دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 159 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 40 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش (فصل دو ) تعارضات زناشویی در 17 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
رایس (1996) تعارض را نوعی ارتباط زناشویی تعریف میکند که در آن رفتارهای خشونت آمیز مانند توهین، سرزنش، انتقاد و حمله فیزیکی وجود دراد و زوجها در آن نسبت به یکدیگر احساس خصومت، کینه، خشم و نفرت داشته و هر یک عقیده دارد که همسرش آدم نامطلوب و ناسازگاری است که موجب رنجش و عذاب او می شود (نقل از مارکو، درن و ساسمن، 2012)
تعارض از دید سیستمی، تنازع بر سر تصاحب پایگاه و منابع قدرت است که در جهت حذف امتیاز دیگری و افزایش امتیازات خود بروز می کند و فرآیندی است که طی آن یکی از طرفین پی میبرد که طرف مقابلش مسائل مورد علاقه وی را سرکوب می کند (مویترا، موکرجی و موکرجی، 2012).
بین تعارضات سازنده و غیر سازنده و مخرب باید تمایز قایل شد. مباحث سازنده آنهایی هستند که درگیر شدن با مشکلات منجر به یک تفاهم کاملتر به منظور مصالحه، توافق یا حل مشکلات میشود این تعارضات هیجانهای منفی را کاهش میدهد. احترام و اعتماد را ایجاد کرده و باعث میشود زوجین در کنار هم قرار گیرند و آنها را در یک جو معتمد و دوستانه قرار میدهد. تا مخالفتهای مشروع را مورد بحث قرار دهند که مفهوم باز شود. تعارضات مختلف آنهایی هستند که (خود) شخص مقابل را بیشتر از مشکل درگیر میکند این تعارضات شرمندگی، تحقیر یا تنبیه شخص مخاطب را ضامن بختهای حساس در روحی از تنفر، تخلی و امانت باعث میشود. این تعارضات به منظور تحت تأثیر قرار دادن همسر، تکیه بر انتقادگری، همچنین ایدههای منفی نسبت به طرف مقابل دارد. این تعارضات با عدم ارتباط واقعی، شک و تردید مشخص میگردد و گاهی بر پایه استراتژیهای فردی در زمینه تهدید میباشد. تعارضات مخرب، رنجش نسبت به شخص مخاطب، کاهش اعتماد، اطمینان، دوستی، صمیمیت را باعث میشود که همکاری زوجین را کاهش میدهد.
تقسیمبندی دیگری از تعارض شامل تعارض کلامی و غیر کلامی میباشد. تعارض و خشم در رابطه نزدیک با هم هستند. بسیاری از ما از خشم میترسیم چون در خشم کنترل، از دست میرود ولی خشم یک علامت است میتواند یک پیام باشد که ما آسیب دیدهایم یا حقوق ما مورد تعدی قرار گرفته است یا نیازها و خواستههای ما برآورده نشده است. زوجین میتوانند به طوز سازندهای در روابطشان با خشم روبرو شوند خیلی وقتها خشم به عنوان دفاعی علیه آسیب استفاده میشود و بعضی وقتها برای برانگیختن طرف مقابل به حل تفاوتها استفاده میشود. یک شیوه تعارض معمول انزوا است که بعضی وقتها بر روابط تأثیر میگذارد. و روحیه هر دو همسر تضعیف شده و از هم دور میشوند همسران یا والدین منزوی افکار و احساسات خود را سرکوب میکنند آنها از تحقیر و حق ندانستن احساسشان ترس دارند آنها ممکن است از ابراز تعارض به خاطر آزادی که همسرشان وارد میشود خودداری کنند (نیکولز و نیکولز، 2009).
بنا به نظریه سیستمی، سطح اضطراب جاری، شیوه های برخورد با اضطراب، و شدت استرسورهای جاری، یا وقایع التهاب زا، که تشدید کننده اضطراب و فرآیندهای آن در سیستم خانواده گسترده است، عوامل اصلی تعیین کننده زمان، شدت و تداوم تعارض زناشویی است
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 95 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 68 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش (فصل دو ) گشتالت درمانی در 35 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
ریشه های فلسفی و تجربی گشتالت درمانی
کار ویلیام جیمز، یعنی مخالفت با عنصرنگری روانشناسی، نیز صورت ابتدایی روانشناسی گشتالت است. جیمز عناصر هشیاری را انتزاعهایی مصنوعی میدانست. او بر این تأکید داشت که ما اشیاء را به صورت کل می بینیم نه دسته هایی از احساسها(جیکوب و هیسنر، 2009).
