دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
فونت لوتوس 14
فاصله خط یک ممیز پانزده
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 49 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش هوش عاطفی در 27 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
تعداد صفحات : 27 صفحه ( 24 صفحه متن و 3 صفحه منابع)
فرمت فایل : ورد قابل ویرایش با فرمت doc
نوع تایپ متن : کاملا استاندارد
منابع موجود : منابع موجود در این فایل تا سال 2014 موجود می باشند و جدید هستند .
پشتیبانی 09191809834 (لطفا فقط عنوان فایل، نام خریدار و مشکل خود را پیامک بزنید تا سوال و مشکل شما به متخصص مربوطه ارجاع شود).
نحوه دانلود : بلافاصله پس از پرداخت آنلاین قادر به دانلود فایل خواهید بود و همچنین یک نسخه از “لینک دانلود” نیز برای شما ایمیل می شود.
تعریف
گلمن برای طرح هوش عاطفی مدیون دانشمندان زیادی است که با ارائه تحقیقات خویش، راه را برای کتاب هوش عاطفی هموار کردهاند. سالهای زیادی بر روان شناسی حاکم بود که مهم ترین استعداد افراد را بهرهی هوشی یا هوش بهر مینامیدند و با همین استعداد، پذیرش و گزینش کارمندان را انجام میدادند که افراد، یا باهوش هستند یا نیستند و به هر حال، چنین متولد شدهاند و کار زیادی برای آنها نمیتوان انجام داد. این طرز تفکر در جامعه آن زمان - که گاردنر آن را دوران تفکر هوش بهری مینامد- نیز نفوذ کرده بود. گاردنر هوش شخصی را به عنوان یکی از زیر مجموعههای فرعی هوش معرفی میکند (کارتر، 2010، ترجمهی امیرینیا و آقازاده، 1393).
هوش های شخصی عبارتند از:
1- دانش دورن شخصی که این امکان را میسر میسازد که یک مجموعه از احساسات بسیار متفاوت و پیچیده را بررسی و نمونه یابی میکند.
2- دانش بین فردی، توانایی درک و ایجاد تفکیک بین حالات، روحیات، انگیزهها و مقاصد دیگران است که همهی این تواناییها از زیر مجموعههای هوش عاطفی است.
در نهایت گلمن هوش عاطفی را نوع دیگری از هوش میداند که مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمهای مناسب در زندگی است. توانایی ادارهی مطلوب خلق و خوی و وضع روانی و کنترل تکانشهاست. عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه میکند
- Golman
هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی (که ضریب آن با EQ نشان داده میشود) شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود است. به عبارت دیگر، شخصی که EQ بالایی دارد سه مؤلفهی هیجان ها را به طور موفقیتآمیزی با یکدیگر تلفیق میکند (مؤلفهی شناختی، مؤلفهی فیزیولوژیکی و مؤلفهی رفتاری). دانیل گلمن معتقد است، هوش عاطفی بالا تبیین میکند که چرا افرادی با ضریب هوشی (IQ) متوسط موفقتر از کسانی هستند که نمرههای IQ بسیار بالاتری دارند. ضریب هوشی (IQ) نمیتواند به خوبی از عهده توضیح سرنوشت متفاوت افرادی برآید که فرصتها، شرایط تحصیلی و چشماندازهای مشابهی دارند. وقتی نود و پنج دانشجوی دانشگاه هاروارد را در دهه ۱۹۴۰ - یعنی دورانی که دانشجویان دانشگاههای شرق آمریکا را افرادی با هوشبهرهای متنوعتر از امروز تشکیل میدادند- تا سنین میانسالی مورد بررسی قرار دادند، چنین دیدند که افرادی که بالاترین نمرههای تحصیلی را داشتند از نظر میزان حقوق دریافتی، بهرهوری و موفقیت شغلی از همدورهایهای ضعیفتر خود موفقتر نبودند. آنان حتی از نظر میزان رضایت از زندگی شخصی یا رضایت از روابط دوستانه، خانوادگی و عشقی نیز وضعیتی برتر نداشتند. با ظهور عصر اطلاعات و ارتقای ارزشمندی ارتباطات انسانی و هم چنین بروز موقعیتهای استراتژیک سازمانی، نظریهی هوش عاطفی رشد چشمگیری یافته و از مباحث پرطرفدار سازمانی شده است. هوش عاطفی، اصطلاح فراگیری است که مجموعهی گستردهای از مهارتها و خصوصیات فردی را در برگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارتهای درون فردی و بین فردی اطلاق میگردد که فراتر از حوزهی مشخصی از دانشهای پیشین، چون هوشبهر و مهارتهای فنی یا حرفهای است. هوش عاطفی از آخرین مباحث متخصصین در خصوص درک تمایز بین منطق و هیجان بوده و برخلاف مباحث اولیه در این جا، فکر و هیجان به عنوان موضوعاتی برای سازگاری و هوشمندی تلقی شده است. به علاوه، شبیه سایر مباحث مطرح درخصوص ماهیت انسان، هوش عاطفی نیز دستخوش دو نوع بحث و گفتگوی علمی و عوام پسند گردیدهاست (گارسیا- سانچو، سالگوئرو و فرناندز- بروکال، 2014).
