارت،1386.)
نظریه های مختلف در مورد دلبستگی[2]:
در این به شرح مختصر عقاید برخی از نظریه پردازان پر نفذ که بر اهمیت سالهای اولیه زندگی تاکید داشته اند و به طور تحویلی بحث دلبستگی را مطرح کرده اند،خواهیم داشت.
نظریه روان تحلیل گری[3]:
زیر بنای نظریه دلبستگی در واقع همان بحث روابط موضوع است. در نظریه های روان تحلیل گری که معمولا به عنوان نظریه های روابط موضوعی شناخته شده اند، به نقش اساسی خود ، در هدایت روابط صمیمی انسان توجه میشود. پایه این نظریه ها تحسم خود و والدین است که در دوران کودکی تحول یافته و در اینده در روابط نزدیک فرد اثر میگذارد(برترتون[4] و همکاران به نقل از مین و همکاران.، 1985)روان تحیلی گران معتقد اند که نخستین روابط کودک پایه و اساس شخصیت او را تشکیل میدهند.گرچه روان تحلیل گران معتقد اند که در حدود 12 ماهگی تقربا همه کدوکان به سمت پیوند فوق با چهر ه ی مادر تحول میابند اما در مورد ماهیت و منشا این ارتباط با دیگران تفافق ندارند.
[1];Balbi
[2] : Attachment
[3] : Psychological Analysis of Grey
[4] :Barttron
..............................
پیشینه پژوهشی داخلی وخارجی:
- علی اکبری ،مهناز و همکاران (1390)در پژوهشی تحت عنوان اثر بخشی معنا درمانی گروهی بر کاهش افسردگی زنان سالمند شهر تهران نشان داد که اثر بخشی معنا درمانی بر کاهش افسردگی وبالا رفتن معناهای زندگی تاثیر گذار بوده است
-روشن ،زهره (1389) بررسی اثر بخشی شناختی – رفتاری بر میزان کیفیت زندگی و سلامت روان سالمندان .پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد یافته ها نشان داد که اثر بخشی معنا درمانی بر بالا رفتن وبهبود کیفیت زنگی تاثیر گذار بوده است
پور ابراهیم ، تقی و همکاران(1388) . با بررسی خود تحت عنوان ، مقایسه اثر بخشی مشاوره گروهی معنا درمانی با مشاوره فردی چند الگویی بر کاهش افسردگی سالمندان ساکن در آسایشگاه های تهران ، یافته ها نشان داد که استفاده از روش های فوق برای سالمندان آسایشگاه ها کارایی لازم را ندارد.
- علی ترکاشوند(1388).در بررسی خود با عنوان خاطره گوئی گروهی بر کیفیت زندگی سالمندان نشان داد.که خاطره گویی گروهی بر کیفیت زندگی سالمندان موثر است.
...........................................
بخشی منابع
-بوئری،جرج .(1385). نگاهی به آثار ویکتور فرانکل (رنج ،اما زیستن ). ترجمه : مسعود فریامنش.
-پروچسکا، جیمز،ا.(1381) نظریه های روان درمانی . ترجمه : یحیی سید محمدی. تهران ، انتشارات رشد.
-پور ابراهیم، تقی و همکاران (1388) . مقایسه اثر بخشی دو شیوه مشاوره گروهی معنا درمانی با مشاوره فردی چند الگویی بر کاهش افسردگی سالمندان آسایشگاههای تهران . پایان نامه دکترای روانشناسی .تهران . دانشگاه علامه طباطبایی.
-ترخان ، مرتضی (1385)، اثر بخشی شیوه شناختی – رفتاری بر کاهش پرخشگری دانشجویان و بررسی اثر
بخشی این کاهش بر سلامت عمومی آنها . ارایه شده در دومین کنگره روانشاسی ایران . دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
-جونز، نیلسون(2001). نظریه معنا درمانی ویکتور فرانکل. فصلی از کتاب نظریه های پیشرفته ی مشاوره و روان درمانی . ترجمه: سید محمد حسین بهفر(1384)
-جونز، نیلسون ( 2001 ). نظریه وجود گرایی (درمان وجودی). فصلی از کتاب نظریه های پیشرفته ی مشاوره و روان درمانی .ترجمه : نظامی. (1383.)
