دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 45 |
تحقیق معماری ایران 45 ص
- ویژگیهای معماری ایران :
شناخت ویژگیها و عناصر بارز و برجسته معماری ایرانی. از غیر مادی ترین مسائل معماری یعنی نور، ملموس ترین آنها یعنی فضا و مکان در اندک صفحات این رسانه نمیگنجد. لذا در این پروژه به ویژگیهایی اشاره میشود که به نوعی با مبانی نظری و روند طراحی من در خانة معماران ایران ارتباط نزدیکتری دارند.
«معماری ایران مجموعهای را شامل میشود که در دورههای مختلف تاریخی و جغرافیایی دستخوش تغییراتی شده است.[1]»
چنانچه هدفمان بررسی مشخصههای این معماری باشد، ناگزیر هستیم آثار را به ایدههای تشکیل دهندة آنها تجزیه کنیم. این ایدهها که خاصیت الگویی دارند به طور مستقل قابل بررسی هستند. الگوی سازماندهی چهار ایوانی، حیاط مرکزی و شیوههای خاص تقسیم هندسی سطوح و .. از جملة این الگو هستند.
مقولههای فوق دستاوردهای معماری ایران هستند که در هر اثر به گونهای منحصر به فرد تبلور مییابند. هر بنا گذشته از آنکه در کلیت خویش به عنوان «اثر» قابل بررسی است حاوی نکاتی است که آنرا به آثار دیگر مربوط میکند.
مبانی مشترک آثار معماری ایران وسیعتر از هر گونه دسته بندی است این مبانی و هرگز در تمامی آثار تبلور یابند. «ویژگیهای معماری ایرانی در نظام پیچیدة مشابهتهای خانوادگی قابل درک است»[2]
معماری ایران بیش از وجود برکثرت دلالت دارد. نور، رنگ، طرح و نقش و فضا و مکان زمینههایی هستند که در آنها معماری ایران به گونهای بارز از خود واکنش نشان داده است.
1-2- نور
نور کلید درک جهان به لحاظ بصری است. نور بر کیفیت فضا مستقیماً تأثیر میگذارد بناهای امروزی اغلب نوری گسترده و یکنواخت داند. و از این لحاظ نورپردازی ادراک ساختار فضا را دگرگون نمیکند. نور مناطق خشک و مرکزی ایران درخشنده و شدید است و سایه روشنهایی قوی ایجاد میکند. معماران این مناطق حداکثر بهره را از نور محیط، در ارزش گذاری معماری بردهاند. در فضای بیرون فرم محدب و اغلب فاقد چین و شکن و شیار یا برجستگی گنبدها و طاقها و طیف وسیعی از سایه – روشن را ایجاد میکند. حرکت سایهها در طول روز حرکتی را در فرم ایستای ابنیه ایجاد میکند. عناصر اصلی ساختمان از طریق تورفتگی و بیرون آمدگی با چرخش زاویه سایه تولید کرده و مشخص میشوند.
در ابنیه خاص اغلب از مصالح براق برای پوشاندن دیوارها و گنبدها استفاده شده است کاشی، نقره، طلا، آینه و سنگ صیقلی، همه نور را منعکس میکنند. سطوح مقرنس و یزدی بندی همچون الماس تراش خورده نور را میشکنند و منعکس میکنند. از خاصیت انعکاسی نور وتصویر در آب نیز به کرات استفاده شده است.
نام عمارت چهل ستون در اصفهان از آن جا میآید که تصویر ایوان بزرگ آن با بیست ستون در آب استخر مقابل منعکس شده و بدین جهت تعداد ستونها دو برابر به نظر میرسد. در زیر زمینهای خنک و تاریک که برای استراحت بعدازظهر تابستان مورد استفاده قرار میگرفتهاند، حوض قرار میدادهاند که، علاوه بر ایجاد رطوبت و خنکی، نور ضعیف فضا را به اطراف منعکس کند. در حمامها نیز نورگیرهای سقفی به گونهای طراحی شدهاند که نور خورشید را درون خزینه شکل گیری ایدة فضا نقش مهمی ایفا میکند. نور و آب دو عنصری هستند که اغلب محورها و مراکز اصلی فضا را مشخص میکنند. در باغهای ایران کانالهای رو باز آب، همچون مسیرهایی نورانی، هندسة باغ و سازماندهی متقارن آن را به نمایش میگذارند. حوضها در داخل ساختمان، زیر گنبد و منطبق برمحور عمودی نورگیر اصلی که در رأس گنبد قرار دارد واقع میشوند. در حیاطها نیز آب همواره در مرکز است.
3-1 نور و رنگ
رنگ بدون توجه به نوری معناست. مواد رنگی در واقع نور را تجزیه، بخشی از آن را جذب و بخشی دیگر را منعکس میکنند. آن چه از نور منعکس میشود رنگ نامیده میشود. در نور مصنوعی که دارای طبیق متفاوت با نور خورشیدی است رنگ ها به صورت متفاوتی به نظر میآیند. در نور درخشان ایران رنگها به آبی و زرد میل میکنند. این مسئله شاید یکی از دلایل استفاده از این دو رنگ را در کاشی کاری توضیح دهد. در فضاهای درونی با عبور دادن نور از شیشههای رنگی افکتهای بسیار جذابی تولید شده است. گاه نیز از سنگهای شفاف رنگی در نورگیرها استفاده کردهاند. نور بر مواد رنگی اثری مخرب دارد. اکثر مواد رنگی تحت تأثیر نور رنگ خود را از دست میدهند. یکی دیگر از علتهای استفادة وسیع از رنگهای آبی و فیروزهای در معماری ایران مقاوم بودن این رنگها در مقابل نور خورشید است. نور و رنگ اگر چه به یکدیگر وابسته هستند، لیکن ماهیتی متضاد دارند. ماده روشنایی نور است و نور در طول روز، در شرایط متفاوت آب و هوایی و در فصول مختلف تغییر میکند. مادة رنگی همواره ثابت است. در مینیاتور تصاویر فاقد سایهاند. فضای ترسیم شده فضای مطلق است که مشمول عوامل ناپایداری چون نور نمیشود. در ابنیة خاص دورة صفوی گاه سطوح مزین به کاشیهای رنگین با کمترین تورفتگی و برجستگی به گونهای ایجاد شدهاند که رنگامیزی آنها بمانند نقوش مینیاتور مطلق و ثابت به نظر برسد.
