دسته بندی | روانشناسی |
بازدید ها | 24 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 44 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش تن انگاره و تصور بدن
در 22 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
مفاهیم تن انگاره
تعاریف تن انگاره
1. تعریف لغوی تن انگاره: ازدو واژه تن بمعنای بدن وانگاره به معنای تصور یا انگاشتن تشکیل شده، پس تن انگاره یعنی تصوربدن یا تصویر بدن.
2. تعریف مفهومی: تن انگاره یا تصویر بدن بعدی مهم ازخود پنداره افراداست. تصوراز بدن پدیدهی پیچیدهای است که در دهههای اخیر مورد توجه اندیشمندان از حوزههای گوناگون قرار گرفته اما تعریف واحدی برای آن ارائه نشده است.تن انگاره، بازنمایی درونی ظاهر بیرونی فرد است (کش 2004). وتصویری ذهنی است که در بر گیرنده عقاید، احساسات آگاهانه وغیر آگاهانه در موردبدن است (امیدی، غفرانی پوروحسینی 2006)، تصویرذهنی، تصویری روانی است که فرداز ظاهرفیزیکی خود دارد (گرومل[1]وهمکاران 2000)ونیز احساسی است که فردنسبت به تک تک وکل اعضای بدنش دارد، تصور ازبدن یک پدیده چند بعدی است وشامل ابعاد شناختی یعنی تفکرفرد درموردبدن خود، ادراکی شامل لمس وبینایی وعاطفی یا احساس فرد درمورد خود، است (گروسی، نعمت الهی ورفسنجانی1392). تن انگاره غالباً بصورت درجاتی ازرضایت از ظاهر فیزیکی تعریف میشود، در واقع احساسات منفی ومثبتی است که فرددرباره شکل واندازه بدن خود دارد، تصویر ذهنی منفی از خودمیتواند به نارضایتی از بدن واحساس جذاب نبودن ودر نهایت مشغولیت فکری نسبت به وضعیت ظاهری قسمتی از بدن، منجر به اختلال عملکرد شود (کیوان آرا، حقیقیان وکاوه زاده1391). رضایت از تن انگاره میتواند شامل، ارزیابی از وضع ظاهری[2]، بمعنی ارزیابی کلی فرددرمورداحساس جذابیت فیزیکی ورضایتمندی فرد از ظاهرش، گرایش به ظاهر[3]، به این معنی که فرداز نظرروانشناختی چقدر بر روی ظاهرش سرمایه گذاری کرده ودر برگیرندهی فراوانی رفتار فرد با هدف حفظ یا بهبود ظاهربیرونی میباشد، رضایت از قسمتهای مختلف بدن[4]، به معنی رضایتمندی فردازنواحی خاص بدن مانند صورت، موها، تنه، ماهیچه هاو... ، مشغولیت فکری با اضافه وزن[5]، به معنی نگرانی فرددرمورد چاقی، مراقبت ونگرانی در مورد اضافه وزن، رژیم گرفتن ومحدود کردن غذا میباشد (دهقانی وهمکاران1390).
2-2-7-2- تاریخچه تن انگاره
عدهای شکل گیری تصویر ذهنی فرداز بدن خویش را ذاتی وغریزی میدانند دراین دیدگاه بر نقش جنسیت تأکید میکنند. تا پیش از نیمه دوم دهه 1980 اغلب جامعه شناسان چه در جامعه شناسی پزشکی وچه درکتابهای عمومی بدن را مورد توجه قرار نمیدادند، بلکه به جوانب خارجی بدن توجه داشتند وکنشگران را با هویتهای، فارغ از بدن مورد مطالعه، قرار میدادندوبدن موضوعی برای شناخت بحساب نمیآمد. مطالعه وبررسی درباره بدن پس از دهه 1980 بعلت رشد فرهنگ مصرفی، عوامل جمعیت شناختی، حرکت جوامع بسوی مدرنیته و پیدایش تکنولوژیهای جدید سیر شتابندهای یافته است.
