دسته بندی | مطالعات ارتباطی و فناوری اطلاعات |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 58 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خلاقیت از جمله مسائلی است که در بارهی ماهیت و تعریف آن تا کنون بین محققان و روان شناسان توافق به عمل نیامدهاست.
و یکی از مفاهیم پیچیده مربوط به انسان است که ارائه تعریف روشن، بدون ابهام، دقیق و مورد پذیرش اکثریت روانشناسان و مربیان تعلیم و تربیت از آن مشکل میباشد.
به لحاظ لغوی در زبان انگلیسی، ریشه واژه خلاقیت عبارت لاتین Greate است که در فرهنگهای واژگان به گونههای متفاوتی تعریف شدهاست. از جمله در فرهنگ واژگان ماکاری، خلاقیت به معنای تکامل فکر یا تخیلات فرد، به شکل اختراع و ابداع معنا شدهاست. در فرهنگ و بستر، خلاقیت توانایی یا قدرت ایجاد محصول نوین، از راه به کارگیری قدرت تصور و تحلیل ذکر شدهاست (به نقل از هاریس[1]، 1998).
اکثر روانشناسان در این مطلب توافق دارند که خلاقیت به دستاوردهای تازه و ارزشمند[2] اشاره دارد (ویسبرگ[3] ، 1992) آیزنک (2000) معقتد است خلاقیت فرآیند روانی میباشد که، منجر به حل مسئله، ایدهسازی، مفهوم سازی، ساختن اشکال هنری، نظریه پردازی و تولیداتی میشود که بدیع و یکتا باشند.
از نظر لغوی در زبان فارسی، خلاقیت با سازههایی هم چون نوآوری، ابداع و اختراع تعریف شدهاست که با وجود تشابه با سازههای ذکر شده، متفاوت از آنهاست، خلاقیت فعالیتی فکری و ذهنی است که لازمه و زیرساخت نوآوری است، ولی نوآوری بیشتر جنبه علمی دارد و محصول نهایی عمل خلاق است.
ابداع نیز به کارگیری خلاقیت است. در حقیقت ابداع ماحصل حرکتی است که نقطه شروعش در خلاقیت و حیطۀ فکر بود و با به کارگیری تجارب دیگر، به صورت پدیده نو ظهور، آشکار شدهاست. ارتباط با خلاقیت و ابداع، چنین است که خلاقیت بدون ابداع قابل تصور نیست، اما ابداع بدون خلاقیت بیمعنی است. اما اختراع عبارت است از ایده یک مخترع که در عمل راه حل یک مشکل مشخص تکنولوژیکی را ارائه دهد.
به گونۀ ساده راه حل نوین یک مشکل صنعتی، اختراع نامیده میشود (امیرحسنین، 1384، ص 38). گفتنی است افزون بر تعاریف لغوی، برخی از فرآیندهای ذهنی هم چون حل مسئله[4] ، استدلال قیاسی[5] ، استدلال استقرایی[6] و توانایی[7] با فرآیند خلاق مترادف فرض شدهاند (هارناد[8]، 204).
در فرهنگ نامه ابداع یا آفرینش به معنای چیزی نوآوردن یا کار تازه کردن است (فرهنگ امید، 1362). ورتایمر (1959) مینویسد: خلاقیت فرآیند ویران سازی یک گشتالت به نفع گشتالت بهتر است (تیلور[9]، 1988، ص 99).
در مجموع تعریفهای خلاقیت را چنین تقسیمبندی مینمایند : بعضی از تعریفها، ویژگیهای شخصیتی افراد را محور قرار داده و بعضی دیگر براساس فرآیند خلاّق و تعریفهای دیگر بر حسب محصول خلاّق به خلاقیت نگریستهاند.
از جمله افرادی که بر حسب شخصیت به خلاقیت مینگرد گیلفورد (1950) است. او معتقد است خلاقیت مجموعهای از توانائیها و خصیصه هاست که موجب تفکر خلاق میشود.
