دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 25 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 30 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش پردازش شناختی در 16 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی توضیحات متغیر:
علوم شناختی از بدو شکل گیری، شاهد رشد چشمگیری بوده است تا آنجا که هم اینک گرایش غالب را در روانشناسی عمومی تشکیل می دهد. همچنین رویکردهای شناختی در حوزه های مختلف علمی به ایجاد عناوینی همچون روانشناسی شناختی، هوش مصنوعی، زبانشناسی، عصب شناسی مردم شناسی و فلسفه ذهن انجامیده است. ادبیات علمی و نیز روند تشکیل دپارتمان های علوم شناختی در دانشگاه های معتبر در حال گسترش است. علوم شناختی از دیدگاه های مختلف قابل تعریف است؛ از دیدگاه محاسباتی، علوم شناختی به طور صریح و ضمنی کارکردهای ذهن را به عنوان محاسبات در نظر می گیرد (کریک، 2004؛ به نقل از خرازی و حجازی، 1389). اما از دیدگاه بالینی، جمع بندی علوم شناختی در چارچوب محاسباتی چندان کاربرد ندارد. اما از این دیدگاه، جمع بندی مناسب آن است که ضمن جامعیت، از اختصاصی بودن نیز برخوردار باشد، یعنی تمایزی با رویکردهای غیرشناختی که متخصصین بالینی با آنها آشنا می باشند صورت بگیرد. احتمالاً بهترین جمع بندی آن است که مدل های اختصاصی ذهن در علوم شناختی را به کار گیرد. دانشمندان شناختی به ساختارها و فرایندهای شناختی و بازنمایی آنها و همچنین معادل های فیزیکی این ساختارها و فرایندها می پردازند (اِدِلمن و گالی، 2001؛ به نقل از خرازی و حجازی، 1389).
بدین ترتیب مدل های محاسباتی یا شناختی از الگوهای نمادین یا قاعده مدار که شناخت در انسان را علم جهانشمول «بازنمایی ها» می پندارد تا طیفی از رویکردهای محیط گرایانه که بر تعلق ذهن به محیط تاکید دارد (نیسر و ینوگراد، 1988) تا پارادایم پیوندگرایی که شناخت را برخاسته از شبکه های عصبی یا سیستم های پردازش موازی می داند (روملهات و مک کله لند، 1986) طیفی را در بر می گیرد. عوامل مختلفی همچون ناکامی های رفتارگرایی، ظهور ماشین های محاسباتی و پیشرفت های قابل توجه نظری به شکل گیری روان شناسی شناختی کمک نموده است.
روان شناسی شناختی با نحوه کسب اطلاعات از جهان، شیوه بازنمایی این اطلاعات وتبدیل آن به دانش، نحوه ذخیره آن و شیوه استفاده از آن برای جهت دهی به توجه و رفتار سروکار دارد. یکی از جنبه های روان شناسی شناختی پردازش شناختی است. پردازش شناختی مطالعه چگونگی ادراک، یادگیری، یادآوری و تفکر درباره اطلاعات توسط افراد است (استرنبرگ، 2006؛ به نقل از خرازی و حجازی، 1389). روان شناسی شناختی و پردازش شناختی شامل کلیه فرایندهای روان شناسی: از احساس گرفته تا ادراک، بازشناسی طرحها، توجه، یادگیری، حافظه، تشکیل مفهوم، تفکر، تصویرسازی ذهنی، به یادآوردن، زبان، هیجانها و فرایندهای رشد و همه میدان های رفتار را در برمی گیرد
- Crick
- Edelman & Gally
- Neisser & Winograd
- Rumelhart & Mcclelland
- Sternberg
ایده های کلیدی در روان شناسی و پردازش شناختی
1- داده های روان شناسی و پردازش شناختی را می توان تنها در بافت یک نظریه تبیینی به طور کامل درک کرد، ولی نظریه ها بدون داده های تجربی، تهی هستند.