مفاهیم نظریه پردازی شده پیرامون بدن ونگرش به آن در چهارحوزه انسان شناختی، جامعه شناختی، نظریههای فرهنگی ورهیافت فمنیستی قرار داده میشوند.
توجه میشل فوکو[6]، نظریه پرداز اجتماعی فرانسوی به تاریخ حرفهی پزشکی وپرداختن وی به بدن انسان به عنوان موضوعی که دستمایه اعمال کنترل ومداخله پزشکی قرار میگیردونیز تحلیلهای وی در مورد نظارتی که توسط دولت، کلیساوپزشکی به خصوصیترین فعالیتهای بدنی انسان اعمال می شد به ایجادتخصص جدیدی در عرصه جامعهشناسی بنام جامعه شناسی بدن، منجرشد (احمدنیا1384).
[1]Gromel
[2]Appearance Evaluation
[3]Appearance Orientaion
[4]Bodyareas Satisfaction
[5]Overweight preoccupation
[6]Michel Foucault
...
2-3- پیشینه مطالعات
مطالعات درمورد کیفیت زندگی وتن انگاره بدلیل جدید بودن مفاهیم مزبور محدود است، بخصوص در ایران درحوزه کیفیت زندگی زنان وعوامل مؤثر برآن مطالعات زیاد نیست، در مورد تأثیر نوع زایمان برکیفیت زندگی زنان مطالعات بسیارمحدود است وتنها چند مطالعه درمورد کیفیت زندگی بعداز زایمان، استرس واضطراب بعداز زایمان ومسائل جنسی بعداز زایمان صورت کرفته است، همچنین مطالعات در مورد تن انگاره چه در سطح جهانی وچه در ایران بیشتر حول عوامل اجتماعی مؤثر برتصویر بدن واعمال جراحی زیبایمتمرکز است ومطالعات خارجی بدلیل تفاوتهای فرهنگی وتفاوت در امکانات وابزار پزشکی قابل تعمیم در کشورما نیست. در ایران تنها چند مطالعه در مورد تن انگاره در دوران بارداری، ارتباط تن انگاره با درماندگی روانشناختی، ارتباط تن انگاره باعزت نفس، ارتباط تن انگاره با رضایت جنسی، انجام شده است، اما در موردتأثیر نوع زایمان بر تن انگاره زنان دردوران بعداز زایمان مطالعهای یافت نشد وبرای اولین بار است که این موضوع در استان ایلام بررسی میشود. با توجه به مطالب بالا در ذیل به برخی مطالعات داخلی وخارجی در این زمینه ونتایج آنها اشاره میشود.
2-3-1- مطالعات داخلی
ترکان وهمکاران (2009) در مطالعهای تحلیلی از نوع آینده نگرو بصورت همگروهی (50 نفرزایمان سزارین و50 نفرزایمان طبیعی)با استفاده از پرسشنامهSF-36، به بررسی مقایسهای کیفیت زندگی در مادران در دو روش زایمان طبیعی وسزارین پرداختند، نتایج نشان داد که نمره گروه زایمان طبیعی 8-6 هفته پس از زایمان، در همه ابعاد به جزسلامت عمومی، بالاتر از گروه سزارین بود.
...