برخی از تعریفها بر پایۀ فرآیند خلاقیت استوار است، مانند تعریف مدینک[10] (1962) از نظر او خلاقیت عبارت است از : شکل دادن به عناصر متداعی به صورت ترکیبات تازه که با الزامات خاصی مطابق است یا به شکلی مفید است. هر چند عناصر ترکیب جدید غیر مشابه تر باشد، فرآیند حل کردن خلاقتر خواهدبود.
گیرلین[11] (1954) معتقد است: خلاقیت ارائه کیفیتهای تازهای از مفاهیم و معانی است.
تایلور[12] (1988) خلاقیت را شکل دادن تجربهها در سازمان بندیهای تازه میداند.
وجه اشتراک این تعاریف تازگی و نو بودن است. اما تازگی به تنهایی نمیتواند مفهوم خلاقیت را روشن سازد. زیرا بسیاری چیزها نو و تازه هستند ولی خلاّقانه نیستند. بر این اساس ملاک محصول خلاق در نظریههای معاصر تازگی و تناسب یا ارزش است.
استین[13](1974) خلاّقیت را بر مبنای این دو عامل چنین تعریف میکند:
خلاّقیت فرآیندی است که نتیجۀ آن یک کار تازهای باشد که توسط گروهی در یک زمان به عنوان چیزی مفید و رضایتبخش مقبول واقع شود.
ورنون[14] (1989) نیز از همین چشم انداز به خلاّقیت مینگرد. خلاّقیت توانایی شخص در ایجاد ایدهها، نظریهها، بینشها یا اشیای جدید و نو و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینههاست که به وسیله متخصصان به عنوان پدیدهای ابتکاری و از لحاظ علمی، زیباییشناسی، فنآوری و اجتماعی با ارزش قلمداد گردد.
استرنبرگ[15] (1989) نیز تفکر خلاّق را ترکیبی از قدرت، ابتکار، انعطافپذیری و حساسیت در برابر نظریاتی میداند که یادگیرنده را قادر میسازد خارج از تفّکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیاندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و احتمالاً خشنودی دیگران خواهدبود.
آمابیل[16] (1983 ، 1990) ضمن تأیید این تعریف قیدی را به آن اضافه میکند آمابیل معتقد است در تکمیل دو عنصری که در اغلب تعریفها آمده یعنی تازگی و تناسب و ارزشمندی باید این نکته را اضافه نمود که عمل خلاّق از طریق اکتشاف[17] انجام میگیرد نه از طریق الگوریتم[18] : مایر[19] (1983) و وایزبرگ[20] (1986 ، 1995) نیز تعریف ساد و روشنی از خلاّقیت ارائه دادند: خلاّقیت توانایی حل مسائلی است که فرد قبلاً حل آنها را نیاموخته است.سیکز نتمی هالی[21] (989) میگوید: ما نمیتوانیم به افراد و کارهای خلاّق جدا از اجتماعی که در آن عمل میکنند بپردازیم. زیرا خلاّقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست. آزوبل[22] (1978) نیز میگوید: خلاّقیت یکی از بهترین و مغشوشترین اصطلاحات دوران شناسی و تعلیم و تربیت امروز است.
سانتروک آفرینندگی را «توانایی اندیشیدن در بارهی امور به راههای تازه و غیر معمول و رسیدن به تازه و غیر معمول و رسیدن به راه حلهای منحصر به فرد برای مسائل» تعریف کردهاست (نقل از سیف، 1389). گاردنر[23] افراد خلاق را کسانی میداند که در حل مسائل چیره دست هستند، تولید هنری دارند، یا پرسشهای تازه طرح میکنند و اندیشههای آنان ابتدا تازه و غیر معقول تلقی میشود اما سرانجام در فرهنگ خود پذیرفته میشوند. و از دیدگاه لاولس[24]، درنینگ[25]، فیشر[26] و هاگینز[27] ، خلاقیت همه فعالیت های تخلیلی طراحی شدهای هستند که حاصل آن تولید محصولات جدید و ارزشمند است.