-خلعتبری ، جواد (1387). آمار و روش تحقیق .تهران. انتشارات پردازش
-حسینیان، الهه (1386). بررسی اثر بخشی معنادرمانی به شیوه گروهی بر افزایش امید به زندگی بیماران سرطانی بیمارستان شفای شهر اهواز. مجله علوم رفتاری . دوره 3. شماره 4
-فرانکل، ویکتور، امیل(1955). انسان در جستجوی معنای غایی ترجمه: احمد صبوری و عباسی شمیم (1381). تهران . انتشارات صدرا.
..................................
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 45 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
انسانها دارای سیستم رفتاری انگیزشی هستند که در کودکی ظهور میکند و برای محافظت کودکان در گذر از مراحل مشخص رشد آنها طراحی شده است. این سیستم دلبستگی مکانیسم سازگارانهای است که نزدیکی فیزیکی و دسترسی کودکان به مدلهای دلبستگی حمایت کننده خود را تنظیم مینماید. افکار و احساساتی که در نتیجه تجارب دلبستگی اولیه در کودک ایجاد میشود، به مدلهای کارآمد درونی یا نگرشهای شناختی – هیجانی تبدیل و موجب میشود کودک «خود» را ارزشمند و دوست داشتنی (مدل خود مثبت) و دیگران را ارزشمند و قابل اعتماد (مدل دیگر مثبت) و یا «خود» را بی کفایت و حساس به طرد (مدل خود منفی) و دیگران را غیر قابل اعتماد و بی ارزش (مدل دیگر منفی) تلقی نماید (بالبی، 1969).
شکل گیری دلبستگی به طور فوق العاده پیچیده میباشد که نه با نوجوانی شروع و نه با آن پایان میپذیرد بلکه با ظهور یک پدیده، ایجاد یک حس عاطفی – ارتباطی شروع و با مرور زندگی و یکپارچگی، به مرحله نهایی خود میرسد (فابر[1] و همکاران، 2003). دلبستگی به طور کلی به پیوند عاطفی بین مردم اشاره دارد و مفهوم ذهنی آن این است که چنین پیوندی با وابستگی همراه بوده و مردم برای ارضاء عاطفی به هم تکیه میکنند. در روانشناسی به پیوند عاطفی که بین نوزاد و مادر یا یک شخص بالغ دیگر پدید میآید، دلبستگی گفته میشود.
دلبستگی در روان شناسی جدید ریشه در کارهای بالبی، روان پزشک انگلیسی دارد. بالبی اصطلاح دلبستگی را برای تشریح پیوندهای عاطفی که ما با افراد ویژهای در زندگیمان احساس میکنیم به کار برد (شافر[2]، 2000). در واقع دلبستگی پیوند عاطفی نسبتاً پایداری است که بین کودک و یک یا تعداد بیشتر از افرادی که کودک در تعامل عاطفی منظم و دائمی با آنها میباشد، ایجاد میشود. در ایجاد و تعیین کیفیت پیوند عاطفی، سه مفهوم قابل دسترسی بودن، پاسخ دهنده بودن و تصویر مادرانه نقش منحصر به فردی ایفا میکند (مظاهری، 1378).
نظریه دلبستگی با هدف ایجاد یک چار چوب نظری جهت توصیف اهمیت پیوند والد – کودک آغاز شده است. بالبی (1969) اظهار کرد که پیوند دلبستگی نه تنها یک پدیده مربوط به انسان بلکه یک پدیده مربوط به جامعه کل پستانداران هم میشود.
بالبی (1969) که اولین بار دلبستگی را مورد پیوند نوباوه – مراقب کننده مطرح کرده از تحقیق کنراد لرنز[3] در مورد نقش پذیری بچه غازها الهام گرفت. او معتقد بود که بچه انسان، مانند بچه حیوانات از یک رشته رفتارهای فطری برخوردار است که به نگه داشتن والد نزدیک او کمک میکند و احتمال محفوظ ماندن بچه از خطر را افزایش میدهد. تماس با والد، ضمناً تضمین میکند که بچه تغذیه خواهد شد، اما بالبی محتاطانه اشاره کرد که تغذیه مبنای دلبستگی نیست. در عوض پیوند دلبستگی خودش مبنای زیستی قدرتمندی دارد.