پدیدارشناسی مورد نظر هوسرل جزیی از سیر تحولی رواندرمانی گشتالتی بوده است. پدیدارشناسی مورد نظر هوسرل عبارت بود از بررسی موضوعات آنگونه که در هشیاری انسانها تجربه می شوند. روش شناسی پدیدارشناسی عبارت است از شهود یا تمرکز بر پدیده یا موضوع، تحلیل جنبه های مختلف پدیده و آزاد کردن خویش از پیش پندارها به گونه ای که مشاهده گر بتواند پدیده مورد نظر را به دیگران بفهماند(جیکوب و هیسر، 2009).
روانشناسی گشتالت اصولاً بر این دیدگاه مبتنی است که پدیده های روانشناسی یک کلیت هستند نه مجموعه از اجزا. در روانشناسی گشتالت، میدان بر مبنای شکل و زمینه قابل بررسی است. شکل می تواند برجسته و زمینه در حاشیه باشد. با این حال دو مفهوم شکل و زمینه نقش مهمی در منطق نظری گشتالت درمانی دارند. وقتی شکل ها ناقص یا مبهم هستند به حاشیه رانده می شوند و حواس شخص را پرت می کنند. برای نمونه، پسری که از مار می ترسد نمیتواند مفهوم مار را به طور کامل وارد ذهن خویش کند یا از آن یک شکل کامل بسازد. وقتی این پسر بتواند مارها را لمس کند و از آنها نترسد، شکل کامل می شود(شارف، 2000).
در نظریه ی شخصیت از دیدگاه گشتالتی، گفته میشود که آدمی به دلیل کوشش و تقلای مداوم خود در جهت تعادل حیاتی، انگیخته میشود. اینگونه تلاش و کوشش برای ایجاد تعادل حیاتی، دارای اساس و پایه غریزی است و معنی آن این است که این تعادل و توازن در نتیجهی نواخت طبیعی و خودگردان موجود زنده یا جاندار – در بین حالتهای تعادل و عدم تعادل یا توازن – به جریان افتد. اصل تعادل حیاتی، موجب پیدایی ساخت ادراکهای فرد و به نظم درآوردن این ادراکها میگردد. این ادراکها نیز به نوبه خود به صورت تجربهی اصلی ادراک شکل در مقابل یک زمینه، سازمان داده میشوند. وقتی شخص یک نیاز مثل گرسنگی یا تشنگی را احساس میکند، گفته میشود که جاندار در حالت عدم موازنه قرار گرفته است. ضمنا همگامی تعادل و توازن مجدد برقرار میشود که شخص بتواند چیزی را از محیط جذب کرده و نیاز خود را برآورده سازد. پس از آنکه جاندار در حالت موازنه یا تعادل قرار گرفت، پیشنما برای ظهور یک شکل در آگاهی او، صاف و روشن و به عبارت دیگر، آماده خواهد شد. بدین ترتیب، شخص در حالت نسبتا ثابت جریانی قرار میگیرد که طی آن، یک شکل در زمینه ظاهر میشود، راهی نیز برای ارضای نیاز انتخاب میگردد، شکل از زمینه دور میشود و مجددا یک شکل در زمینه ظاهر میشود. برای توصیف نظریهی گشتالت در زمینه شخصیت، باید هم با اصل تعادل حیاتی و هم با اصل کلنگری آشنا باشیم. در توضیح اصل کلنگری باید گفت: در این اصل، دو نوع رابطه تعریف میشود. در اولین رابطه که اصطلاحا به آن ماهیت کلنگر آدمی گفته میشود، این اعتقاد وجود دارد که بدن و روح آدمی، نوعی ذات وابسته به هم و غیرقابل تفکیک را تشکیل میدهند. معنی این جمله آن است که آدمی موجودی اصطلاحا یکیشده و کل است و شامل کلیت روانی و جسمانی میباشد.