دسته بندی | مبانی نظری و پیشینه تحقیق علوم اجتماعی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 48 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق متغیر مدیریت بدن در 48 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
کامل و قابل ویرایش
شامل مبانی نظری و پیشینه تحقیق
شامل منابع داخلی و خارجی
منبع نویسی استاندارد
بخشی از پیشینه تحقیق:
کوهی و دیگران (1390) در مقاله¬ی «تبیین جامعه¬شناختی مدیریت بدن در میان زنان» به تبیین جامعه-شناختی مدیریت بدن با روش پژوهش پیمایشی پرداخته¬اند. در این تحقیق، از نظریه¬های زیمل، وبلن، مری داگلاس، بوردیو، بودریار، فدرستون، و گافمن جهت تبیین متغیرها استفاده شده است. یافته¬ها نشان می¬دهد که مدیریت بدن در میان زنان 15 ساله و بالاتر تبریز از سطح متوسط به پائینی برخوردار است و بین متغیرهای مقایسه اجتماعی بدن، گروه¬های مرجع، سرمایه فرهنگی و اقتصادی، تحصیلات و مدیریت بدن در میان زنان همبستگی معناداری وجود داشته و این متغیرها توانسته¬اند تا 37 درصد از واریانس مدیریت بدن را تبیین کنند. ذکایی و فرزانه (1387) در مقاله¬ی پژوهشی خود «زنان و فرهنگ بدن: زمینه¬های انتخاب جراحی¬های زیبایی در زنان تهرانی» به دنبال دستیابی به تجربه¬های زنان تهرانی نسبت به بدن خود در قبل و بعد از انجام جراحی زیبایی بوده¬اند و تلاش کرده¬اند تا این تجربه¬ها را به طور مستند و از زبان و منظر زنانی بیان کنند که مبادرت به انجام آن کرده¬اند. یافته¬های این مطالعه که به شیوه¬های کیفی و کمی انجام شده، حاکی از آن است که جراحی زیبایی در چرخه میان انتخاب فردی و ساختارهای اجتماعی قرار گرفته است و باید آن را توازنی دانست میان اختیار انسانی و اجبار ساختاری.
بخشی از مبانی نظری:
رویکردهای نظری گوناگونی در جامعه¬شناسی مسئله¬ی چگونگی شکل¬گیری بدن در متن وضعیت¬های عینی اجتماعی را مطمح نظر قرار داده¬اند. هر یک از این رویکردها این پدیده را در ابعاد، سطوح، شاخص¬ها و دلالت-های متفاوت مطالعه کرده است. با این وصف، وجه مشترک آن¬ها نفی «هستی صرفاً زیست¬شناختیِ بدن» و تأکید بر سویه¬های اجتماعی و برساختی آن است. فی¬المثل، در رویکرد پدیدارشناختی به بدن، آن¬چه محوریت می¬یابد تجربه¬های زیست¬مند افراد است و این¬که افراد چگونه جهان¬شان را به شیوه¬هایی معنادار تفسیر و خلق می¬کنند (ترنر،1995: 247). برای تشریح اصلی¬ترین ایده¬های این رویکرد می¬توان به آرای اروینگ گافمن اشاره کرد. او بر این نکته تأکید میکند که بین «خود اجتماعی» یا هویت اجتماعی با «خودِ واقعی» فاصله وجود دارد. وی برداشت از «خود» را با رهیافتی نمایشی تشریح میکند. گافمن با رویکرد نمایشی خود، نقشهای اجتماعی و موقعیتهای اجتماعی را تنها نمایشهایی میبیند که در زندگی روزمره اجرا میشوند. به عقیده او، «خودِ» افراد به وسیله نقشهایی که در این موقعیتها اجرا میکنند، شکل میگیرد و معنا مییابد. گافمن ضمن استفاده از مفهوم «خود» تا اندازه زیادی به بدن فرد اشاره دارد. از دید او، عاملان بدنی یا جسمی نیز رأی جمعکنهایی هستند که با توسل به همه¬ی روشهای علامتدهی اجتماعی سعی دارند نظر دیگران را به خود جلب کنند. این عاملان بدنی، «معرفهای تجسدیافته¬ی منش و منزلتاند» که میتوانند توسط دیگر کنشگران مورد تفسیر قرار گیرند (لوپز و اسکات، 1385: 155).
