دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 8 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 131 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 54 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش تعهد و پذیرش (ACT) در 54 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توضیحات: فصل دوم
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد رویکردی به مداخلات روانشناختی است که نه بر اساس فنون مشخص بلکه بر اساس فرایندهای نظری معینی تعریف میشود. بر اساس مفاهیم نظری، ACT یک مداخله روانشناختی بر اساس روانشناسی رفتاری مدرن است که نظریه چهارچوب ارتباطی را شامل میشود، و در آن از فرایندهای توجه آگاهی، پذیرش و نیز تعهد و تغییر رفتار استفاده میشود تا انعطاف پذیری روانشناختی حاصل شود.
این درمان توسط روانشناس آمریکایی به نام استیون هِیز در دهه هشتاد میلادی تدوین شد و در آن مخلوطی التقاطی از استعاره، جملههای متناقض نما و مهارتهای توجه آگاهی و طیف گستردهای از تمرینهای تجربهگرایانه و مداخلات رفتاری هدایتشده توسط ارزشها بهکاربرده میشود. اثربخشی ACT در طیف گستردهای از وضعیتهای بالینی نظیر افسردگی، اختلال وسواس فکری عملی، استرس محیط شغلی، استرس سرطان در مراحل پایانی، اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه، کماشتهایی روانی، مصرف هروئین اسکیزوفرنی، ترک سیگار و مدیریت خود در دیابت و اختلال شخصیت مرزی معلوم شده است. یک مطالعه نشان داد که اجرای فقط چهار ساعت ACT باعث شد نرخ بازگشت به بیمارستان برای اسکیزوفرنی پنجاهدرصد کاهش بیابد (هیل و همکاران، ۲۰۱۵).
ACT بهصورت اَکت (به معنی اقدام) تلفظ میشود. این کار دلیل خوبی دارد. این درمان در اصل نوعی رفتاردرمانی است و درباره اقدام کردن است، البته نه هر اقدامی. ACT ما را با آنچه در زندگی برایمان بسیار ارزشمند است مرتبط میکند: از صمیم قلب میخواهیم که باشیم و در زندگی چهکارهایی انجام دهیم. ما میتوانیم از آن ارزشها برای راهنمایی، انگیزهدهی و الهام بخشی در جهت تغییر رفتار استفاده کنیم. علاوه بر اقدام مبتنی بر ارزش، این رویکرد درباره اقدام هشیارانه نیز حرفهایی برای گفتن دارد: اقدامی که با آگاهی کامل انجام میدهیم و در آن حال نسبت به تجربه کاملاً گشودهایم و عمیقاً در آنچه انجام میدهیم سرگرم میشویم (ایزدی وعابدی، 1393).