علم صرفاً مجموعه ای از حقایق انباشته شده تجربی نیست. بلکه ترکیبی از حقایقی است که با نظریه های علمی، تبیین شده و سازمان یافته اند. نظریه ها به داده ها معنا می بخشند. برای مثال، فرض کنید می دانیم که توانایی افراد در بازشناسی اطلاعاتی که دیده اند بهتر از توانایی آنها در یادآوری آن اطلاعات است. مثلاً هنگامی که می خواهند واژه ای را بازشناسی کنند، اگر آن را در فهرستی از واژه ها بشنوند بهتر می توانند آن را بازشناسی کنند تا آنکه بدون چنین فهرستی، بخواهند آن را به یاد بیاورند. این یک تعمیم تجربی جالب است. اما علم از ما می خواهد که نه تنها قادر به تعمیم دادن باشیم، بلکه بفهمیم کگه چرا حافظه چنین عملکردی دارد. از یک جهت یکی از اهداف مهم علم تبیین است. تعمیم تجربی در غیاب یک نظریه زیربنایی، چیزی را تبیین نمی کند. از جهت دیگر، نظریه به ما کمک می کند تا محدودیت های تعمیم تجربی را دریابیم و بفهمیم که چه وقت و چرا اتفاق می افتد. برای مثال، براساس نظریه ای که تولوینگ و تامسون (1983) مطرح کردند، در واقع بازشناسی همیشه نباید بهتر از یادآوری باشد (استرنبرگ، 2006).
پیشینه تحقیقاتی
- اسکلی و همکاران (2008) با مقایسه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، خواهر و برادرهای غیر روانپریش بیماران دارای اسکیزوفرنی و گروه کنترل سالم پرداختند. نتایج آسیب یادآوری کلامی مشخص در هر دو بیماران دارای اسکیزوفرنی و خواهر برادرهایشان را در مقایسه با گروه کنترل نشان داد. تنها بیماران آسیب های معنادار نگهداری کلامی و بصری را در تاخیر کوتاه مدت و همچنین آسیب کلامی در تاخیر درازمدت را نشان دادند
- اکساویر و اسنلبرگ (2009) بیان میکنند که بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، آسیب قابل توجه در هر دو تکلیف حافظه کاری و بلند مدت را نشان میدهند.
- وایت و همکاران (2010) در بررسی پردازش اطلاعات بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی نشان دادند که این بیماران در پردازش اطلاعات نقص اساسی داشته و نابهنجاری شدیدی در پردازش اطلاعات دارند و نمی توانند اطلاعاتی که از محیط دریافت می کنند به خوبی پردازش و تبیین کنند.
-Skelley & Et Al
- Xavier & Snellenberg
دسته بندی | آزمون ارشد |
بازدید ها | 20 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 39 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
نظریههای گوناگون در زمینه پردازش اطلاعات وجود دارد، برخی از مدلها خیلی محدود است، زیرا مهارت فرد را در یک یا چند تکلیف دنبال میکنند. الگوهای دیگر، سیستم شناختی انسان را به صورت یک کل توصیف میکنند. تبین کنشوری ذهنی با استفاده از نظام کامپیوتر، به صورت مدلهای مختلفی بیان شده است که در زیر چند نمونه شرح داده میشوند.
2-7-1- نظریه اتکینسون و شیفرین
مدل اتیکنسون و شفرین که تحت عنوان مدل مخزن[1] نیز گفته میشود از شناخته شدهترین مدلها است. اصطلاح مخزن از این باور منشأ گرفته است که اطلاعات در سه واحد از نظام که عبارتند از مخازن دریافت حسی، حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت، اخذ، پردازش و حفظ میشوند. سه واحد یاد شده سخت افزار نظام را تشکیل میدهند. اتکینسون و شیفرین معتقدند که آنها فطری بوده و در کلیه افراد یکسان میباشند، ولی هر سه قسمت از جهت سرعت در پردازشگری اطلاعات، محدودیتهایی دارند و مخازن گیرندههای حسی و حافظه کوتاه مدت از جهت گنجایش نیز محدود میباشند. تقسیم بندی حافظه به حسی، کوتاه مدت و بلند مدت به ما کمک میکند که بفهمیم انسانها چگونه وظایف مختلف را پردازش میکنند (بندر، 2001؛ سوانسن و سیز[2]، 2003، به نقل از کرک و همکاران، 2011 ). مشکلات در هر کدام از انواع این حافظهها میتواند مشکلات بزرگی در یادگیری ایجاد کند (سوانسن، زینگ و ژرمن[3]، 2009، به نقل از کرک و همکاران، 2011). علاوه بر سخت افزار ذهن، این نظام شامل فرایندهای کنترل یا راهبردهایی نیز میباشد که معادل نرم افزار در نظام کامپیوتر است. راهبردها موجب میشوند تا انسان قاطعیت و گنجایش پردازش و ذخیره اطلاعات را فزونی بخشند. برحسب نظریه اتکینسون و شیفرین فرایندهای کنترل، فطری نیستند، اکتسابیاند و افراد در چگونگی به کارگیری آنها با یکدیگر تفاوت دارند (محسنی، 1383). حافظه حسی یا ثبت حسی[4]، اولین مرحله از ادراک محرک است که به حواس مربوط میشود، به نظر میرسد که بخشهای جداگانهای برای هر نوع ادراک حسی وجود دارد که هر کدام محدودیتها و دستگاههای خود را دارند. انتقال سریع اطلاعات جدید به مرحله بعدی پردازش از اهمیت اساسی برخودار است. حافظه حسی مثل یک مدخل برای همه اطلاعاتی است که بعدا جزئی از حافظه میشوند. این سطح از حافظه با محدودیت زمانی رو به رو است؛ به این معنی که اطلاعات ذخیره شده در آن، اگر به سطوح بالاتر انتقال پیدا نکنند به سرعت فراموش میشوند. این اتفاق در کمتر از یک دوم ثانیه برای محرکهای بصری و در سه ثانیه برای محرکهای شنوایی بوجود میآید. راههای بسیاری برای حتمی کردن انتقال و روشهای بسیاری برای تسهیل این انتقال وجود دارد. برای این منظور توجه و خودکار شدن تاثیر عمدهای بر حافظه حسی دارند (لوتز و هویت، 2003).