دومین رابطه، اصل کلنگر است که انسان و محیط او، تشکیل نوعی وحدت ارگانیسمی – محیطی را می دهند؛ یعنی آدمی و محیط او به هم بسته میباشند(برونر، 2010).
ماهیت انسان
پرلز، معتقد بود که هر شخصی استعداد آن را دارد که آزادانه انتخاب کند و مسئول رفتار خود باشد. خودشکوفایی دیدگاه خوشبینانه پرلز در مورد انسان بر این فرضیه او استوار است که همه موجودات زنده ذاتا به سوی خودشکوفایی کشیده میشوند. البته او این کار را به عنوان فرایندی ناتمام مینگرد: ما بهطور دائم در حال شدن هستیم، ما هرگز بهطور کامل "شکوفا نمیشویم". این تمایل به خودشکوفایی فطری، انگیزش برای کلیه رفتارهای انسان است(برونر، 2010).
دفاع ها در گشتالت درمانی
گشتالت درمانی به لزوم وجود مرز مناسبی بین فرد و دیگران برای آگاهی و پیشگیری از اختلال روانی معتقد می باشد. رشد در این رویکرد درمانی به معناری حرکت از حمایت های محیطی به سمت حمایت های شخصی می باشد. مراجعان به واسطه آگاهی لحظه به لحظه تجارب خود، به تعبیر و تفسیر تجارب وضعیت خود می پردازند. مراجعهن با دوباره تجربه کردن مشکلات و موقعیت های دردناک گذشته، کارهای ناتمام گذشته خود را که کارکرد زمان حال انان را مختل کرده است، به اتمام می رسانند(نوابی نژاد، 1388).
درمانگر گشتالتی روی مقاومت ها در برابر تماس نیز تمرکز می کند . این مقاومت ها دفاع هایی هستند که انها را برای جلوگیری از تجربه کردن زمان حال به صورت کامل و واقعی پرورش می دهیم. پنج نوع مقاومت که در گشتالت درمانی به چالش کشیده می شوند عبارت اند از:
درون فکنی: عبارت است از گرایش به پذیرفتن بی چون و چرای عقاید و معیارهای دیگران بدن جذب کردن آنها برای هماهنگ کردن با آنچه هستیم
فرافکنی: در فرافکنی ما جنبه هایی از خود را با محیط نسبت دادن به محیط رها می کنیم. در واقع در فرافکنی، ما آن دسته از ویژگی های شخصی که با خود انگاشت مان هماهنگ نیست را رها می کنیم و به دیگران نسبت می دهیم
معطوف کردن به خود: عبارت است از برگرداندن چیزی که دوست داریم در حق دیگران انجام دهیم به خودمان یا انجام دادن چیزی که دوست داریم دیگران در حق ما ناجام دهند. برای مثال اگر به خودمان ناسزا بگوییم و صدمه بزنیم معمولا پرخاشگری را که می ترسیم به دیگران معطوف کنیم به خودمان معطوف می کنیم.
انحراف: فرایند حواس پرتی است به طوری که به سختی می توان احساس تماس را نگه داشت. کسانی که منحرف می شوند می کوشند از طریق استفاده از شوخی، تعمیم های انتزاعی و سوال کردن به جای اظهرا نظر، تماس را مبهم نمایند
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 275 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 66 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش (فصل دو) مشکلات رفتاری هیجانی نوجوانان در 19 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تعریف مشکلات رفتاری-هیجانی
تعریف اختلالات هیجانی رفتاری به شرایطی اطلاق می شود که در آن پاسخهای هیجانی و رفتاری در مدرسه با هنجارهای فرهنگی، سنی، قومی تفاوت داشته باشد بطوریکه به عملکرد تحصیلی فرد، مراقبت از خود، روابط اجتماعی، سازگاری فردی، رفتار در کلامی و سازگاری در محیط کار نیز تاثیر منفی بگذارد در بیشتر موارد، معلمان و همکلاسی ها آنان را طرد می کنند و در نتیجه فرصتهای آموزشی آنان کاهش می یابد(برنون و پرسی، 2007 به نقل از تکلوی 1390).