3-2- نور و نقش
برای بارز کردن نقوش در ایران نیازی به تزئینات بسیار برجسته و فرمهای حجمی در بیرون ساختمان نیست. شاید ارجحیت کار بر روی نقوش برجسته نسبت به مجسمه سازی با ایجاد احجام در ایران گذشته از دلایل مذهبی تا حدی متأثر از این ویژگی باشد. نقوش برجستة دورة هخامنشی در نور غیر مستقیم و یکنواخت کمتر قابل درک هستند. ولی در زیر آفتاب درخشان از فاصلة دور دیده میشوند. نقوش در معماری ایرانی دارای سلسله مراتبی مشخص هستند. به کارگیری نور این سلسله مراتب مورد تأکید بیشتری قرار میگیرد. چنان که گفته شد، فرمهای اصلی نما از طریق ایجاد تورفتگیها و بیرون زدگیهای شدید و ایجاد افکت قوی سایه و روشن مشخص میشوند. فرمهای فرعی و مکمل سایة کمتری ایجاد میکنند و کمتر به چشم میآیند. برخی از نقوش نیز فاقد سایه هستند و کمتر دیده میشوند. نورپردازی گنبد خانهها نیز به گونهای است که هندسة پیچیده کاربندیهای سقف را بهتر به نمایش بگذارد. خود این نقوش نیز جهت ایجاد سطوح متناوب سایه و روشن با پیروی از هندسة خاصی ساخته میشوند. (یکی ازمهارتهای قابل توجه معماران و صنعتگران ایرانی «شکار نور» است.[3]
نقوش برجستة سطوح پیوستة دیوارهای سنگی و آجری نور بی تفاوت محیط را شکار کرده به گونهای خاص در معماری وارد میکند. تنها از طریق ایجاد نقش است که نور در فضای بیرونی از آن معماری میشود. برجهای آجری دورة سلجوقی و ایلخانی نمونههای بسیار بارز این جنبه از کاربرد نور در معماری هستند.
3-3- نور و فضا
در معماری ایرانی توجهی خاص به دیالتیک نظم و نور دیده میشود. در بیرون ساختمان عموما از نور برای تأکید بر خصوصیات حجمی بنا استفاده میشود. دریچههای عمودی موجود در بادگیریهای یزد لکههای تاریک عمودی و تکراری را ایجاد میکنند که حالت عمودی برج بادگیر را تشدید میکند. رواقهای تاریک ستون دار، که در کنتزاست با حجم درخشان ستونهای آجری یا چوبی قرار میگیرند، ساختار بنا را شفاف و خوانا میسازند.
[1] - گامران افشار نادری، معماری ایران ص 90
[2] - همان
[3] - همان
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 10 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
تحقیق در مورد معماری اسلامی دارای 12 صفحه با فرمت ورد و قابل ویرایش می باشد
در جهان هیچ چیز تمام معانیش محدود به شکل ظاهری آن نمی شود بلکه هر نمودی متضمن بودی است و برای هر ظاهری باطنی وجود دارد.هنر مقدس هنری ست که اشاره دارد به صورتهایی مثالی از عالم بالا که مربوط به معرفت وجود و هستی شناسی است.
نماد تصویری رساننده معانی سری و رمزی می باشد نمادهای هنری تا زمانی ماندگار باقی می مانند که آنچه بدان ارتباط داده میشوند معنی دار باقی بماند وقتی این معانی ناپدید شد و یا اهمیت خود را از دست داد آن شکل نیز یا ناپدید می شود ویا اینکه معنای جدید کسب می کنند. در هنر اسلامی هر طرح و نقش علاوه بر مضمون وزیبایی ظاهری اش دارای یک معنای درونی میباشد که چشم جستجوگر بیننده از پس ظواهر زیبا بدنبال یافتن آن رمز درونی می باشد معنایی که به عالم باطن باز می گردد.شکل ها و نمادهای هنر مقدس این رمزواره خود را همیشه به همراه دارند وهرزمان که بیننده با کنار گذاشتن و کذشتن از کنار حواس خود صورتهای زیبای ظاهری را رها کند پی به زیبا یی ذاتی نقوش میبرد که زیبایی امری درونی است و خارج از ذهن بیننده.
از نظر اسلام هنر الهی بیش از هر چیزی نشان دهنده وحدت الهی در جمال و نظم عالم است وحدتی که میتوان آن را در هماهنگی و انسجام عالم کثرت و در نظم و توازن جهان مشاهده کرد جمال دارای همه این شرایط می باشد استنتاج وحدت از جمال عالم همان حکمت است هنری از نظر اسلام مقدس به شمار می آید که از پس تمام زیبایی های دنیوی به روح مدد می رساند تا از کثرت تشویش آمیز رها گردد و راهی به سوی وحدت بی انتها میگشاید.