فهرست مطالب:
پیشینه تحقیق
مدیریت بدن در نظریه پردازی های جامعه شناختی
چارچوب نظری
سبک زندگی در نظریه پردازی های جامعه شناختی
تعامل سبک زندگی و مدیریت بدن
پیر بوردیو
میشل فوکو
آنتونی گیدنز
منابع و مآخذ
دسته بندی | روانشناسی |
بازدید ها | 42 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 60 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
فصل دوم پایان نامه (پیشینه ی پژوهش) تصویر تن در 43 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت DOC
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
تعریف و اهمیت
انتقال به دورهی نوجوانی با تجربیات سریع، غیرمنتظره و جدید در حوزههای اجتماعی، شناختی، فیزیکی، هیجانی و روانشناختی همراه است. اینها در واقع چالشهای رشدی هستند که نوجوان با آن روبهرو میباشد و استرس شدیدی را به او وارد میسازد. استرس و فشار نوجوانی باعث تشدید تجربهی تنش شده و نوجوان را با فقر سلامت روانی مواجه میکند. تصویر تن ساختاری چندعاملی و متنوع است که شامل ارزیابیهای ذهنی از بدن میباشد. این شمول، ارزیابیهای شناختی و رفتاری از اندازه، زیبایی، ظاهر، عملکرد، نامناسب بودن برجستگی و سالم بودن بخشهای مختلف بدن را دربرمیگیرد. چنین ارزیابیهایی میتواند به یک ادراک متمایز و متفاوت بین شکل و اندازهی واقعی و مورد انتظار اندام مورد نظر شود (پرسنل، بیرمن و استیک، 2014).
تحقیقات نشان داده است که ارزیابیهای بدعملکردی بدن در طول نوجوانی و بلوغ به حداکثر میرسد و یک ناخشنودی و نارضایتی قانونی و قاعدهمند است (دونت و تیگمن، 2013). این مسئله نگرانکننده است، زیرا تصویر تن مختل میتواند پیامدهای روانشناختی عمیق و تحملناپذیری داشته باشد (بکر و بوسلیه، 2012). باید توجه داشت که تصویر تن مختل با افسردگی، عزتنفس پایین، پرهیز غذایی مفرط و بیرویه و استفاده از استروئید مرتبط است و میتواند یک عامل پیشبینیکنندهی اختلال خوردن باشد (استیک، 2015).
در دوران بلوغ، مقدار و شدت تحولات به صورت همزمان و کنترلناپذیر بالا میرود که روند افزایش استرس را در نوجوان تسریع میبخشد
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 16 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 55 |
پیشینه و مبانی نظری تحقیق مدیریت بدن
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
پژوهش درباره مدیریت بدن و ارتباط آن با دیگر متغیرهای اجتماعی، از جمله سبک زندگی، به دو سه دهۀ اخیر مطالعات جامعهشناختی مربوط میشود. سوای تحقیقات بسیاری که جامعهشناسان دیگر جوامع به مقتضای روابط و مناسبات حاکم بر جامعۀ خود در این باره انجام دادهاند، در ایران تحقیقات چندی در این حوزه انجام گرفته که به چند مورد از آنها اشاره میکنیم.
آزاد ارمکی و چاوشیان(1381) در مقالهای با عنوان «بدن به مثابه رسانهی هویت» به بررسی تجربی فرضیهی گسستهشدن شکلهای هویت از موقعیتهای ساختاری و پیوند آن با خصوصیات فرهنگی پرداختهاند. جامعهی آماری این تحقیق کلیه افراد 18 ساله و بالاتر ساکن تهران بوده است که 825 نفر به عنوان حجم نمونهی تحقیق با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدهاند. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که سطوح گوناگون مدیریت بدن رابطهی معناداری با متغیرهایی دارد که آشکارا دلالت فرهنگی دارند، متغیرهایی نظیر جنس، سن، تحصیلات، سرمایهی فرهنگی، دیانت، و نگرش سنتی به خانواده. اما بین مدیریت بدن و متغیرهای ساختاری مثل پایگاه اقتصادی و اجتماعی، سرمایهی اقتصادی و شغل رابطهی معناداری مشاهده نشده است. در پژوهشی دیگر با عنوان «بررسی جامعهشناختی عوامل مؤثر بر مدیریت بدن در زنان (مطالعه موردی زنان شهر شیراز)»، اخلاصی(1386) به بررسی ارتباط بین پذیرش اجتماعی بدن و مدیریت بدن پرداخته است. وی رابطه معنادار میان این دو متغیر را به کمک روش پیمایشی مورد بررسی قرار داده است. حجم نمونه تحقیق 400 نفر از زنان 18 تا 40 ساله ساکن در مناطق هشتگانه شیراز بود که با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای و تصادفی ساده انتخاب شدند. چارچوب نظری تحقیق بر اساس آرای اروینگ گافمن، بوردیو، گیدنز و نظریه مبادله تدوین شده است. نتایج تحقیق با استفاده از آمارههای توصیفی و استنباطی نشان میدهد که میانگین مدیریت بدن برابر با 8/62 درصد است که حاکی از میزان بالای توجه زنان به بدن در همه وجوه آن از آرایشی ، مراقبت و...است. همچنین بین متغیرهای مصرف رسانهای، پذیرش اجتماعی بدن و پایگاه اقتصادی- اجتماعی با مدیریت بدن رابطه مستقیم و معنادار و بین متغیرهای دینداری و مدیریت بدن رابطه معکوس و معنادار وجود دارد.