نظریه دلبستگی از مشاهدات بالبی در این باره سرچشمه گرفت که بچههای انسان و نخستیها، وقتی از مراقبت کننده اصلیشان جدا میشوند، یک رشته واکنشهای روشنی را نشان میدهند. بالبی سه مرحله را در این اضطراب جدایی مشاهده کرد. بچهها ابتدا زمانی که مراقب آنها دور از دید قرار دارد گریه میکنند، در برابر آرام شدن توسط دیگران مقاومت میکنند، و به جستجوی مراقبشان بر میآیند. این مرحلهی اعتراض است. در صورت ادامه یافتن جدایی، کودک ساکت، غمگین، منفعل، بی حال و بی تفاوت میشوند. این مرحلهی ناامیدی نامیده میشود. آخرین مرحله (تنها مرحلهای که منحصر به انسان است) گسلش نام دارد. کودکان در این مرحله از لحاظ عاطفی از سایر افراد، از جمله مراقبانشان، گسلید میشوند. اگر مراقب (مادر) آنها برگردد به او توجهی نمیکنند و از وی اجتناب میکنند. کودکانی که گسلیده میشوند وقتی مادرشان آنها را ترک میکند دیگر ناراحت نمیشوند. زمانی که آنها بزرگتر شوند، با دیگران با هیجان کمی تعامل میکنند؛ اما معاشرتی به نظر میرسند. با این حال روابط میان فردی آنها سطحی و فاقد صمیمیت است.
نظر بالبی بر دو فرض استوار است. فرض اول: مراقب پذیرا و قابل دسترس (معمولاً مادر) باید پایگاه امنی برای کودک به وجود آورد. کودک نیاز دارد که بداند که این مراقب در دسترس و قابل اعتماد است. اگر این قابل اعتماد بودن وجود داشته باشد، کودک بهتر میتواند هنگام کاوش کردن محیط، احساس اطمینان و امنیت کند، این رابطه پیوند دهنده، در دلبسته شدن مراقب به کودک نقش دارد و به بقای کودک و سرانجام گونه کمک شایانی میکند، فرض دوم: رابطه پیوند دهنده (یا فقدان آن) درونی میشود و به عنوان یک مدل روانی عمل میکند که روابط دوستی و عاشقانه بر آن استوار میشود. بنابراین، اولین دلبستگی پیوند دهنده، برای هر رابطهای اهمیت زیادی دارد. با این حال، برای این که این پیوند برقرار شود، کودک نباید فقط گیرنده منفعل رفتار ما باشد، حتی اگر این رفتار از در دسترس بودن و قابل اعتماد بودن خبر دهد. سبک دلبستگی ارتباط بین دو نفر است نه صفتی که مادر به کودک اعطا کرده باشد. این یک خیابان دو طرفه است. کودک و مراقب باید نسبت به هم پاسخ دهنده باشند و باید بر رفتار یکدیگر تاثیر بگذراند (فیست، 1386).
1-4-1-2- چگونگی پیدایش و رشد دلبستگی
در دیدگاه بالبی (1969) دلبستگی در دو سال اول زندگی در طول 4 مرحله به طور طبیعی رشد پیدا میکند:
1. مرحله پیش دلبستگی[4]: که از تولد تا شش هفتگی را شامل میشود در این مرحله آنچه برای کودک اهمیت دارد وجود مراقبتی است که در آن غذا و آرامش باشد. اینکه مراقبت توسط یک فرد آشنا یا ناآشنا ارائه شود برای آنها تفاوتی ندارد.
2. مرحله دلبستگی در حال شکلگیری[5]: که از شش هفتگی تا شش الی هشت ماهگی را شامل میشود. در این مرحله کودکان حضور افراد آشنا و ناآشنا را تشخیص داده و به طور متفاوتی پاسخ میدهد.
[1]- Faber
[2]- Shaffer
[3]- KoneradLorens
[4]- Pre-attachment phase
[5]- attachment in the making phase