هنر مندی که خاطره نخستین خود را از جمال مطلق به همراه دارد سعی میکند ته آنجا که ممکن است و محدودیت های هنری به او اجازه می دهند آن خاطره را بر روی اثر خود زنده کند هر چه بیشتر بتواند این زیبایی را از درون خود به بیرون انتقال دهد اثر هنری او دارای اصالت بیشتری خواهد بودشرط اصالت هنری در اسلام اینست که هنرمند آگاه به دو اصل باشد ارزش وجودی خود و قوانینی باقیمانده از سنت که این دو باعث پرهیز از هر آنچه که زائد وبدون کارایی است میشود.
خاطره نخستین:eidos یاeidon میباشد که درفلسفه یونان باستان بکار برده شده است که معنای آن اولین چیزی است که پس از رویت در ذهن باقی می ماند.
دایره و مربع درهنر اسلامی
دایره نماد کیهان است ونماد روشنگری وتمایت وکمال که از طریق مثلث به مربع نماد زمین ومخلوقات تبدیل میشود مرکز دایره نماد حقیقت ابدی است که نشانگر ذات الهی است که باید تجسم پیدا کند تا بتواند خود را به نمایش بگذارد و این همان شکلی است که میتوان از طریق آن درک کرد که چگونه حقیقت الهی در تمام مخلوقات گسترش می یابد همچنانکه وحدت ذاتی خود را از دست نمی این حقیقت در موجودات کثرت می یابد اما ذات حقیقت در آن مرکز دایره باقی مانده است و فیض وصول یعنی رسیدن از کثرت مخلوقات به وحدت ذات الهی.
ابن عربی میگوید:همه چیز در جهان منشعب از ذات اوست و هر زیبایی وکمال موهبتی از رحمت اوست و رستگاری عبارت است از وصول کامل به این روشنی.
تبدیل شکل دایره به مربع نمایانگر یک یگانه گردی کمی میباشد ونمادی از تلفیق دوباره مربع زمینی در بیت المقدس آسمانی.کف در معماری اسلامی نشان از الگوی مربع زمین است که با دیوار پیوند دارد دیوار نماد اعتلای نفس است و تبدیل مربع به دایره و بام با خطوط مدور و مرکز گرایش گسترش میابد که نماد دایره و کیهان است.
این امر را میتوان در دو نمونه زیر مشاهده کرد:
در مسجد بی بی دختران شیراز بنا در طبقه اول چهار ضلعی سپس هشت ضلعی وبعد به دایره گنبد ختم می شود.
نمونه دیگر مسجد الغدیر تهران میباشد شبستان اصلی یک دوازده وجهی می باشد که به تدریج و طبقه طبقه بهیک هشت ضلعی دو مربع و یک دایره منتهی می شود.
تزئین در هنر اسلامی
تزئین ماده در هنر اسلامی را میتوان اصیل گردانی آن ماده تعبیر کرد بدین معنی که هر فرایندی که باعث شود ماده اصیل گردد وبا نمونه ازلی وآرمانی اش شباهت بیشتری داشته باشد آن ماده را نماد سررست تر وقابل درک تری از عالم باطن می سازد که هنر در کلی ترین تعریفش در بینش اسلام روشی برای شرافت روحانی دادن به ماده میباشد.
تزئین تنها راه برای برای رها شدن ماده از سنگینی دنیوی میباشد.هنرمند با اصیل گردانی سطوح عقل را به اندیشیدن به فضایی فراتر از ماده سوق می دهد تا از پس این نقوش به قلمرو لایتناهی راه یابد.
اسلیمی
اسلیمی نوعی تضاد یا دیالکتیک در زمینه تزئین به شمار می آید که دوعنصر منطق و پیوستگی وزن و جاندار را به هم ربط می دهد ودارای دو عنصراست: به هم پیوسگی نقوش و نقشمایه گیاهی.این نقش مایه موجد الگوهای مدور بی پایان مانند دوایر روی آب می باشد که در دانه هایی واحد و متعدد وبا مرکزیتی مشترک گسترش می یابند.
منشا اصلی نقوش اسلیمی را باید در نقش نمادهای مذهبی ایران باستان مانند بشنین گلک پنجه برگ و شکوفه جستجو کرد. علت استفاده ازنقوش ایرانی برای تزئین بناهای اسلامی در قرون چهارم و پنجم هجری فراموش شدن ایران باستان قدرتمند وتبدیل این حکومت به رویا بود. از آن پس این شکلها توانستند از معنای اولیه خود خارج شده و پیوند های غیر اسلامی آنها از بین رفت و به صورت شکلهایی آزاد و رها از گذشته و با معنایی جدید در تزدینات اسلامی به کار رفتند.
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 2238 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
تحقیق معماری دارای 28 صفحه با فرمت ورد و قابل ویرایش می باشد
معماری هنر و دانش طراحی بناها و سایر ساختارهای کالبدیست. تعاریف جامع تر، بیشتر معماری را شامل طراحی تمامی محیط مصنوع از طراحی شهری و طراحی منظر تا طراحی خرد جزییات ساختمانی و حتی طراحی مبلمان می دانند.
طراحی معماری در اصل استفاده خلاقانه از توده، فضا، بافت، نور، سایه، مصالح، برنامه و عناصر برنامه ریزی مانند هزینه، ساخت و فناوری است به منظور دستیابی به اهداف زیباشناختی، عملکردی و اغلب هنری. این تعریف، معماری رااز طراحی مهندسی که استفاده خلاقانه از مصالح و فرمها با بهره گیری از ریاضیات و قواعد علمی است، متمایز می کند.