اختلالات رفتاری-هیجانی به دو دسته برونی سازی و درونی سازی تقسیم می شوند.اختلالات برونی سازی در برگیرنده دو گروه رفتارهای قانون شکنانه و پرخاشگرانه بوده و شامل اختلال نارسائی توجه، اختلال سلوک و اختلال نافرمانی مقابله ای است.اختلالهای درونی سازی شامل اختلال هائی است که نمود نشانه های بیماری بر خود فرد است. مانند افسردگی، اضطراب، شکایات جسمانی(خانجانی و هداوند خانی، 1391).
شواهد نشان می دهد که در بسیاری از موارد مشکلات رفتاری و روانی به صورت خفیف در کودکان و نوجوانان وجود دارد بدون آنکه توسط خانواده یا معلم تشخیص داده شود و تنها زمانی که به علل مختلفی که مرتبط با کودک و شیوه برخورد اطرافیان با وی و بروز بحرانهائی چون مرگ و طلاق والدین و مشکلات مدرسه است تسریع شده و تظاهر می بابد و به دلیل عدم تشخیص و درمان به موقع به عواقب نامطلوب همچون بزهکاری، حادثه پذیری و سوء مصرف مواد می شود.(خانجانی و هداوندخانی، 1391)..........
.................
.....................
................................
اثرات طلاق بر نوجوانان
طلاق و جدا شدن والدین بر نوجونان تاثیر منفی و طولانی مدت دارد ( چارلز، 2011، هلن و میلر، 2010) که زیر به بعضی از آنها اشاره می شود:
خشم همراه با بیزاری از والدین:
خشم و پرخاشگری به عنوان یک رفتار نامطلوب و نابهنجاری است که در نوجوانانی که خود را قربانی جدایی و طلاق والدین خود میدانند نسب تا شایع است و در پسران بیش از دختران مشاهده میشود. کمبود توجه و فقدان مراقبتهای عاطفی لازم، محرومیتهای نامطلوب عاطفی، فقدان نظام تربیتی پایدار و تهاجم و تخاصم مشاهده شده در رفتار والدین و فضای لبریز از نفرت و خشم از مهمترین علل اصلی پرخاشگری در این نوجوانان است. نوجوان ممکن است از یک یا هر دوی والدین عصبانی بوده و متنفر باشد. او ممکن است یکی از والدین را مسئول از هم پاشیدگی خانواده بداند. ممکن است این والد را به خاطر محروم کردن او از عشق والد دیگر سرزنش کند. اغلب اوقات، والدی که حضانت نوجوان را بر عهده گرفته، باید خشم او را نیز تحمل کند.
وابستگی به دوستان:
اگر نوجوان سپری کردن ساعتهای طولانی در خارج از خانه با دوستان خود را آغاز نموده، حتما این موضوع را بررسی کنید. در حین دوره تغییر و تحول پس از طلاق، نوجوان به شدت به همسالان اعتماد میکند، گاهی اوقات حتی نسبت به کسانی که نمیشناسد. به خصوص اینکه نفوذ دوستانش بر او بسیار قوی است. حال اگر دوستانش انحرافات اخلاقی یا مشکلات رفتاری داشته باشند، احتمال اینکه او گام در مسیری اشتباه بگذارد، بسیار بالا خواهد بود. البته باید این مسئله را نیز در نظر داشته باشیم که گروهی از نوجوانان، از داشتن رابطه اجتماعی با همسالان خود اجتناب میکنند، چون میترسند که دیگران به روابط آنها در خانه پی ببرند و با برچسب منفی شناخته شوند، و از این بابت نگران و وحشتزده هستند.
افسردگی و ناشادی:
همه نوجوانان در زمانهایی احساس غم و ناراحتی میکنند. توجه داشته باشید اگر وقفهای در فعالیت نوجوان ایجاد شود، میتواند اثرات افسردگی در آنها داشته باشد. طلاق والدین و از دست دادن یکی از آنها میتواند علت بروز افسردگی در نوجوانان باشد، البته تمام بچههای طلاق از افسردگی رنج نمیبرند.
سوءمصرف مواد مخدر:
بسیاری از نوجوانان برای از بین بردن تعارضات درونی، اضطراب و افسردگی و سایر هیجانات منفی از مواد مخدر استفاده میکنند و کارشناسان یکی از نخستین علل گرایش به مواد مخدر، از مرحله تفریحی گرفته تا استعمال، را افسردگی و اضطراب میدانند.شواهد حاکی از آن است نوجوانانی که در خانوادههای تک والدی بزرگ شدهاند بیش از همسالان خود در خانوادههای دو والدی به سمت رفتارهای پرخطر تمایل دارند، شامل مصرف دخانیات، نوشیدن الکل، خشونت، روابط جنسی ناامن و اقدام به خودکشی، اقدام به فرار و قهر از خانه.