اسبوران[28] مؤلفههای خلاّقیت را به سه دسته مؤلفههای شناختی و فراشناختی، انگیزشی و شخصیتی تقسیم میکند. مؤلفههای شناختی و فراشناختی خلاّقیت عبارتند از : وهوش، سیالی، انعطاف پذیری، ابتکار، سبط، ترکیب و تخیل. مؤلفههای شخصیتی خلاقیت عبارتند از: ویژگی های شناختی، انگیرشی، عاطفی و رفتاری.
[1] . Harris
[2] . Novelpro ducts of value
[3] . Wiesberg
[4] . Problem Solving
[5] . Deduction reasoning
[6] . induction reasoning
[7] .Ability
[8] . Harnad
[9] . Taylor
[10] . Mednick
[11] . Ghiselin
[12] . Taglor
[13] . Stein
[14] . Vernon
[15] . Sternberg
[16] . Amabile
[17] . Heavistic
[18] - algorithmic
5 منظور از الگوریتم عمل قانونمندی است که برای رسیدن به جواب راه روشن و مشخص را طی می کند، در حالی که اکتشاف راه معین و مشخصی ندارد.
[19] . Mayer
[20] . Weisberg
[21] . Cikzentmihalyi
[22] .Azubel
[23] . gardner
[24] . Loveless
[25] . Derining
[26] . Fisher
[27] . Higgins
[28] . Osborn
دسته بندی | روانشناسی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 52 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
اضطراب امتحان یکی از اضطرابهای موقعیتی است که با عملکرد و پیشرفت تحصیلی میلیونها دانش آموز و دانشجو در مراکز آموزشی رابطه تنگاتنگ دارد(هیل،[1]1984؛ به نقل از بیابانگرد، 1378). اضطراب امتحان به عنوان تجربهای ناخوشایند با درجات مختلف، حیطههای نگرانی و هیجان پذیری را تحت تأثیر قرار داده و از کسب معلومات، چگونگی پردازش صحیح اطلاعات و عملکرد تحصیلی تا انگیزهها، و نگرشهای فرد را متاثر میسازد وبا مکانیزمهای خاص خود، توان پیشرفت و بروز خلاقیتها و استعدادها را تحلیل میبرد و مانع رشد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان میگردد.
سیبر[2](1980) اضطراب امتحان را حالت خاصی از اضطراب عمومی میداند که شامل پاسخهای پایدار شناختی، فیزیولوژیکی و رفتاری مرتبط با ترس از شکست میباشد و فرد آنرا در موقعیتهای ارزیابی تجربه میکند. هنگامی که اضطراب امتحان رخ می دهد بسیاری از فرایندهای شناختی و توجهی با عملکرد موثر فرد تداخل میکند.
گیودا و لودلو[3](1989) اضطراب امتحان را نوعی واکنش ناخوشایند و هیجانی نسبت به موقعیت ارزیابی در مدرسه و کلاس درس تعریف کردهاند. این حالت هیجانی معمولاً با تنش، تشو یش، نگرانی، سردرگمی و برانگیختگی سیستم اعصاب خود مختار همراه است.
اسپیلبرگر[4](1980) اضطراب امتحان را متشکل از دو عامل نگرانی و هیجان پذیری میداند. با توجه به اینکه اسپیلبرگر برای تبیین اضطراب امتحان دو مؤلفۀ نگرانی و هیجان پذیری را مطرح کردند، مؤلفه مهم اضطراب امتحان مؤلفه نگرانی یا فعالیت شناختی نامربوط به تکلیف است که شامل دلواپسی شناختی زیاد درباره عملکرد، پیامدهای ناشی از امتحان، افکار مربوط به خراب کردن امتحان، تحقیر خویشتن، ارزیابی توانایی خود در مقایسه با دیگران و انتظارات منفی از عملکرد میشود.