- García-Sancho
- Salguero
- Fernández-Berrocal
اصطلاح هوش عاطفی برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط دو روانشناس به نامهای جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد. آنان اظهار داشتند، کسانی که از هوش عاطفی برخوردارند، میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرایند تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند. دانیل گلمن صاحب نظر علوم رفتاری و نویسنده کتاب «کار کردن به وسیله هوش عاطفی» اولین کسی بود که این مفهوم را وارد عرصه سازمان نمود. گلمن هوش عاطفی را استعداد، مهارت و یا قابلیتی دانست که عمیقاً تمامی تواناییهای فردی را تحتالشعاع قرار میدهد (کارتر، 2010، ترجمهی امیرینیا و آقازاده، 1393).
در مدل گُلمن به طور خلاصه پنج حوزه اساسی هوش عاطفی مورد بررسی قرار گرفته بود:
۱. شناخت هیجانها و احساسات خود (خودآگاهی) ۲. مدیریت هیجانها و احساسات خود (خودمدیریتی) ۳. خودانگیزشی ۴. تشخیص و درک هیجانها و احساسات دیگران (دیگرآگاهی) ۵. مدیریت رابطه با دیگران (دیگر مدیریتی).
الف ) منابع جدید
ب ) پشتیبانی تخصصی
ج ) تایپ کاملا استاندارد تمامی صفحات، همچنین پاورقی اصطلاحات و اسامی خارجی
د ) ارزشمندی این فایل
و) منابع درون متنی و منابع پایانی کاملا به شیوه APA نوشته شده اند که مورد تایید تمام دانشگاههای ایران (سراسری و آزاد) می باشد.
وبسایتی که هم اکنون در آن قرار دارید زیر مجموعه سایت آفمَس به نشانی (ofmas.ir) می باشد و شما را به فروشگاه فایل آفمَس برای خرید انتقال می دهد. فروشگاه آفمَس دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت، معدن و تجارت می باشد که در صفحه اصلی این سایت قابل مشاهده است .
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 49 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش هوش عاطفی در 27 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
تعداد صفحات : 27 صفحه ( 24 صفحه متن و 3 صفحه منابع)
فرمت فایل : ورد قابل ویرایش با فرمت doc
نوع تایپ متن : کاملا استاندارد
منابع موجود : منابع موجود در این فایل تا سال 2014 موجود می باشند و جدید هستند .
پشتیبانی 09191809834 (لطفا فقط عنوان فایل، نام خریدار و مشکل خود را پیامک بزنید تا سوال و مشکل شما به متخصص مربوطه ارجاع شود).
نحوه دانلود : بلافاصله پس از پرداخت آنلاین قادر به دانلود فایل خواهید بود و همچنین یک نسخه از “لینک دانلود” نیز برای شما ایمیل می شود.
تعریف
گلمن برای طرح هوش عاطفی مدیون دانشمندان زیادی است که با ارائه تحقیقات خویش، راه را برای کتاب هوش عاطفی هموار کردهاند. سالهای زیادی بر روان شناسی حاکم بود که مهم ترین استعداد افراد را بهرهی هوشی یا هوش بهر مینامیدند و با همین استعداد، پذیرش و گزینش کارمندان را انجام میدادند که افراد، یا باهوش هستند یا نیستند و به هر حال، چنین متولد شدهاند و کار زیادی برای آنها نمیتوان انجام داد. این طرز تفکر در جامعه آن زمان - که گاردنر آن را دوران تفکر هوش بهری مینامد- نیز نفوذ کرده بود. گاردنر هوش شخصی را به عنوان یکی از زیر مجموعههای فرعی هوش معرفی میکند (کارتر، 2010، ترجمهی امیرینیا و آقازاده، 1393).
هوش های شخصی عبارتند از:
1- دانش دورن شخصی که این امکان را میسر میسازد که یک مجموعه از احساسات بسیار متفاوت و پیچیده را بررسی و نمونه یابی میکند.
2- دانش بین فردی، توانایی درک و ایجاد تفکیک بین حالات، روحیات، انگیزهها و مقاصد دیگران است که همهی این تواناییها از زیر مجموعههای هوش عاطفی است.