شیرین احمدنیا (1385) نیز در مقالهای با عنوان «جامعهشناسی بدن و بدن زنان» ضمن این که از اهمیت بدن و ضرورت توجه داشتن بر بدن از سوی زنان اشاره دارد به فشارهای فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر بدن زنان نیز توجه کرده است. او معتقد است اساساً الگوی فرهنگی غربی در سطح بینالمللی که از طریق رسانههای جمعی و تکنولوژیهای نوین ارتباطی تشدید و تسهیل میگردد، ارزشهای خاصی مرتبط با اشکال و اندازههای بدنیِ ایدهآل و مطلوب را مورد تأکید قرار میدهد، به طوری که این گونه ارزشها به عنوان ایدهآلها و اهداف عینی بر رفتارهای افراد بهویژه در جوامع مختلف برای هماهنگ کردن یا نزدیکتر کردن خصوصیات بدن خود با این ارزشها مورد توجه قرار میگیرند. نمونه مشخص این ارزشها که امروزه در مورد زنان در اکثر جوامع مورد توافق قرار گرفته باریک اندامی است. او همچنین به پیامدهای سوء رژیمهای لاغری برای سلامت روانی و جسمانی زنان اشاره کرده است.
موحد، غفارینسب و حسینی (1389) در پژوهشی تحت عنوان «آرایش و زندگی اجتماعی دختران جوان» به مطالعه و بررسی دلایل آرایش دختران ساکن در دامنه شهر شیراز پرداختهاند. این مطالعه به روش کیفی و از طریق مصاحبه با 30 دختر جوان (18-30) که دارای آرایش هستند صورت پذیرفته است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که آرایش با برنامهی زندگی افراد در هم تنیده است و توسط آنها تنظیم و هماهنگ میشود. آنها در طول مصاحبه به دامنهای از دلایل اجتماعی، فردی و روانشناختی برای گرایش خود به آرایش اشاره کردهاند. این اظهارات حاکی از آن است که با وجود فشارهای ساختاری موجود، دختران در انتخاب آرایش تا حدودی عاملیت خود را حفظ کردهاند و آن را به شیوهای عقلانی برای کسب سرمایه نمادین و حتی تبدیل آن به دیگر سرمایهها به کار می برند. خواجهنوری وهمکاران (1390) در پژوهشی به بررسی رابطه بین سبک زندگی و مدیریت بدن پرداختهاند.در این پژوهش پس از بررسی مطالعات نظری و تجربی موجود، نظریهی ترکیبی مبتنی بر نظریهی گیدنز ساخته شده است. دادههای این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی و با تهیه پرسشنامه خودگزارشی در بین نمونهای 508 نفری از زنان 15 تا 64 ساله شهر شیراز و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای گردآوری شده است. نتایج این پژوهش نشانگر آن است که در سطح تحلیل دومتغیره تمامی سبکهای زندگی با مدیریت بر ظاهر و همچنین تغییر شکل اندام رابطه داشتهاند. اما در تحلیل چندمتغیره مشاهده شد که سبکهای مدرن ورزشی- موسیقی، فراغتی، مشارکتهای جدید، مذهبی و در نهایت، موسیقی سنتی روی هم توانستهاند مدیریت زنان بر ظاهرشان را با 45 درصد تبیین کنند و متغیرهای سبک مشارکتی جدید، ورزشی- موسیقی جدید، موسیقی قدیمی و در نهایت فراغتی روی هم 3/30 درصد تغییرات مدیریت تغییر شکل اندام زنان را تبیین کنند. رضایی و دیگران (1389) در مقاله پژوهشی خود با عنوان «مدیریت بدن و ارتباط آن با عوامل اجتماعی» به بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در مدیریت بدن پرداختهاند و با استفاده از روش پیمایشی از مجموع 6000 دانشجوی دختر دانشگاه مازندران بر مبنای فرمول کوکران 400 نمونه به روش خوشهای چندمرحلهای انتخاب نمودهاند. دیدگاههای نظری فمینیسم سوسیال، نظریه فوکو، گیدنز و