علایم اضطراب
علایم اضطراب را میتوان به چهار گروه شناختی، عاطفی، رفتاری و فیزیولوژیکی تقسیم کرد. این عناصر چهارگانه از همدیگر مستقل نیستند، بلکه عملکرد آنها با کل ارگانیزم هماهنگ میباشد.
این چهار گروه علامت عبارتند از:
الف) علایم شناختی: شامل مشکلات حسی – ادراکی (مانند احساس غیر واقعی و گوش به زنگ بودن)، مشکلات تفکر(مانند حواس پرتی و اشکال در به یاد آوری مطالب) و اشکالات مفهومی (مانند تحریف شناختی).
ب) علایم عاطفی: شامل بیحوصلگی، ناآرامی، تنش، زود رنجی، ترس، هراس و وحشت.
ج) علایم رفتاری: شامل بازداری، اجتناب، اشکال کلامی، ناهماهنگی، نا آرامی و نفس نفس زدن.
د) علایم فیزیولوژیکی: شامل علایم قلبی – عروقی، مشکلات تنفسی، علایم عصبی– عضلانی، معدهای– رودهای و علایم پوستی(بک[5]، 1985؛ به نقل از کاظمیان مقدم، 1389).
مدلها و نظریههای اضطراب امتحان
1- نظریه توجهی– شناختی[6]
واین[7](1971)، نظریه توجهی– شناختی را برای تبیین چگونگی تأثیر اضطراب امتحان بر عملکرد، مطرح ساخت. بر اساس این مدل، افراد دارای اضطراب امتحان، توجه خود را به فعالیتهای نامرتبط با تکلیف، اشتغالات فکری همراه با نگرانی، انتقاد از خود و نگرانیهای جسمانی معطوف میکند و در نتیجه، توجه کمتری بر تلاش و کوششهای تکلیف مدار دارند که موجب کاهش عملکرد آنان میگردد. همچنین، افراد دارای اضطراب امتحان بالا در مقایسه با افراد دارای اضطراب پایین، به ویژه در زمانی که با تکالیف دشوار مواجه میشوند و امتحانات تحت شرایط استرس و ارزیابی کننده انجام میشوند، عملکرد ضعیفتری از خود نشان میدهند.
2- مدل اضطراب موقعیت– خصیصه
از نظر اسپیل برگر، اضطراب امتحان، شکلی از اضطراب موقعیتی– خصیصهای است. او تفاوتی بین اضطراب" حالت"[8] و "صفت"[9] قائل شد در اضطراب حالت، فرد به طور موقت، واکنش هیجانی دارد و علتش هم این است که فرد با موقعیت به خصوصی بر انگیخته میشود. در حالی که اضطراب صفت، خصوصیت پایداری است که فرد مستعد اضطراب دارد و موقعیتهای مختلف را تهدید کننده مییابد(سادوک[10] و سادوک، 2003).
طبق این مدل، افراد دارای اضطراب امتحان بالا در موقعیتهای امتحان و ارزیابی، به طور هیجانی پاسخ میدهند و نگرانی آنها با عوامل آشکارساز موقعیتی ظاهر میشود. از این رو هیجان پذیری و نگرانی هر دو موجب کاهش عملکرد میشوند. در مطالعات اخیر معلوم شده که اضطراب امتحان دارای دو مفهوم است. یکی مفهوم شناختی که همان جنبه نگرانی است و به فکر نابجا برمی گردد که در واقع توجه آگاهانه فرد در مورد عملکردش میباشد. مثل توجه به عواقب مردود شدن در امتحان، مقایسه خودش با دیگران و انتظارعملکرد منفی؛ دیگری مفهوم هیجانی است که با علائم جسمانی و تنش مشخص میشود؛ مثل بالا رفتن ضربان قلب، اختلالات گوارشی و تعریق(کامونیان[11]، 1993).