در نهایت گلمن هوش عاطفی را نوع دیگری از هوش میداند که مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمهای مناسب در زندگی است. توانایی ادارهی مطلوب خلق و خوی و وضع روانی و کنترل تکانشهاست. عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه میکند
- Golman
هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی (که ضریب آن با EQ نشان داده میشود) شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجانهای خود است. به عبارت دیگر، شخصی که EQ بالایی دارد سه مؤلفهی هیجان ها را به طور موفقیتآمیزی با یکدیگر تلفیق میکند (مؤلفهی شناختی، مؤلفهی فیزیولوژیکی و مؤلفهی رفتاری). دانیل گلمن معتقد است، هوش عاطفی بالا تبیین میکند که چرا افرادی با ضریب هوشی (IQ) متوسط موفقتر از کسانی هستند که نمرههای IQ بسیار بالاتری دارند. ضریب هوشی (IQ) نمیتواند به خوبی از عهده توضیح سرنوشت متفاوت افرادی برآید که فرصتها، شرایط تحصیلی و چشماندازهای مشابهی دارند. وقتی نود و پنج دانشجوی دانشگاه هاروارد را در دهه ۱۹۴۰ - یعنی دورانی که دانشجویان دانشگاههای شرق آمریکا را افرادی با هوشبهرهای متنوعتر از امروز تشکیل میدادند- تا سنین میانسالی مورد بررسی قرار دادند، چنین دیدند که افرادی که بالاترین نمرههای تحصیلی را داشتند از نظر میزان حقوق دریافتی، بهرهوری و موفقیت شغلی از همدورهایهای ضعیفتر خود موفقتر نبودند. آنان حتی از نظر میزان رضایت از زندگی شخصی یا رضایت از روابط دوستانه، خانوادگی و عشقی نیز وضعیتی برتر نداشتند. با ظهور عصر اطلاعات و ارتقای ارزشمندی ارتباطات انسانی و هم چنین بروز موقعیتهای استراتژیک سازمانی، نظریهی هوش عاطفی رشد چشمگیری یافته و از مباحث پرطرفدار سازمانی شده است. هوش عاطفی، اصطلاح فراگیری است که مجموعهی گستردهای از مهارتها و خصوصیات فردی را در برگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارتهای درون فردی و بین فردی اطلاق میگردد که فراتر از حوزهی مشخصی از دانشهای پیشین، چون هوشبهر و مهارتهای فنی یا حرفهای است. هوش عاطفی از آخرین مباحث متخصصین در خصوص درک تمایز بین منطق و هیجان بوده و برخلاف مباحث اولیه در این جا، فکر و هیجان به عنوان موضوعاتی برای سازگاری و هوشمندی تلقی شده است. به علاوه، شبیه سایر مباحث مطرح درخصوص ماهیت انسان، هوش عاطفی نیز دستخوش دو نوع بحث و گفتگوی علمی و عوام پسند گردیدهاست (گارسیا- سانچو، سالگوئرو و فرناندز- بروکال، 2014).
- García-Sancho
- Salguero
- Fernández-Berrocal
اصطلاح هوش عاطفی برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط دو روانشناس به نامهای جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد. آنان اظهار داشتند، کسانی که از هوش عاطفی برخوردارند، میتوانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرایند تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند. دانیل گلمن صاحب نظر علوم رفتاری و نویسنده کتاب «کار کردن به وسیله هوش عاطفی» اولین کسی بود که این مفهوم را وارد عرصه سازمان نمود. گلمن هوش عاطفی را استعداد، مهارت و یا قابلیتی دانست که عمیقاً تمامی تواناییهای فردی را تحتالشعاع قرار میدهد (کارتر، 2010، ترجمهی امیرینیا و آقازاده، 1393).
در مدل گُلمن به طور خلاصه پنج حوزه اساسی هوش عاطفی مورد بررسی قرار گرفته بود:
۱. شناخت هیجانها و احساسات خود (خودآگاهی) ۲. مدیریت هیجانها و احساسات خود (خودمدیریتی) ۳. خودانگیزشی ۴. تشخیص و درک هیجانها و احساسات دیگران (دیگرآگاهی) ۵. مدیریت رابطه با دیگران (دیگر مدیریتی).
الف ) منابع جدید
ب ) پشتیبانی تخصصی
ج ) تایپ کاملا استاندارد تمامی صفحات، همچنین پاورقی اصطلاحات و اسامی خارجی
د ) ارزشمندی این فایل
و) منابع درون متنی و منابع پایانی کاملا به شیوه APA نوشته شده اند که مورد تایید تمام دانشگاههای ایران (سراسری و آزاد) می باشد.
وبسایتی که هم اکنون در آن قرار دارید زیر مجموعه سایت آفمَس به نشانی (ofmas.ir) می باشد و شما را به فروشگاه فایل آفمَس برای خرید انتقال می دهد. فروشگاه آفمَس دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت، معدن و تجارت می باشد که در صفحه اصلی این سایت قابل مشاهده است .