گافمن برای تبیین مسئله به کار گرفته شدهاند. یافتههای تحقیق نشان میدهد عوامل مستقیم مؤثر در مدیریت بدن عبارتند از: مصرفگرایی، فشار اجتماعی، و مصرف رسانهای که 83 درصد تغییرات متغیر وابسته را تعیین مینمایند. مهدوی و عباسی (1389) در تحقیقی با عنوان «بررسی میزان تمایل به مدیریت بدن و کنترل اندام و عوامل مؤثر بر آن» به بررسی میزان تمایل به مدیریت بدن و کنترل اندام و عوامل مؤثر بر آن پرداختهاند. تحقیق به روش توصیفی از نوع زمینهیابی انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد که به ترتیب متغیرهای جلب توجه، تشخصطلبی، تأثیر دوستان و همسالان، تنوعطلبی و نوگرایی، مقاصد جنسی، همانندسازی، معرف طبقه اجتماعی و داشتن هویت بالاترین تأثیر را در تبیین متغیر وابسته، یعنی میزان تمایل به مدیریت بدن، دارند.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 70 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 55 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
پژوهش درباره مدیریت بدن و ارتباط آن با دیگر متغیرهای اجتماعی، از جمله سبک زندگی، به دو سه دهۀ اخیر مطالعات جامعهشناختی مربوط میشود. سوای تحقیقات بسیاری که جامعهشناسان دیگر جوامع به مقتضای روابط و مناسبات حاکم بر جامعۀ خود در این باره انجام دادهاند، در ایران تحقیقات چندی در این حوزه انجام گرفته که به چند مورد از آنها اشاره میکنیم.
آزاد ارمکی و چاوشیان(1381) در مقالهای با عنوان «بدن به مثابه رسانهی هویت» به بررسی تجربی فرضیهی گسستهشدن شکلهای هویت از موقعیتهای ساختاری و پیوند آن با خصوصیات فرهنگی پرداختهاند. جامعهی آماری این تحقیق کلیه افراد 18 ساله و بالاتر ساکن تهران بوده است که 825 نفر به عنوان حجم نمونهی تحقیق با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدهاند. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که سطوح گوناگون مدیریت بدن رابطهی معناداری با متغیرهایی دارد که آشکارا دلالت فرهنگی دارند، متغیرهایی نظیر جنس، سن، تحصیلات، سرمایهی فرهنگی، دیانت، و نگرش سنتی به خانواده. اما بین مدیریت بدن و متغیرهای ساختاری مثل پایگاه اقتصادی و اجتماعی، سرمایهی اقتصادی و شغل رابطهی معناداری مشاهده نشده است. در پژوهشی دیگر با عنوان «بررسی جامعهشناختی عوامل مؤثر بر مدیریت بدن در زنان (مطالعه موردی زنان شهر شیراز)»، اخلاصی(1386) به بررسی ارتباط بین پذیرش اجتماعی بدن و مدیریت بدن پرداخته است. وی رابطه معنادار میان این دو متغیر را به کمک روش پیمایشی مورد بررسی قرار داده است. حجم نمونه تحقیق 400 نفر از زنان 18 تا 40 ساله ساکن در مناطق هشتگانه شیراز بود که با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای و تصادفی ساده انتخاب شدند. چارچوب نظری تحقیق بر اساس آرای اروینگ گافمن، بوردیو، گیدنز و نظریه مبادله تدوین شده است. نتایج تحقیق با استفاده از آمارههای توصیفی و استنباطی نشان میدهد که میانگین مدیریت بدن برابر با 8/62 درصد است که حاکی از میزان بالای توجه زنان به بدن در همه وجوه آن از آرایشی ، مراقبت و...است. همچنین بین متغیرهای مصرف رسانهای، پذیرش اجتماعی بدن و پایگاه اقتصادی- اجتماعی با مدیریت بدن رابطه مستقیم و معنادار و بین متغیرهای دینداری و مدیریت بدن رابطه معکوس و معنادار وجود دارد.