[1]-Hill
[2]-Siper
[3]-Guida & Ludlow
[4] -Spilberger
[5]- Beek
[6]-attentional theory
[7]-Wine
[8]-state
[9] -trait
[10]-Sodock
[11]-Comunioan
دسته بندی | اقتصاد |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
منظور از سازگاری، انطباق متوالی با تغییرات و ایجاد ارتباط بین خود و محیط به نحوی است که حداکثر خویشتن سازی را همراه با رفاه اجتماعی، ضمن رعایت حقایق خارجی امکان پذیر می سازد، بدین ترتیب سازگاری به معنی همرنگ شدن با جماعت نیست. سازگاری یعنی شناخت این حقیقت که هر فرد باید هدف های خود را با توجه به چارچوب های فرهنگی، اجتماعی تعقیب نماید (راجرز[1]، به نقل از فرید، 1385). وقتی می گوییم فردی سازگار است که پاسخ هایی را که او را به تعامل با محیطش قادر می کند آموخته باشد تا در نتیجه به طریق قابل قبول اعضای جامعه خود رفتار کند تا احتیاجاتی در او ارضا شوند. یک فرد در یک موقعیت اجتماعی خاص می تواند خود را به طریق مختلف با آن موقعیت تطبیق دهد یا سازگار کند (مک دانلد[2]، به نقل از فرید، 1385). هرگاه تعادل جسمی و روانی فرد به گونه ای دچار اختلال شود که حالت ناخوشایندی به وی دست می دهد و برای ایجاد توازن نیازمند به کار گیری نیروهای درونی و حمایت های خارجی باشد و در این اسلوب ساز و کارهای جدید موفق شود و مسأله را به نفع خود حل کند، گویند فرایند سازگاری به وقوع پیوسته است (اسلامی نسب، 1373). سازگاری فرایندی در حال رشد و تحول پویا است که شامل توازن بین آن چه افراد می خواهند و آن چه جامعه شان می پذیرد. به عبارت دیگر سازگاری یک فرایند دوسویه است؛ از یک طرف به صورت مؤثر با اجتماع تماس برقرار می کند و از طرف دیگر، اجتماع نیز ابزارهایی را تدارک می بیند که فرد از طریق آن ها توانایی های بالقوه خویش را واقعیت می بخشد. در این تعامل، فرد و جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی شده و سازشی نسبتاً پایدار به وجود می آید (به نقل از شادمان، 1383). ابعاد سازگاری، شامل سازگاری جسمانی، سازگاری روانی، سازگاری اجتماعی قرار دارد پیش درآمد رسیدن به سازگاری های روانی، اخلاقی و جسمانی، سازگار شدن از لحاظ اجتماعی است (به نقل از شادمان، 1383).
سازگاری فرایندی است در حا ل رشد و پویا که شامل توازن بین آن چه افراد می خواهند و آن چه جامعه شان می پذیرد است .به عبارت دیگر سازگاری یک فرایند دو سویه است، از یک طرف فرد به صورت مؤثر با اجتما ع تماس برقرار می کند و از طر ف دیگر اجتماع نیز ابزارهایی را تدارک می بیند که فرد از طریق آن ها توانایی های بالقوه ی خویش را واقعیت می بخشد. در این تعامل فرد و جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی شده و سازشی نسبتاً پایدار به وجود می آید (به نقل از شادمان، 1383). به طور کلی سازگاری به تسلط فرد بر محیط و احساس کنار آمدن با خود اشار ه دارد. هر یک از ما به محیط و تغییراتی که در آن روی می دهد پاسخ می دهیم . از این رو سازگاری مهارتی است که باید آموخته شود و کیفیت آن مانند سایر آموخته ها، بستگی به میزان علاقه و کوشش فرد برای یادگیری آن دارد. محیط خانواده، مدرسه و وسایل ارتباط جمعی در فراهم ساختن امکان یادگیری سازگاری با محیط نقش و مسئولیت مهمی بر عهده دارند. سازگار شدن با محیط مهم ترین منظور و غایت تمام فعالیت های ارگانیزم است، به طوری که تمام افراد در تمام دوران زندگی خود، در هر روز و هر ساعت سرگرم آن هستند که خود دگرگون شده و دگرگون نشده را با محیط دگرگون شده و دگرگون نشده سازگار کنند. در واقع زندگی کردن چیزی جز عمل سازگاری نیست (به نقل از شادمان، 1383).