آثار معماری به عنوان نمادهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یک کشور شناخته می شوند. تمدنهای تاریخی نخست از طریق همین آثار معماری شناخته می شوند. ساختمانهایی چون تخت جمشید، اهرام ثلاثه مصر، کالاسیوم روم از جمله چنین آثاری محسوب می شوند. آثاری که پیوند دهنده مهم خودآگاهیهای اجتماعی بودهاند. شهرها، مذاهب و فرهنگها از طریق همین یادواره ها خود را میشناسانند.
معانی و تعاریف
باید توجه داشت که امروزه واژه « معماری » در دو معنای وابسته بکار می رود:
یکی معماری به عنوان «فرایند ساماندهی فضا» که اسممعنا شمرده شدهاست و به یک فعالیت آفرینشگر (خلاقانه) آدمی توجه دارد و بر پایه ی علمی-تجربی، هنر و فناوری ساخت پدید می آید. این برداشت بیشتر از سوی معماران صورت میگیرد.
دوم معماری به عنوان «دستاورد ساماندهی فضا» یا اثر معماری که اسمذات شمرده شدهاست و به ساختمانهایی اشاره دارد که پیش از ساخت آنها این فرآیند پیموده شدهاست. این برداشت بیشتر از سوی باستانشناسان و مورخین معماری بکار می رود.
در یک تعریف کلی از معماری ویلیام موریس چنین می نویسد:
معماری؛ شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشر را در بر می گیرد و تا زمانی که جزئی از دنیای متمدن بشمار می آییم، نمی توانیم خود را از حیطهٔ آن خارج سازیم، زیرا که معماری عبارت از مجموعه اصلاحات و تغییراتی است که به اقتضای نیازهای انسان، بر روی کرهٔ زمین ایجاد شدهاست که تنها صحراهای بی آب و علف از آن بی نصیب ماندهاند. ما نمی توانیم تمام منافع خود را در زمینه معماری در اختیار گروه کوچکی از مردمان تحصیل کرده بگذاریم و آنها را مامور کنیم که برای ما جستجو کنند، کشف کنند، و محیطی را که ما باید در آن زندگی کنیم شکل دهند و بعد ما آن را ساخته و پرداخته تحویل بگیریم و سپس شگفتزده شویم که ویژگی و کارکرد آن چیست. بعکس این بر ماست که هر یک، بنوبه خود ترتیب صحیح بوجود آمدن مناظر سطح کره زمین را سرپرستی و دیدبانی کنیم و هر یک از ما باید از دستها و مغز خود، سهم خود را در این وظیفه ادا کند.
در تعریفی دیگر از لوکوربزیه (یکی از بزرگترین معماران تاریخ) میگوید:
معماری بازی است با اشیاء در زیر نور
ریشهء واژه
واژه «معماری» در زبان عربی از ریشهٔ «عمر» به معنای عمران و آبادی و آبادانی است و «معمار» ، بسیار آباد کننده. در زبان فارسی برابرهایی گوناگونی برای آن آمدهاست مانند : «والادگر» ، «راز» ، «رازیگر» ، «زاویل» ، «دزار» ، «بانی کار» و «مهراز». مهراز، واژهای است که از «مه» + «راز» درستشده و مه برابر مهتر و بزرگ بنایان است. بنابراین از دو بخش « مه » ، بهمعنای بزرگ و «راز» بهمعنای سازنده درست شدهاست. این واژه برابر مهندس معمار به تعبیر امروزی است. در زبان لاتین نیز واژه «architect» از دو بخش archi به معنای سر، سرپرست و رئیس و tecton به معنای سازنده درست شده که کاملاً همتراز با واژه مهراز می باشد. مفهوم دقیق واژه معماری ریشه در واژه یونانی archi-tecture به معنای ساختن ویژه دارد, ساختنی که هدایت شده و همراه با آرخه باشد. آرخه(arkhe)از فعل آرخین(arkhin) به معنای هدایت کردن و اداره کردن است.
معماری مدرن (نوین)
امروزه برخی از نویسندگانی که به این موضوع میپردازند، حتی مدعیاند که جنبش نوین، حکم گونهای «کلاف سردرگم» را دارد؛ آنان بر این باورند که معماران مدرن در عالم واقع، «ایدیولوژی» مشترکی نداشتند و به طریق اولی معماری مدرن نمیتوانست اصولاً وجود داشته باشد. جنبش مدرن بیتردید مبنا و جهتگیری ویژه خود را داشته است، و تنها آن دم که این به درستی درک گردد، امکان رسیدن به ارزیابی منصفانهای از پیامدهای آن، و از جمله کوششهای پست مدرن اخیر، فراهم میآید. به این طریق میتوان به نقطه عزیمتی برای جست و جو و پیگیری معماری مردم سالار در عصری که در آن به سر میبریم، دست یافت.
هدف کلی معماری مدرن این است که برای انسان محل سکونتی جدید ایجاد کند. این سکونتگاه جدید باید نیاز به شناسایی را برآورده سازد و بدین ترتیب تجلی «رابطه دوستانه» جدید بین انسان و محیط زیست او باشد. لوکوربوزیه در سال ۱۹۲۳ نوشت: « مسئله خانه، مسئله عصر است.»، «تعادل اجتماع به این مسئله بستگی دارد. معماری، در این دوره نوسازی، نخستین وظیفهاش تجدید نظر در ارزشها و عناصر تشکیل دهنده خانه است.»