شیرین احمدنیا (1385) نیز در مقالهای با عنوان «جامعهشناسی بدن و بدن زنان» ضمن این که از اهمیت بدن و ضرورت توجه داشتن بر بدن از سوی زنان اشاره دارد به فشارهای فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر بدن زنان نیز توجه کرده است. او معتقد است اساساً الگوی فرهنگی غربی در سطح بینالمللی که از طریق رسانههای جمعی و تکنولوژیهای نوین ارتباطی تشدید و تسهیل میگردد، ارزشهای خاصی مرتبط با اشکال و اندازههای بدنیِ ایدهآل و مطلوب را مورد تأکید قرار میدهد، به طوری که این گونه ارزشها به عنوان ایدهآلها و اهداف عینی بر رفتارهای افراد بهویژه در جوامع مختلف برای هماهنگ کردن یا نزدیکتر کردن خصوصیات بدن خود با این ارزشها مورد توجه قرار میگیرند. نمونه مشخص این ارزشها که امروزه در مورد زنان در اکثر جوامع مورد توافق قرار گرفته باریک اندامی است. او همچنین به پیامدهای سوء رژیمهای لاغری برای سلامت روانی و جسمانی زنان اشاره کرده است.
موحد، غفارینسب و حسینی (1389) در پژوهشی تحت عنوان «آرایش و زندگی اجتماعی دختران جوان» به مطالعه و بررسی دلایل آرایش دختران ساکن در دامنه شهر شیراز پرداختهاند. این مطالعه به روش کیفی و از طریق مصاحبه با 30 دختر جوان (18-30) که دارای آرایش هستند صورت پذیرفته است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که آرایش با برنامهی زندگی افراد در هم تنیده است و توسط آنها تنظیم و هماهنگ میشود. آنها در طول مصاحبه به دامنهای از دلایل اجتماعی، فردی و روانشناختی برای گرایش خود به آرایش اشاره کردهاند. این اظهارات حاکی از آن است که با وجود فشارهای ساختاری موجود، دختران در انتخاب آرایش تا حدودی عاملیت خود را حفظ کردهاند و آن را به شیوهای عقلانی برای کسب سرمایه نمادین و حتی تبدیل آن به دیگر سرمایهها به کار می برند. خواجهنوری وهمکاران (1390) در پژوهشی به بررسی رابطه بین سبک زندگی و مدیریت بدن پرداختهاند.در این پژوهش پس از بررسی مطالعات نظری و تجربی موجود، نظریهی ترکیبی مبتنی بر نظریهی گیدنز ساخته شده است. دادههای این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی و با تهیه پرسشنامه خودگزارشی در بین نمونهای 508 نفری از زنان 15 تا 64 ساله شهر شیراز و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای گردآوری شده است. نتایج این پژوهش نشانگر آن است که در سطح تحلیل دومتغیره تمامی سبکهای زندگی با مدیریت بر ظاهر و همچنین تغییر شکل اندام رابطه داشتهاند. اما در تحلیل چندمتغیره مشاهده شد که سبکهای مدرن ورزشی- موسیقی، فراغتی، مشارکتهای جدید، مذهبی و در نهایت، موسیقی سنتی روی هم توانستهاند مدیریت زنان بر ظاهرشان را با 45 درصد تبیین کنند و متغیرهای