حافظه کوتاه مدت[5]، دومین سطح از پردازش اطلاعات است. این مرحله را اغلب حافظه فعال یا هشیار مینامند زیرا این بخش از حافظه است که وقتی اطلاعات جدیدی گرفته میشود فعالانه به پردازش آنها میپردازد. حافظه کوتاه مدت ظرفیت بسیار محدودی دارد و اگر اقدام دیگری صورت نگیرد اطلاعات دریافت شده ظرف مدت 15 تا 30 ثانیه از بین خواهند رفت. تکرار یا مرور ذهنی[6] از جمله راههای موثر برای نگهداری اطلاعات در حافظه کوتاه مدت است. اما این روش کمتر مطلوب است و فقط برای آن است که اطلاعات را تا زمانی که بتواند بیشتر پردازش شود، نگهداری کند (لوتز و هیوت، 2003). یکی از ویژگیهای مهم حافظه کوتاه مدت گنجایش اندک آن است. گنجایش این حافظه برای بزرگسالان 2±7 ماده اطلاعاتی برآورده شده است (سیف، 1389). اما تحقیقات اخیر عدد 2±5 را پیشنهاد میکنند از آنجا که تنوع در افراد زیاد است، ممکن است این عدد برای فردی 3 و برای دیگران 7 باشد. اگر چه ظرفیت این حافظه محدود میباشد، با این حال میتوان به کمک سازمان دادن مطالب با روشی که تقطیع نام دارد ظرفیت این حافظه را افزایش داد. اطلاعات موجود در حافظه کوتاه مدت اگر تکرار و مرور شوند و با اطلاعات قبلا آموخته شده ما مرتبط گردند به حافظه بلند مدت انتقال مییاند. به عبارت دیگر، برای اینکه اطلاعات از حافظه کوتاه مدت یک مرحله فراتر رفته و به حافظه بلند مدت انتقال یابند باید رمز گردانی[7] بشوند. منظور از رمز گردانی تغییر شکل دادن یا به حالت انتزاعی درآوردن اطلاعات یعنی بازنمایی آنها به صورتی به غیر از صورت اولیه است (لفرانسوا[8]، 1997؛ به نقل از سیف، 1389). حافظه بلند مدت، خانه همه ادراک قبلی، دانش و اطلاعات یادگرفته شده بوسیله یک شخص است. (آبات[9]، 2002؛ به نقل از لوتز و هویت، 2003) اظهار میکند که حافظه بلند مدت یک مخزن دائمی است که اطلاعات میتوانند تا زمانی که آن را به سطح هشیاری بیاوریم در یک حالت سکون باقی بماند. به منظور ثبت کردن اطلاعات جدید حافظه بلند مدت باید با حافظه کوتاه مدت در ارتباط بوده و همچنین باید پویا باشد (لوتز و هویت، 2003). اطلاعات برای ذخیره سازی در حافظه دراز مدت به سه صورت عمده رمز گردانی میشود که شامل حافظه رویدادی[10]، حافظه معنایی[11] و حافظه روندی[12] است. حافظه رویدادی توانایی ما برای به خاطر آوردن تمامی صحنهها یا حوادث گذشته است (کرک و همکاران، 2011). به سخن دیگر، حافظه مربوط به اطلاعات وابسته به زمانها و مکانهای خاص، به ویژه اطلاعات مربوط به وقایع زندگیمان، حافظه رویدای نام دارد (وولفلک[13]، 2004؛ به نقل از سیف، 1389). در حافظه معنایی، مفاهیم، کلمات، نمادها و تعمیمدهی ذخیره میشود. این نوع حافظه فراوانترین استفاده را در مدرسه دارد (کرک و همکاران، 2011).