نخستین آگهی (اعلامیه) مهم بینالمللی معماری نوین، وایسنهوف در اشتوتگارت –1927- در واقع نمایشگاهی با عنوان «سکونتگاه» بود. جنبش مدرن با در نظر گرفتن سکونتگاه به عنوان نقطه عطف، سلسله مراتب سنتی کارهای ساختمانی را دگرگون کرد. کلیسا و قصر، به عنوان مهمترین کارهای گذشته، اهمیت خود رااز دست دادند، و از آن زمان به بعد موسسات عمومی دولتی ، «توسعه» خانه را مورد توجه قرار دادند. به موجب همین امر نوعی نگرش دموکراتیک جدید، بر پایه ی ساختار دنیای نوین پدید آمد.
بارها پیشگامان معماری مدرن تازگی جهان مدرن را یادآور شدند، و تأکید کردند که اکنون معماری نمیتواند با فرمهای گذشته به کار رود. در این باره، شعار لوکوربوزیه بسیار شناخته شده است: «عصر مهمی آغاز شده است. روحیه جدیدی به وجود آمده... سنتها و رسوم باعث سرکوب معماری شدهاند. «سبکها» دروغ اند... عصر متعلق به ما، و سبک متعلق به آن ، روز به روز معین میشوند.» و میس ون دروهه میافزاید:« نه دیروز، نه فردا، بلکه فرم را تنها در همین اامروز میتوان معین ساخت.» این عقیده که بیان شد بیتوجه به عقاید سیاسی بود، گرچه هر دو با نگرشی ریشهای با یکدیگر پیش میرفتند. هانس مه یر مارکسیست در مقالهای با عنوان «دنیای نوین» نوشت: «هر عصری فرم جدید خود را میطلبد. هدف ماست که به دنیای جدید، شکلی جدید با معانی امروز بدهیم. اما دانش ما از گذشته باری است که بردوش ما سنگینی میکند...» نتیجه آنکه، معماری باید از نو دست بهکار شود «انگار هرگز پیش از این نبوده است»، و این هدفی است که پیش از این درباره آغاز قرن مطرح نشده بود.
در گذشته تصور فضا و فرم همچون نگارههایی یکپارچه مینمودند که همزمان دارای ویژگیهای بنیادی(کلی) و محلی (تفصیلی) بودند. چنین انگارههایی عبارت بودند از ستون، طاق، ستنوری، برج، هرم، و سقف گنبدی. لوکوربوزیه با درک این موضوع معماری را به عنوان «بازی استادانه، درست و شکوهمند حجمهایی که در پرتو نور گرد یکدیگر میآیند... و بدین ترتیب مکعب، مخروط، کره، استوانه، و هرم فرمهای بسیار مهمیاند...» تعریف میکند.
معـماری ایرانی را باید بطور صحـیح از اعـماق تاریخ ایـن سرزمـیـن کهـن مـورد بررسی قـرار داد.
معـماری ایرانی به شـش قـرن قـبل از میلاد مسیح باز می گـردد، که مـشـخـصات هـر دورهً معـماری را در دوره های مـخـتـلف تاریـخـی شـرح می دهـیـم
-1 معـماری دوران ماقـبـل تـاریخ تـا زمان حـکـومت مادها.
-2 معـماری از زمان حکـومت مـادهـا تـا پـایان دوره حـکـومت ساسانیان .
در رابـطه با معـماری ایران، بایـد به خـوانـنـدگـان یـادآوری شـود، تـغـیـیـراتی کـه در رابـطه بـا هـنـر پـیـشـیـنـیان ایـران در معـماری داده شـده و نـحـوهً ساخـتمان سازی آن دوران. در سخـنی کـوتاه مـی تـوان به : حکـاکـی بـر روی سـنگ، گچکاری، نقاشی، آجرکاری، آئینه کاری، کاشی کاری، موزائیک کاری و دیـگـر کـارهـای تـزئـیـنی اشـاره کرد.
الـبـتـه مـا بایـد استـثـنـاهـایی هـم بـرای ساخـتـمان هـای چـنـد شـکـلی کـه بـرای مـواردی خـاص اسـتـفـاده می شد، قـائـل شـویم. این گـونـاگـونـی بـرآمـده از نـیـازهـای خـاص مـردم در زمـانـهـای مـتـفـاوت بـوده است.
هـنـرمـنـدان ایـرانی بـه دنـیـا ثـابـت کـردن کـه تـوانائـی هـای بالایی دارنـد و شـامـل احـتـرام بـسیار، بـخـاطر اثـرهـای تـاریخـی مـنـحـصر بـفـرد فـراوانـی کـه از خـود بـجـای گـذاشـتـه، هـسـتـند.
|
بـنـظر مـشکـل می رسد که بـتوان معـماری ایرانی را از زمانـهـای بـسـیـار دور تـا بـحـال طـبـقـه بـنـدی کرد. اما، تـرتـیـبات زیـر مـی تـواند چـشـم انداز وسـیـعـی از ایـن کـارهـا در اخـتـیـار شـمـا قـرار دهـد: کـلـبه هـای ماقـبل تـاریـخ، شهـرهـا و قـصـبه های اولـیه، اسـتحـکـامات و دژهـای نـظـامی، معـابـد و آتـشـکـده ها، مـقـبـره ها و آرامـگـاه هـای بـزرگ، مـکـانهـای عـظـیـم تـاریـخـی، سـدهـا و پـلـهـا، بـازارهـا، حـمام هـا، جـاده هـا، مسـاجـد عـظـیـم، بـرجـهـا و مـنـاره هـا، ساخـتـمانهـای مـذهـبـی و محـلهـایی از دوران اسلامی، و هـمچـنـیـن بـنـاهـا و یـاد بـودهـای گـسـتـرده در کـشـور ایران.