سبک مشارکتی جدید، ورزشی- موسیقی جدید، موسیقی قدیمی و در نهایت فراغتی روی هم 3/30 درصد تغییرات مدیریت تغییر شکل اندام زنان را تبیین کنند. رضایی و دیگران (1389) در مقاله پژوهشی خود با عنوان «مدیریت بدن و ارتباط آن با عوامل اجتماعی» به بررسی عوامل اجتماعی مؤثر در مدیریت بدن پرداختهاند و با استفاده از روش پیمایشی از مجموع 6000 دانشجوی دختر دانشگاه مازندران بر مبنای فرمول کوکران 400 نمونه به روش خوشهای چندمرحلهای انتخاب نمودهاند. دیدگاههای نظری فمینیسم سوسیال، نظریه فوکو، گیدنز و گافمن برای تبیین مسئله به کار گرفته شدهاند. یافتههای تحقیق نشان میدهد عوامل مستقیم مؤثر در مدیریت بدن عبارتند از: مصرفگرایی، فشار اجتماعی، و مصرف رسانهای که 83 درصد تغییرات متغیر وابسته را تعیین مینمایند. مهدوی و عباسی (1389) در تحقیقی با عنوان «بررسی میزان تمایل به مدیریت بدن و کنترل اندام و عوامل مؤثر بر آن» به بررسی میزان تمایل به مدیریت بدن و کنترل اندام و عوامل مؤثر بر آن پرداختهاند. تحقیق به روش توصیفی از نوع زمینهیابی انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد که به ترتیب متغیرهای جلب توجه، تشخصطلبی، تأثیر دوستان و همسالان، تنوعطلبی و نوگرایی، مقاصد جنسی، همانندسازی، معرف طبقه اجتماعی و داشتن هویت بالاترین تأثیر را در تبیین متغیر وابسته، یعنی میزان تمایل به مدیریت بدن، دارند.
کوهی و دیگران (1390) در مقالهی «تبیین جامعهشناختی مدیریت بدن در میان زنان» به تبیین جامعهشناختی مدیریت بدن با روش پژوهش پیمایشی پرداختهاند. در این تحقیق، از نظریههای زیمل، وبلن، مری داگلاس، بوردیو، بودریار، فدرستون، و گافمن جهت تبیین متغیرها استفاده شده است. یافتهها نشان میدهد که مدیریت بدن در میان زنان 15 ساله و بالاتر تبریز از سطح متوسط به پائینی برخوردار است و بین متغیرهای مقایسه اجتماعی بدن، گروههای مرجع، سرمایه فرهنگی و اقتصادی، تحصیلات و مدیریت بدن در میان زنان همبستگی معناداری وجود داشته و این متغیرها توانستهاند تا 37 درصد از واریانس مدیریت بدن را تبیین کنند. ذکایی و فرزانه (1387) در مقالهی پژوهشی خود «زنان و فرهنگ بدن: زمینههای انتخاب جراحیهای زیبایی در زنان تهرانی» به دنبال دستیابی به تجربههای زنان تهرانی نسبت به بدن خود در قبل و بعد از انجام جراحی زیبایی بودهاند و تلاش کردهاند تا این تجربهها را به طور مستند و از زبان و منظر زنانی بیان کنند که مبادرت به انجام آن کردهاند. یافتههای این مطالعه که به شیوههای کیفی و کمی انجام شده، حاکی از آن است که جراحی زیبایی در چرخه میان انتخاب فردی و ساختارهای اجتماعی قرار گرفته است و باید آن را توازنی دانست میان اختیار انسانی و اجبار ساختاری.