دسته بندی | پیشینه متغیر های روانشناسی |
بازدید ها | 21 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش نمایش خلاق و تئاتر درمانی در 35 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
( چسبیدن برخی نوشته ها در متن پایین به خاطر رعایت نیم فاصله در متن اصلی است و فایل دانلودی شما مشکلی نخواهد داشت .)
هنر درمانی یکی از راه های درمان معضلات و مشکلات روحی و روانی است یکی از شاخه های هنردرمانی، بازی درمانی است که خود به شاخه های گوناگونی چون سایکودرام و درام درمانی تقسیم می شود، مسئله اصلی مقاله من تئاتر درمانی یا درام درمانی هست که این موضوع را از حیث علاقه زیادی که به تئاتر دارم انتخاب کردم. تئاتر درمانی در زمره گروه درمانی هاست. گروه درمانی را نخستین بار جوزف اچ پرات در ایالات متحده آمریکا از 1915 آغاز کرد. او نخستین شکل گروه درمانی را با هدف درمان پزشکی در بیماران مبتلا به سل به کار گرفت، کار او شباهت زیادی به گروه های خودیاری و گروه درمانی های رفتاری شناختی امروزی داشت که هدف آن ها کاهش استرس مشکل مشترک جسمی یا روان شناختی اعضای گروه است. گروه درمانی در موقعیت های مختلف بالینی و غیربالینی به کار می آید. شیوه معمول آن تشکیل دست کم دو بار در هفته و با زمان بینی 45 تا 90 دقیقه و تعداد 8 تا 15 نفر است و برای اثربخشی این نوع درمان حضور مستمر آن الزامی است. شکل های گروه درمانی نیز متنوع هستند؛ گروه های تحلیل ارتباط متقابل، رفتاری شناختی، گشتالتی، گروه های خودیاری روان کاوی، تئاتر درمانی و موسیقی از جمله این گروه ها هستند. گروه درمانی در موقعیت های مختلف همچون بخش های بستری روان پزشکی، درمانگاههای سرپایی اعصاب و روان، مراکز روزانه و حتی مدارس و موسسات اجتماعی به کار می آید. به کار بستن نوع، فراوانی تعداد جلسات و تعداد افراد شرکت کننده در گروه درمانی بستگی دارد به هدف آموزش و گرایش نظری گروه درمانگر و اهداف موسسه ای که گروه درمانی در آن ارائه می شود. اما متاسفانه این خدمات در ایران نسبتاً ناشناخته است اما در کشورهای پیشرفته به خوبی و برای ارائه خدمات روانشناسی بالینی به بیماران استفاده می شوند (بلانر، 1383).
تئاتر درمانی از جمله روش های روان درمانی است که دارای جذابیت هایی برای متخصصان روان درمانی است. تئاتر درمانی در رشد و توسعه درمانگری نقش قابل توجهی دارد همچنین در درمان گروهی خانواده درمانی و حتی درمان انفرادی نیز یکی از انواع روان درمانی های پیشرو، خلاق و مفید است. تاکید بر روی تئاتر درمانی به منزله یکی از روش های موثر روان درمانی است، در روان درمانی انفرادی فقط از طریق گفت و گوی بین درمانجو و درمانگر برای بازگشایی مسئله یافتن عوامل مرتبط با مساله و درک هیجان ها و افکار زیرساز مسئله تلاش می شود در حالی که در روش های تئاتردرمانی عمل و اجرا نیز به کمک درمانگر می آیند. در تئاتردرمانی می توانیم اندیشه، هیجان و رفتار را در هم تنیده به ارتباط و تناقض آن ها پی ببریم. و بطور خلاصه در این نوع درمان اندیشه، احساس و رفتار هر سه به سطح آگاهی می آیند و در فرایند آن هنرآفرینی در تلفیق سازش و انطباق بین این سه عنصر است.
ابزارهای درمان در درام درمانی شامل موسیقی، پانتومیم، بداهه سازی، بازی های دسته جمعی نمایشنامه نویسی، گریم ماسک، عروسک و... می باشد. بهترین امکان در درمان از طریق هنر درام درمانی است که امکانات نمایشی فراوان در اختیار دارد. در شرایط ایمن تئاتر درمانی افراد به (فی البداهه) بودن دعوت می شود زیرا که تنها در این شرایط ایمن است که خودجوشی و خلاقیت بروز پیدا می کنند (محامدی، 1386).