از دیگـر چـیـزهـای مهـمی که بـرروی معـماری ایرانی تـاثـیـر گـذار بوده است، شـرایط مهـم آب و هـوائی در فلات ایران بوده است. بطور مـثـال سبک معـماری در شـمال کـشـور و کـوهـپـایـه های ایران بـا سـبک معـماری در جـنـوب و کویر ایران تـفـاوت دارد. اکـنـون با مصـادف شـدن بـا اطاعـات تـمام نـشـدنـی و حـیرت آوری کـه امـکـان آن در هـیچ کـشور دیـگـری نـیـست، نگـاهـی داریم گـذرا بـه معـماری ایرانی.
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
تحقیق معماری (سازه در معماری)دارای 14 صفحه و با فرمت ورد و قابل ویرایش میباشد
خرپاها :
یک کابل انعطاف پذیر که باری در وسط دهانه را تحمل می کند یک سازه کششی محض است، حال سازه ای را در نظر بگیرید که در آن کابل را به طرف بالا برده ایم و اجزاء مایل آن سخت شده اند تا آمادگی تحمل نیروی فشاری را داشته باشند. افت منفی یا خیر صعودی ماهیت کلیه تنشها را تغییر می دهد و کابل های رو به بالا به یک سازه فشاری خالص تبدیل می گردند. این ساده ترین مثال یک خرپاست.
باری که در رأس خرپا وارد می شود بوسیلة اعضاء فشاری به تکیه گاهها منتقل می شود. به هر کدام از تکیه گاهها نیروی عمودی معادل نیمی از بار، همچنین رانش هایی به طرف بیرون وارد می شود، می توان با پشت بندهایی از مصالح فشاری مانند مصالح بنایی ، یا بوسیلة یک عنصر کششی، مانند میله رابط فولادی یا چوبی رانشها را جذب کرد. چنین خرپاهای اولیه، مرکب از چوب و رابطهای آهنی، در قرون وسطی برای نگهداری سقف کلیساها ساخته می شدند. دلایلی مبنی بر پوشش سقف های معابد یونانی با سازه های چوبی با طراحی مشابه وجود دارد. با بزرگتر شدن دهانه ها استفاده از یک میلة رابط کششی از بالای خرپا (برای حذف افت زیاد این عنصر نسبتاً انعطاف پذیر) کارآیی بهتری برای خرپا ایجاد می نماید، یک عنصر مثلثی مشابه ممکن است با افت مثبت ساخته شود که در آن از میله های فولادی برای اعضاء کششی و از چوب برای اعضا رابط فشاری استفاده می شود.
خرپاهای متشکل از اعضای فشاری و کششی که برای پوشاندن دهانه های بزرگ به کار رفته اند، خرپاهای مثلثی اولیه ای بدست می آیند که اتصال اعضای آنها مفصلی است یعنی امکان چرخش در نقاط انتهایی آنها وجود دارد. برای مثال دو خرپای مثلثی با رئوس رو به پایین را در نظر بگیرید که در یکی از نقاط دیگرشان به هم متصل شده اند.
این دو خرپا قادر به تحمل باری نیستند مگر اینکه میله ای کششی مانع از دور شدن دو رأس مثلث ها از هم شود. در نتیجه خرپایی با دو مثلث بدست می آید که قادر به پوشاندن دهانة بزرگتری است. یک خرپای مثلثی که به طور مشابه ساخته شده است با اعضای فوقانی و اعضای قائم تحت فشار و اعضای تحتانی و اقطار تحت کشش در شکل نشان داده شده است. بار 1w در وسط دهانه در امتداد اقطار کششی به نقاط A و B انتقال می یابد.
(عضو قائم OO باری تحمل نمی کند زیرا در نقطة O نیروهای افقی اعضای OA و OB نمی توانند آنرا متعادل نمایند) . عضو فوقانی فشاری AB رانش را جذب می کند، در حالی که عضوهای عمودی فشاری AC و BD عکس العملهای عمودی نقاط A و B که برابر نصف 1W است را به نقاط C و D انتقال می دهند. عضو قطری کششی CE هم واکنش انتقالی در C و هم بار اضافی W2 را به نقطة E انتقال می دهد و نیرویی کششی CE هم واکنش انتقالی در C و هم بار اضافی 2W را به نقطة G انتقال می دهد. این مکانیزم انتقال نیرو در همة اعضاء دیگر خرپا جریان می یابد، تا این که در پایان آخرین عناصر فشاری عمودی یعنی IL و MN نصف کل وزن خرپا را تحمل نموده و به نقاط تکیه گاهی N و L انتقال می دهند. اگر همانطور که مطلوب است بارها تنها بر نقاط «گره ای» D ، C ، O و ... خرپا وارد شوند و بار مرده اعضای خرپا را ناچیز فرض کنیم، همة اعضای خرپا با فشاری و یا کششی می شوند. وقتی که بارها در میان گره اثر بگذارند، و بار مرده را در نظر بگیریم در اعضای خرپا مقداری خمش نیز ایجاد می شود.
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 60 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 94 |
معماری - مزار - تاج محل
« مقدمه »
در ایران، ساختن مزار یکی از شیوههای معمول برای بزرگداشت بزرگان مذهبی یا رجال و افراد مهم اجتماعی یا کشوری بود که به ویژه از دوره ایلخانی به بعد بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفت. در دوره گورکانیان هند که آنان را میتوان در برخی زمینهها وارث تیموریان دانست، به ساختن مزار برای بزرگان به صورت بارزی توجه شد. در واقع، فرهنگ ساختن مزار و مقبره برای درگذشتگان توسط مسلمین به هند راه یافته است. زیرا پیش از ورود مسلمانان به هند، بسیاری از هندیها اجساد مردگان را میسوزاندند و شیوهای برای تجلیل بزرگان خود نداشتند. در این دوران، شماری مزار نیز برای بانوان دربار ساخته شد که تاج محل یکی از آنها به شمار می آید.