فعالیت جنسی:
نوجوانانی که عشق را در خانه پیدا نمیکنند، به دنبال آن در بیرون از خانه میگردند. خوشگذرانی به بخشی از زندگی آنها تبدیل میشود. فرزندان خانوادههای از هم پاشیده زودتر از فرزندان خانوادههای سالم به بلوغ جنسی میرسند.
بیمسئولیتی:
نوجوان ممکن است برای خالی کردن خشم و سر خوردگی خود به بیپروا رفتار کردن روی بیاورد. سر کلاسها حاضر نشود، قوانین مدرسه را زیر پا بگذارد، ساکنان محله را آزار دهد، در خانه نیز به خشونت گرایش داشته باشد و در کل، حاضر به انجام هر کاری باشد که مایه شرمساری و خجالت والد سرپرستش شود. او این کارها را برای تنبیه والد یا قرار دادن او در چنین وضعیت عذابآوری انجام میدهد.
به وجود آوردن زمینه های اضطراب:
در نوجوانان حالتی شبیه به احساس ترس، نگرانی و تشویش به وجود می آید. در این بیماری علائم بیم از آینده در رفتار نوجوانان مشهود است. نوجوان با توجه به سستی مبانی خانواده از تفکر در مورد برنامه ریزی مدون برای حرکت های دسته جمعی و گروهی وحشت دارد.
ایجاد روحیه پرخاشگری و عصیان در نوجوانان:
نتیجه محرومیت های مداوم از مهر و محبت پدری است. در این نوع بیماری چون نوجوان امکان مذاکره حضوری و مستقیم و متقابل با پدر و مادر خود را نمی یابد و از طرفی سؤال های خود را بی جواب می بیند، روحیه عصیان و پرخاشگری در او به وجود می آید. رفتارهای پرخاشگرانه در اعمال و گفتار نوجوانانی که خانواده های آنان از همدیگر جدا شده اند کاملاً مشهود است.
بی قراری:
این بیماری با شدت و ضعف در نوجوانان خانواده هایی که شاهد جدایی پدر و مادر خود بوده اند مشاهده می شود. حالتی که فرد در مقابل هرگونه عاملی تحریک پذیر است یعنی حتی در مقابل محرک های ضعیف عکس العمل شدید نشان می دهد.
آنچه از پژوهش ها در امر طلاق برمی آید این است که دختران خانواده های تک سرپرست یعنی آنها که فقط با پدر یا مادر به سر می برند در معرض عوارض نامطلوبی چون انحرافات ازدواج زودرس، فرار از خانه و ترک تحصیل قراردارند. این امر در مورد گروه های اجتماعی و طبقاتی نیز صدق می کند( هلن و میلر، 2010، و چارلز، 2011)..............
................
..........................
.......................................
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 28 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 72 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش (فصل دو) اختلال اسکیزوفرنیا در 23 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
اختلال اسکیزوفرنیا
اﻳﻦ ﻧﻤﻮﻧﻪای از اﺧﺘﻼل روانﭘﺮﻳﺸﻲ اﺳﺖ. اﻳﻦ ﻧﻮع اﺧﺘﻼﻻت در وﻳﮋﮔﻲﻫﺎﻳﻲ ﭼﻮن ﻗﻄﻊ ﺗﻤﺎس ﺑﺎ واﻗﻌﻴﺖ و ﻧﺒﻮد ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﻴﻨﺶ در ﻣﻮرد اﺧﺘﻼل، ﻣﺸﺘﺮکاﻧﺪ. اﻳﻦ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﺘﻨﻮع هستند. DSM IV ﭘﻨﺞ زﻳﺮﮔﺮوه را ﺑﺎﻋﻨﻮان اﺧﺘﻼﻻت روانﭘﺮﻳﺸﻲ ﺟﺎی ﻣﻲدﻫﺪ؛
1. ﻛﺎﺗﺎﺗﻮﻧﻴﺎﻳﻲ
2. ﭘﺎراﻧﻮﻳﺎﻳﻲ
3. ﺳﺎزﻣﺎنﻧﺎﻳﺎﻓﺘﻪ
4. ﻧﺎﻣﺘﻤﺎﻳﺰ
5. ﺑﺎﻗﻴﻤﺎﻧﺪه.
