دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق آموزش زندگی خانوادگی (F.L.E ) (فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
خداوند متعال به صراحت در قرآن مجید می فرماید : « آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابر هستند ؟ » ( سوره الزمر ، آیه 9 ) . بدیهی است که دانایان با نادانان برابر نیستند . هیچ پدر یا مادری خود به خود نمی تواند پدر و یا مادر موفقی بشود و نوجوان خود را آن طور که هست بشناسد و او را درک کند و با او رابطه درست برقرار نماید ، مگر اینکه دانایی های ضروری را کسب کند ( توانایی ، در دانایی است ) . علت اصلی شکست پدران و مادران در تعلیم و تربیت فرزندانشان ، عدم شناخت کودکان و نوجوانان است .
والدینی که دارای فرزند دبیرستانی هستند ( سنین پانزده تا هجده سال ) ، با مسائل گوناگون روبرو می شوند . بخش عمده ای از این مسائل ، از عدم برقراری رابطه انسانی با نوجوان ناشی می شود . نوجوان در مرحله خاصی از گستره رشد به سر می برد و باید با شناخت و آگاهی با او برخورد کرد . پژوهش های متعدد نشان داده است که هر قدر والدین داناتر و آگاه تر باشند ، با مشکلات کمتری روبرو می شوند . از سوی دیگر خانواده هایی که نسبت به نقش ها ، وظایف و مسوولیت های خود بیشتر آگاهی دارند ، بهتر می توانند با فرزندانشان رابطه برقرار کنند و دوره حساس و پر انرژی نوجوانی را به طریق مطلوب هدایت نمایند .
اگر به سلامت و رشد و شکوفایی همه جانبه شهروندان یک جامعه فکر می کنید ، باید به سلامت خانواده ها بیندیشید . همچنین اگر به سلامت جامعه فکر می کنید باید به سالم سازی خانواده ها بیندیشید . از این رو در آموزش پدران و مادران ، یک هدف عمده تعقیب می شود و آن هم ، « سالم سازی خانواده » است.
مسائل نوجوانان و جوانان یک جامعه از جنبه های گوناگون دارای اهمیت است . اما مسئله برقراری رابطه میان والدین و آنان از اهمیت بیشتری برخوردار است . نوجوان در حال گذر از دوران کودکی به دوران بزرگسالی است و نوجوانان و جوانان ، سزمایه های واقعی جامعه را تشکیل می دهند . بنابراین اساس هرگونه برنامه ریزی و رفتار با نوجوان ، شناخت واقعی نوجوان است .
از سوی دیگر نوجوان در این دوره به ارزیابی و بازنگری روابطش با والدین می پردازد . ممکن است نتیجه ارزیابی نوجوان از والدین که زمانی « قهرمان » او محسوب می شده اند ، اکنون منفی و نامطلوب باشد . نوجوان گاهی والدین خود را با دیگران مقایسه می کند و در نتیجه به برخی از ضعف ها و کاستی ها پی می برد . این وضعیت ممکن است سبب ناامنی و خشم نوجوان شود و در نتیجه نوجوان به والدینش پرخاش کند و عقاید و سبک زندگی آن ها را رد کند .
به طور معمول ، دوره نوجوانی ( دوازده تا هجده سالگی ) را به دو مرحله تقسیم می کنند . مرحله اول یا آغاز نوجوانی ، از دوازده تا پانزده سالگی و مرحله دوم یا پایان نوجوانی ، از پانزده تا هجده سالگی است . بدین ترتیب دوره آموزشی راهنمایی تحصیلی مقارن با مرحله اول نوجوانی و دوره دبیرستان با مرحله دوم نوجوانی همزمان است . شاید دوره نوجوانی ، آخرین مرحله رشد فرزندان باشد که والدین باید فعالانه آنان را یاری کنند تا مسیر زندگی خویش را بیابند و خود را بشناسند . زیرا پس از این دوره ، نوجوان پا به دوره جوانی می گذارد و به تدریج وارد دنیای مستقلی می شود . در این شرایط هم نوجوان و هم والدین باید آمادگی های لازم را کسب کنند تا نوجوان بتواند به خود رهبری و خود اتکایی نایل گردد . در فرایند تعلیم تربیت و رشد ، یکی از اثربخش ترین روشها ، برقراری رابطه انسانی با نوجوان و حفظ و تامین عزت نفس و احساس خود ارزشمندی نوجوان است . بنابراین اگر نوجوان را باور می کنید و می پذیرید که داشتن یک رابطه خوب و انسانی ، مقدماتی ترین و ضروری ترین مرحله کار با نوجوان است ( به پژوه ، 1377 ) .