تاج محل در ناحیه واقع در هند شمالی است که یکی از زیباترین بناهای موجود در جهان می باشد. این بنا توسط امپراتور مغول « شاه جهان » برای همسرش « ممتاز محل » ساخته شده است تا در آنجا مدفون گردد تاریخ شروع ساخت این بنا در سال 1631 میلادی بوده است و خود امپراتور نیز در آنجا بعد از وفات در سال 1666 میلادی دفن شده است. سنگفرش ورودی این بنا زیبا با ماسه سنگ قرمز فرش شده است که با ورود از دروازه ورودی آن وارد باغی زیبا میشویم که جویهای زیبایی از میان درختان سرو به شکل دلربایی عبور میکنند در قسمت پایانی این جریان آب روح انگیز « تاج محل » بر روی یک تراس مرمری ایستاده است این شاهکار هنر معماری گنبددار، که به شکل مربع است در هر ضلع آن یک مناره باریک گنبد زیبای آن را محاط کرده است.
مقبره امپراتور و همسرش یک تالار هشت ضلعی گنبددار است که دیوارهای آن به شکل بسیار زیبایی با سنگهای مرمر که هنرمندانه حکاکی شدهاند تزئین شده است.
فصل اول : بنای تاج محل
بخش 1 ) : تاج محل مزار چه کسی است؟
تاج محل مزار ارجمند بانو ملقب به ممتاز محل، همسر پنجمین پادشاه گورکانی موسوم به شاه جهان است.
ارجمند بانو نوة پسری شخصی به نام میرزا غیاثالدین شیرازی بود. میرزا غیاثالدین شخصی ایرانی بود که با خانوادهاش در دورة اکبر، ( سلطنت 14 – 963 ه ق ) به هند رفت و در دربار او به کار اشتغال ورزید و در مدت کوتاهی پیشرفت کرد و عهدهدار فعالیتهای مهمی شد. پیشرفت این شخص در دورة فرزند اکبر، جهانگیر ( سلطنت 1037 – 1014 ه ق ) چنان بود که به عالی ترین مقام اداری کشور یعنی به منصب صدارت عظمی دست یافتف زیرا جهانگیر با مهرالنساء ملقب به نور جهان، دختر میرزا غیاثالدین ازدواج کرد. آصف خان پسر میرزا غیاث و برادر مهرالنساء نیز به عنوان سپهسالار انتخاب شد. ملکه نورجهان از قدرت فوقالعادهای برخوردار شد و بسیاری از افراد خاندان او در دستگاه سلطنت به کارهای گوناگون اشتغال ورزیدند.
ارجمند بانو فرزند آصف خان و برادرزادة نورجهان، ملکة کشور بود که با شاهزاده خرّم، فرزند جهانگیر ازدواج کرد و فرزندانی از او به دنیا آورد. شاهزاده خرّم که مورد بیمهری نورجهان واقع شده بود، پس از مرگ جهانگیر تنها با کمک پدر زن خود، آصف خان توانست بر رقبای خود پیروز شود و قدرت را به دست آورد. وی پس از نشستن بر تخت سلطنت با نام شاه جهان شهرت یافت، همسر او نیز به ممتاز محل ملقب شد.
گفتهاند شاه جهان همسرش را بسیار دوست داشت و در همة سفرها از جمله سفرهای جنگی نیز او را همراه خود میبرد. در یکی از این سفرهای جنگی که تقریباً یک سال پس از به سلطنت رسیدن شاه جهان روی داد و او برای سرکوبی حاکم افغانی دکن عازم شد، ارجمند بانو را که در آن هنگام باردار بود، همراه خود برد. در روزی که پادشاه در جنگ با سپاه دشمن بود، شنید که همسرش دچار درد و کسالت سختی شده است، و امیدی به زنده ماندنش نیست، به همین سبب فوراً خود را به نزد همسرش رساند و از او خواست که هر چه در دل دارد، به او بگوید. وی نیز نکاتی را ابراز داشت که از قول او چنین نوشتهاند : « ... شاها گفته و شنیده ما را عفو فرمایند، عنقریب مسافر هستم ... شاها در ایام محبوسی همدرد شما ماندم الحال که ایزد تعالی پادشاهی نصیب شما کرد و فرمانروایی جهان بخشید ما پر حسرت انتقال میکنیم و میرویم بنابر آن دو وصیت است، امید که هر دو قبول شوند. خدیو جهان اقبال نموده استفسار کردند، بیگم صاحب فرمودند که حق تعالی شما را چهار پسر و چهار دختر داده است برای نام و نشان همین کفایت می کند، چنان نشود که نسل دیگر از کسی پیدا شود که با هم جنگ و جدل دارند. وصیت دوم آنست که برای ما همچنان مکان تعمیر باید که بر منصه ظهور نایاب و کمال عجیب و غریب گردد. اعلیحضرت هر دو وصیت را به دل و جان قبول فرمودند ... ».