در اﻳﻨﺠﺎ ﻓﻘﻂ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﻛﻠﻲ اﻳﻦ اﺧﺘﻼل را در ﻧﻈﺮ ﻣﻲﮔﻴﺮﻳﻢ. ﺑﻪﻃﻮرﻛﻠﻲ، دو ﻧﻮع ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎی ﺑﻴﻤﺎری در اﺧﺘﻼﻻت روانﭘﺮﻳﺸﻲ وﺟﻮد دارد؛ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎی ﻣﺜﺒﺖ ﻛﻪ ﻣﺘﺸﻜﻞ از رﻓﺘﺎرﻫﺎی اﻓﺮاﻃﻲ و ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎی ﻣﻨﻔﻲ ﻛﻪ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ ﻛﻤﺒﻮدﻫﺎی رﻓﺘﺎری ﻫﺴﺘﻨﺪ. رﻓﺘﺎرﻫﺎ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ، ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ و رواﻧﻲحرکتی ﺑﺎﺷﻨﺪ.
ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎی ﻣﺜﺒﺖ درﺑﺮﮔﻴﺮﻧﺪة اﺧﺘﻼﻻت ﻓﻜﺮی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻫﺬﻳﺎنﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻫﺬﻳﺎنﻫﺎ اﻓﻜﺎری ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪدرﻣﻮرد ﺑﻴﺸﺘﺮ اﻓﺮاد ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺳﻮءﺗﻌﺒﻴﺮ واﻗﻌﻴﺖ ﻧﻤﺎﻳﺎن ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺮای ﻣﺜﺎل،ﻫﺬﻳﺎن ﺗﻌﻘﻴﺐ و آزار، ﻫﺬﻳﺎن ﺧﻮد ﺑﺰرگﭘﻨﺪاری ﻳﺎ اﻳﻦ ﺑﺎور ﻛﻪ ﺑﻴﮕﺎﻧﮕﺎن اﻓﻜﺎری را در ذﻫﻦ ﻓﺮد ﺟﺎﺳﺎزی ﻛﺮدهاﻧﺪ. اﻓﻜﺎر و ﺑﻴﺎن ﻛﻼﻣﻲ آﻧﻬﺎ اﻏﻠﺐ آﺷﻔﺘﻪ و درﻫﻢ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﺪاﻋﻲﻫﺎی ﺑﺪون اﻧﺴﺠﺎمﻣﻨﺘﻬﻲ ﻣﻲﺷﻮد (ازاﻳﻦ ﺷﺎﺧﻪﺑﻪآن ﺷﺎﺧﻪﭘﺮﻳﺪن) ﻳﺎ ﻳﻚ ﺣﺮف را ﺑﺎرﻫﺎ ﺗﻜﺮارﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﺗﻮﻫﻤﺎت(ادراکﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ در ﻏﻴﺎب ﻣﺤﺮکﻫﺎی ﺧﺎرﺟﻲ ﺻﻮرت ﻣﻲﮔﻴﺮد)، ﺑﻪوﻳﮋه ﺷﻨﻴﺪن ﺻﺪاﻫﺎ، ﻳﻜﻲ دﻳﮕﺮ از اﺧﺘﻼﻻت ﺗﻔﻜﺮ در اﻳﻦ ﮔﺮوه از ﺑﻴﻤﺎران اﺳﺖ. ﺷﻜﻞ و ﻛﻤﻴﺖ ﺣﺮﻛﺎت ﺑﺪﻧﻲ ﺑﻴﻤﺎر روانﭘﺮﻳﺶ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ اﻓﺮاﻃﻲ ﺑﺎﺷﺪ. ﻫﻴﺠﺎنﻫﺎ اﻏﻠﺐ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ، ﺑﺮای ﻣﺜﺎل ﺑﻴﻤﺎرﺑﻪﻫﻨﮕﺎم ﺷﻨﻴﺪن ﺧﺒﺮ ﺑﺪ ﻣﻲﺧﻨﺪد. ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎی ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻣﻨﻔﻲ ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻤﺎﻳﻞ ﺑﻪ ﻛﻢ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺎﺷﺪ. از ﻟﺤﺎظ ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ، ﺷﺨﺺﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ازﻋﺪماﺣﺴﺎس ﻟﺬت ﺧﺒﺮ دﻫﺪ ﻳﺎﻫﻴﺠﺎﻧﺎت ﺑﺴﻴﺎراﻧﺪﻛﻲ را ﺑﺮوز داده ﻳﺎ ﭘﺎﺳﺦﻫﺎی ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﻧﺸﺎن دﻫﺪ. ﮔﻮﺷﻪﮔﻴﺮی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﺑﻲارادﮔﻲ ﻛﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﻲاﺣﺴﺎﺳﻲ ﻣﻲﺷﻮد ﻧﻴﺰ در اﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪﺑﻴﻤﺎران ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻲﺧﻮرد. ﺣﺮﻛﺎت ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺗﻜﺮاری ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ اﺻﻼً ﺣﺮﻛﺘﻲ وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺣﺎﻟﺘﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻛﺎﺗﺎﺗﻮﻧﻴﺎ ﻣﻌﺮوف اﺳﺖ (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013).
الف علایم مشخصه: دو علامت (یا بیشتر) از علایم زیر که هر یک برای بخش قابل توجهی از زمان در یک دوره یک ماهه وجود داشته باشند.(در صورت درمان موفقیتآمیز، کمتر از یک ماه)
- وجود هذیان
- توهم(مثل توهمات بینائی، بویائی، لامسه و بیش از همه، شنوائی).
- گفتار درهمریخته(مثل از خط خارج شدن و گسیختگی)
- رفتار واضحاً در هم ریخته یا کاتاتونیک
- علایم منفی مثل عاطفه سطحی، ناگوئی، بیارادگی عوارض “منفی” شامل اینهاست:
- احساس بی تفاوتی یا بی احساسی
- ناتوانی در تمرکز کردن و فکر کردن
- اجتناب از تماس با افراد دیگر
- نیاز داشتن به حفاظت
.........
...................
پیشینه
زاراوسکی و اسمیت (2010)، در تحقیقی که روی 46 نفر بیمار روانی انجام دادند، به این یافته درست یافتند که اسکیزوفرن ها به شدت در کنترل هیجانات و دلواپسی اضطرابی با افراد عادی دارای تفاوت هستند.
Zurawski & Smith
دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 33 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 117 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش (فصل دو) اختلالات روانی در 24 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توجه: این فایل براساس DSM-5 تهیه شده است
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
اختلالات روانی؛ ماهیت و انواع اختلالات روانی
تعریف اختلال روانی
اختلال روانی یا بیماری روانی یک الگوی رفتاری و روانشناختی است که در یک فرد اتفاق میافتد و همراه با آشفتگی در کارکرد ناشی از یک اختلال بیولوژیک، اجتماعی، روانشناختی، ژنتیک، فیزیکی یا شیمیایی است. اختلال روانی بر حسب شدت انحراف از محدوده طبیعی سنجیده میشود (کامبل، کونلی و بورمن، 2014).
یک اختلال روانی به طور مرسوم به عنوان یک الگویی از علائم رفتاری، شناختی، هیجانی، جسمانی که به وسیله فرد نشان داده شده، تعریف شده است. اختلال روانی با سه ویژگی برجسته مرتبط است. پریشانی نظیر غم یا ترس، ناتوانی در فعالیت فیزیکی، هیجانی و رفتاری و عواقب ناشی از ناتوانیها از جمله درد، مرگ و...(گرجی، 1390).