[1]. Store Model
[2]. Bender, Swanson & Saez
[3]. Zheng & Jerman
[4]. Sensory register
[5]. Short-term memory
[6]. Rehearsal
[7]. Encoding
[8]. Lefrancois
[9]. Abbot
[10]. Episodic Memory
[11]. Semantic Memory
[12]. Procedural Memory
[13]. Woolfolk
دسته بندی | روانشناسی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 355 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
ترجمه مقاله اثرات تجسم نسبی در پردازش واژگانی و معنایی افعال در 16 صفحه فارسی ورد قابل ویرایش با فرمت doc به همراه اصل مقاله انگلیسی
عنوان فارسی :
اثرات تجسم نسبی در پردازش واژگانی و معنایی افعال
عنوان انگلیسی :
Effects of relative embodiment in lexical and semantic processing of verbs.
تعداد صفحات فارسی : 16 صفحه ورد قابل ویرایش
سطح ترجمه : متوسط
شناسه کالا : y2155
دانلود رایگان مقاله انگلیسی : http://ofmas.ir/dlpaper/y2155.pdf
دانلود ترجمه فارسی مقاله : بلافاصله پس از پرداخت آنلاین 20 هزار تومان قادر به دانلود خواهید بود .
بخشی از ترجمه :
چکیده
تحقیقاتی که اثرات غنای معنایی را در شناخت واژه ی بصری بررسی میکنند، نشان داده اند ابعاد متعدد معنا در فرایند شناخته واژه فعال میشود. این تحقیق در عین حال به اسم ها محدود شده است. در تحقیقات کنونی، ما رویکرد غنای معنایی را برای محرک فعل به منظور بررسی شیوه ای گسترش داده ایم که معانی افعال نشان داده میشوند. ما یک بعد از تجسم نسبی برای افعال را بر مبنای مفهوم جسمانی توصیف شده توسط بورگی و سیماتی توصیف نمودیم و ارزیابی هایی را پیرامون آن بعد برای 687 فعل انگلیسی جمع اوری نمودیم. ارزیابی های تجسم نسبی آشکار کردند تجربه ی جسمانی برای مفاهیم برخی افعال، (مثلا رقصیدن، نفس کشیدن) نسبت به بقیه (مثلا تبخیر شدن، انتظار داشتن) به صورت مهم تر تلقی میشوند. آنگاه ما اثرات تجسم نسبی و قابلیت تصویر سازی ذهنی را بر روی پردازش فعل در تصمیم واژگانی تست کردیم (آزمایش 1)، نامگذاری تصویر عملی (آزمایش 2) و دسته بندی نحوی (آزمایش 3). در هر سه آزمایش، نتایج، اثرات تسهیل کننده ای از تجسم نسبی را نشان داد اما برای قابلیت تصویر سازی ذهنی اینطور نیست: نهفتگی ها برای افعال نسبتا مجسم تر سریعتر بودند، حتی پس از اینکه چندین متغیر واژگانی کنترل شد. نتایج حاکی از این است، تجسم نسبی، بعد مهمی از معنای فعل است و رویکرد غنای معنایی به عنوان یک استراتژی برای بررسی ابعاد دیگر معنای فعل محسوب میشود و رویکرد غنای معنایی به عنوان یک استراتژی برای بررسی ابعاد دیگر معنای فعل تعهد دارد.
Abstract
Research examining semantic richness effects in visual word recognition has shown that multiple dimensions of meaning are activated in the process of word recognition (e.g., Yap et al., 2012). This research has, however, been limited to nouns. In the present research we extended the semantic richness approach to verb stimuli in order to investigate how verb meanings are represented. We characterized a dimension of relative embodiment for verbs, based on the bodily sense described by Borghi and Cimatti (2010), and collected ratings on that dimension for 687 English verbs. The relative embodiment ratings revealed that bodily experience was judged to be more important to the meanings of some verbs (e.g., dance, breathe) than to others (e.g., evaporate, expect). We then tested the effects of relative embodiment and imageability on verb processing in lexical decision (Experiment 1), action picture naming (Experiment 2), and syntactic classification (Experiment 3). In all three experiments results showed facilitatory effects of relative embodiment, but not imageability: latencies were faster for relatively more embodied verbs, even after several other lexical variables were controlled. The results suggest that relative embodiment is an important aspect of verb meaning, and that the semantic richness approach holds promise as a strategy for investigating other aspects of verb meaning