نوشتهاند که شدت علاقهمندی شاه جهان به همسرش چنان بود که تمام موی سر شاه جهان در سال دوم فوت همسرش سفید شد. او وصیت همسرش را در نظر گرفت و چنان که نوشتهاند در مدت زندگی خود پس از فوت همسرش که نزدیک به سی و شش سال بود (1040 تا 1076 ه ق ) مجرد ماند و در این مدت دخترش، جهان آرا از او نگهداری می کرد. البته آرزوی ممتاز محل در مورد عدم بروز جنگ میان فرزندانش تحقق نیافت، زیرا اورنگزیب پسر سوم شاه جهان به برادرش داراشکوه که شخصی ادیب و اندیشمند بود، حسادت میورزید. او پدر را دستگیر و زندانی کرد برادرش را به قتل رساند و خود قدرت را به دست گرفت.
شاه جهان وصیت دوم همسرش ممتاز محل را نیز مورد توجه قرار داد و در همان سال (1040 ه ق ) دستور داد مزاری برای او ساخته شود. بنای مزار در زمینی در کنار رودخانه جمنا شروع شد و هفده سال به طول انجامید تا در سال 1057 ه ق طی مراسمی خاتمه بنای مجموعه تاج محل اعلام شد.
همسر وی در این مدت قصد داشت برای خود نیز آرامگاهی و در کران دیگر رود بر پا کند و این دو بنا را با پلی بهم وصل سازد به نشانة آنکه پیوند او و همسرش از جریان زمان هم درمیگذرد قرار بود برخلاف بنا تاج محل که از مرمر سفید بود آرامگاه شاه از حریر سیاه باشد اما سرنوشت بر این شد که آرامگاه دوم هرگز بنا نشود و امپراتور در کنار همسرش آرام گیرد.
بخش 2 ) : تاج محل و خصوصیات ظاهری آن
هنگامی که ممتاز محل درگذشت، امپراتور داغدیده طراحان، مهندسان و استادان را از هند، ایران و آسیای مرکزی گرد آورد تا آرامگاهی را بسازند که آخرین دستاورده معماری مغولان اعظم گردید. در آرامگاه تاج محل جملگی سنتهای معماری آسیای مرکزی، ایران و هند به طور هماهنگ و موزون تلفیق یافته و بیشترین تأکید بر تناسبات هندسی عمارت شده است. این اثر دارای پیشینههای چندی از آرامگاه همایون بوده است. وی که دومین امپراتور گورکانی هند بود به ایران تبعید شد. او در بازگشت به هند، گروهی از هنرمندان ایرانی را با خود به همراه برد. بنابراین شگفتانگیز نیست که تاج محل از الگوهای ایرانی و میراث معماری هندو بهره گرفته باشد.
بنای آرامگاه بر روی دو صفه روی هم قرار گرفته است. صفه اول 374 × 141 و صفه دوم 120 × 120 ذراع است. ساختمان مزار با طرح هشت بهشت طراحی و ساخته شده است. هشت بهشت یا هشت جنة نام نوعی طرح معماری است که بر اساس آن به طور معمول در وسط نقشه بنا یک فضای مرکزی غالباً گنبدی شکل وجود دارد که از مرکز آن چهار محور تقارن عبور میکند. در دو طرف شرقی و غربی عمارت مزار، دو ساختمان کاملا همانند به صورت متقارن ساخته شده است. بنایی که در سمت غرب عمارت قرار گرفته، مسجدی است که از سه گنبدخانه و سه ایوان ترکیب شده است. در جبهه شرقی مزار بنایی مشابه مسجد ساخته شده که مهمانخانه مجموعه است و در همه خصوصیات کالبدی مانند مسجد است به جز آنکه محراب ندارد و بر روی سنگفرش آن شکل جانماز ایجاد نشده است. در بالای عمارت تاج محل، گنبد امرودی ( گلابی ) شکل قرار دارد که دو پوسته است. ارتفاع گنبد اصلی از روی صفه بیش از 50 متر است. در چهار طرف گنبد اصلی، چهار عدد طاقی با گنبد کوچک قرار دارد. وجود چهار گنبد کوچک د رچهار سوی گنبد اصلی، سنت و شیوهای است که آن را در مقبره امیر اسماعیل سامانی د ربخارا میتوان ملاحظه کرد. بنابراین، خصوصیت مزبور را میتوان از ویژگیهای معماری ایرانی دانست.
چهار منار در چهار گوشه صفه عمارت مزار وجود دارد. این خصوصیت را باید به معماری گورکانی نسبت داد. ساختن چهار منار در چهار گوشه یک عمارت در دوره تیموری رایج شد و در دوره گورکانی و به ویژه در تاج محل، آنها را به صورت مستقل از ساختمان، در چهار گوشه صفه ساختند. وجود چهار منار در گوشههای صفه موجب شکلگیری فضایی بصری – روانی شد که عمارت مزار در میان آن اهمیت ویژهای یافته است، زیرا افزون بر خصوصیات حجمی یگانه و ممتاز آن، تمام سطح آن را با سنگ مرمر سفید پوشاندهاند، در حالی که سطح صفه اول و نیز مهمانخانه ومسجد واقع در دو سوی آن را با سنگ سرخ پوشانیدهاند. در جلوی عمارت آرامگاه، باغی مربع شکل ساخته شده است. مربع یکی از شکلهای کامل و به ویژه یکی از شکلهای مهم و مقدس در فرهنگ طراحی معماری و شهری در ایران است. عرصه باغ نیز با طرح چهارباغ که یکی از مهمترین الگوهای طراحی باغ ایرانی است، ساخته شده است. در این شیوه، عرصه باغ توسط دو معبر متقاطع به چهار قسمت تقسیم میشد. هر یک از این چهار عرصه نیز دوباره به چهار قسمت تقسیم میشد و این روند تا جای ممکن ادامه مییافت و فضای هر سطح با درختان و گلهای متنوع پوشانده میشد.