تعریف اصطلاح اختلال روانی مانند هر اصطلاح دیگر دشوار است و هر تعریفی استثناهایی دارد.در پنجمین نسخه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (انجمن روان پزشکی آمریکا، 2013) که نظام تشخیصی رسمی اختلالات روانی آمریکا محسوب می شود،در خصوص اختلال روانی گفته شده است که:اختلال روانی یک سندرم یا الگوی رفتاری یا روان شناختی دارای اهمیت بالینی است که فرد دچارش میشود و توام با ناراحتی یا ناتوانی و یا افزایش خطر درد، مرگ، رنج، ناتوانی و از دست رفتن آزادی است. در ضمن این الگو یا سندرم نباید قابل انتظار و پاسخی فرهنگی به یک واقعه خاص باشد. این الگو یا سندرم با هر علت اولیهای باید تظاهر یک بدکاری رفتاری، روان شناختی یا زیست شناختی قلمداد شود.رفتار انحرافی و تعارضهای فرد و جامعه اختلال روانی محسوب نمیشود مگر آن که انحراف یا تعارض مورد نظر نشانه نوعی بدکاری در فرد باشد (سادوک و سادوک، 2007).
اختلال روانی سندرم (یا مجموعه ای از رفتارهای نابهنجار) که با ناراحتی،ناتوانی یا افزایش خطر بروز مشکلات همراه است» (فیرس و ترال، 2002؛ ترجمه مهرداد فیروزبخت، 1390).
دراین تعاریف چند نکته مهم وجود دارد:
1- سندرم (مجموعهای از رفتارهای نابهنجار) باید با ناراحتی،ناتوانی یا افزایش خطر بروز برخی مشکلات توام باشد.
2- اختلال روانی معرف بدکاری در فرد است.
3- تمام رفتارهای انحرافی یا تعارضهای فرد با جامعه، علامت بیماری روانی نیستند (فیرس و ترال، 2002؛ ترجمه مهرداد فیروزبخت، 1390).
طبقه بندی اختلالات روانی براساسDSM
این طبقه بندی در نسخه DSM-V دارای پنج محور است که عبارتند از:
محورI
همه اختلالات بالینی عمده را بجز اختلالات رشد شخصیت شامل میشود و این اختلالات به شکل زیر تفکیک میشوند:
1- اختلالاتی که معمولا اولین بار در دوره طفولیت، کودکی یا نوجوانی تشخیص داده شدند. در این طبقه مفصل، اختلالات هوشی، هیجانی و جسمی که معمولا در طفولیت، کودکی یا نوجوانی آغاز می شوند، وجود دارند مانند: اختلال اضطراب جدایی، اختلال سلوک، بیش فعالی و غیره.
2- دلیریوم، دمانس، اختلال یادزدایشی وسایر اختلالات شناختی: این طبقه بندی اختلالاتی را در برمیگیرد که درآنها شناخت شدیدا در هم ریخته است مانند-دلیریوم (روان آشفتگی)، دمانس (زوال عقل) و یادزدودگی (آمنزی).
3- اختلالات ناشی از مصرف مواد مخدر:مشکلات شخصی و اجتماعی همراه با استفاده از موادی چون الکل،کوکائین وغیره که رفتار را آنقدر تغییر میدهد که در کارکرد شغلی یا اجتماعی فرد اختلال به وجود می آید.درسالهای اخیر سوءمصرف مواد مخدر درسراسر جهان افزایش یافته است،به طوری که در حال حاضر همه کشورهای جهان،هزینههای قابل توجهی را در نتیجه خسارتهای ناشی ازسوء مصرف مواد متقبل میشوند (میسیا، 2009).درحال حاضر،هرویین، کوکایین و سایر مواد مخدر سالانه حدود 200 هزار نفر را در جهان میکشد و باعث از هم پاشیدگی خانوادهها و بدبختی هزاران نفر از مردم دیگر میشود (گزارش جهانی مواد مخدر ، 2012). در واقع، سوء مصرف مواد مخدر هزینههای اجتماعی و اقتصادی گزافی از طریق اثرات مخرب خود بر سلامت افراد وافزایش جرم و جنایت ومرگ و میر در جامعه تحمیل کرده است و در نتیجه به یک تهدید بزرگ برای جوامع تبدیل شده است (پیتر و آلیسیا، 2010). با وجود منابع عظیم دولتی اختصاص داده شده برای جلوگیری از گسترش سوء مصرف موادمخدر، سوء مصرف مواد در افراد با هر رده سنی،وضعیت اقتصادی، سطح تحصیلی، نوع نژاد و منطقه در حال گسترش است (محمدی، پورقاز و رقیب، 1392).
. Cumble, Conley & Burman
. Diagnostic and statistical manual of mental disorder
.Fiyers & Teral
. Maithya
. Peter & Alicia