هنردرمانی یعنی بیان عاطفه در هنر که در جهت رشد و خلاقیت درونی افراد و توانبخشی بیماران و معلولان ذهنی و جسمی، قدم های مناسبی برداشته است. درمان در هنردرمانی که شامل نمایش، موسیقی، نقاشی و... می شود شرایط مناسبی برای بروز و تشخیص مشکلات و درمان آنها فراهم می آورد. دالی می گوید: هنردرمانی راهی برای بیان احساسات مغشوش و به خوبی درک شده، از طریق هدایت آنها به وضوح و نظم است. ارسطو تاثیر بازی را در روان، تماشاگر مورد جستجو قرار می دهد و عقیده بر آن دارد که تماشای نمایش باعث آرامش تماشاگر و کاسته شدن از بار غم و اندوه و عقده های روانی او می شود و این که تئاتر پالاینده است روح را تسکین می دهد.
به تعبیری می توان گفت زندگی بدل تئاتر و تئاتر بدل زندگی زیرا همه ما نقش بازی می کنیم هر کس نقش خود را بازی می کند و این نقش را خانواده و اجتماع به آنان می دهد و گاه از درون خود انسان شکل می گیرد، گاهی حتی می توان هریک از نقش های آدمی را به مثابه یکی از خصوصیات وی دانست و اگر چنین باشد لزوم ارتباط بسیار حائز اهمیت خواهد بود زیرا ارتباط بستری است که در آن خصوصیات افراد تحقق می پذیرد و عالی ترین شکل ارتباط نمایش(تئاتر) است (شفیعی، 1383).
در اوایل قرن 20 دکتر مورنو اساس نظریه سایکودرام یا تئاتردرمانی را در وین بنیان گذاشت. او در سال 1921 سایکو درام را (علم کشف حقیقت) نامید و موضوع آن را چنین تعریف کرد: تئاتر درمانی نوعی کاوش علمی جهت دریافت حقیقت از طریق شیوه های نمایشی است.در تئاتر درمانی به فرد کمک می شود تا با تجسم و بازی کردن یک مسئله به جای فقط صحبت کردن در مورد آن (روان درمانی مرسوم) مسئله را بازنگری کرده، برای آن راه حل مناسب را پیدا کند. تئاتر درمانی تحلیل شناختی را ابعاد تجربی و کنشی پیوند می دهد در عمل-پیاده کردن تعامل بین فردی در یک مسئله درگیر کردن جسم و ذهن به این که رویدادی در حال وقوع در زمان اکنون است. نظرات و احساس هایی را به سطح آگاهی فرد منتقل می کند که فقط در حالت گفت و گو در مورد آن مسئله انکان پذیر نیست. وجوه غیرکلامی نه فقط در کم و کیف رابطه اثر دارند بلکه سرنخ هایی از انگیزش های نهفته درونی هستند مثلاً بروز رفتارهایی با شدت عصبانیت بیشتر یا حالت های ترس آشکارتر سبب آگاهی به هیجان هایی می شود که ممکن است در فرد نهفته و فروخورده شده باشند. رویکردهای عملی به خصوص در درمان نه فقط برای بیمارانی که دارای ظرفیت محدود شده فعالیت ذهنی و توصیف کلامی هستند (مانند کودکان و افراد مبتلا به جنون، بزهکاران و غیره...) مفید است، بلکه برای کسانی که تجارب ناگوار خویشتن را با مکانیسم منطقی سازی کتمان می کنند نیز سازنده و موثر است یکی از امتیازهای تئاتردرمانی تبدیل تمایل برون ریزی فرد به مجرای سازنده ی درون پردازی است (مسعودی، 1385).
خانم منیژه محامدی در کتاب درام درمانی خود به این شکل درام درمانی را تعریف کرده اند که: درام درمانی عبارت است از مجموعه رفتارهایی که بودن و زندگی ما را در قالب اجرا بازسازی می کند. در واقع فرصتی فراهم می آورد تا فرد به یگانگی فردیت و تعدد نقش های خویش آگاه گردد. در درام درمانی با قراردادن درمانجو در شرایط مشابه با آن چه که برای او رخ داده و مسیر شکوفایی اش را مسدود کرده است، موقعیتی فراهم می شود که آن شخص بتواند با کم کردن فاصله ی کنش عاطفی و شناختی به بررسی و گره گشایی مشکل خود بپردازد و واکنشهای تخریبی را به خودشکوفایی بدل سازد. یکی از مهمترین ابزارهای این تغییرها جابه جایی نقش است (محامدی، 1386).