[1]- Rogers
[2]-Mac Donald
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 55 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
روان درمانی به شیوه هایی گفته می شود که در آن مشکلات روانی و عاطفی از طریق بیان مشکلات به یک درمانگر و گفتگو با او درمان می گردد. روان درمانگر به شناخت شما از خود و بهتر شدن توانایی مقابله تان کمک می کند (پروچاسکا[1] و جان نورکراس[2]، ترجمه سید محمدی، 1383).
سابقه فرهنگی - تاریخی روان درمانی
بقراط[3] روان درمانی علمی- تجربی را از پیش خبر داده بود. این روش از اواسط قرن هیجده بطور مستمر در دنیای غرب مورد استفاده قرار داشته است. آنتوان مسمر[4] نخستین کسی بود که روش درمانی خود را استفاده علمی از خواب مصنوعی حیوان نامید. با آن که نظریههای او بیاعتبار قلمداد شدند، روان درمانی علمی- تجربی به شکل هیپنوتیزم ادامه یافت و بعد به لطف نبوغ فروید[5] از شهرتی همگانی برخوردار گردید. در دهههای اخیر روان درمانی علمی- تجربی با استفاده از نظریههای پاولف[6] و اسکنیر[7] و نظریههای شناختی بیش از پیش گسترش یافته است (پروچاسکا و جان نورکراس، ترجمه سید محمدی، 1383).
انواع روان درمانی
روان درمانی انواع خاص بسیاری دارد و تقسیم بندیهای مختلفی بر مبناهای مختلف برای آن صورت گرفته است. از یک تقسیم بندی که طول زمانی روان درمانی مورد توجه بوده روان درمانی را به دو نوع بلند مدت و کوتاه مدت تقسیم بندی کردهاند. در تقسیم بندی دیگری بر حسب تعداد افراد شرکت کننده در روان درمانی دو نوع روان درمانی فردی و روان درمانی گروهی را معرفی کردهاند. مهمترین تقسیم بندی بر حسب نوع رویکرد مورد استفاده در طول درمان انجام گرفته است. در این دسته روان درمانی مبتنی بر رویکرد روانکاوی، رفتار درمانی، شناخت درمانی و روان درمانی های مبتنی بر روند انسان گرایانه قرار میگیرند (پروچاسکا و جان نورکراس، ترجمه سید محمدی، 1383).
اهداف روان درمانی عبارتنداز:
روان درمانی به یاد گرفتن مسائلی در مورد خودتان کمک می کند. در بعضی از موارد، شما یاد می گیرید که چگونه گذشته را درک کرده و آن را با زمان حال تطبیق دهید. در موارد دیگر شما از آن دسته از پاسخ هایتان که مشکلاتی را در زندگی شما ایجاد می کنند آگاه شده و شیوه های تغییر آنها را یاد می گیرید (پروچاسکا و جان نورکراس، ترجمه سید محمدی، 1383).
روان درمانی حمایتی
پورافکاری (1389) رواندرمانی حمایتی را اینگونه تعریف می کند: " نوعی رواندرمانی که به منظور کمک به بیماران در جریان بحران های ناشی از مسایل اجتماعی یا بیمـاری جسمی مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین به منظور رفـع ناراحتی های ناشی از بیماری روانی و جسمی طولانی یا نقص های فیزیکی بکار برده می شود ." به نظر محققین، رواندرمانی گروهی حمایتی در عمل، ملاقات گروهی از افراد همدرد است، در جلسات منظم که طی آن شرکت کنندگان درباره شرایط خاص و دشواری های که در آن قرار دارند، مشکلات و مسایلی که با آنها روبرو هستند و تجربه های شخصی خود در خصوص شیوه های روبرو شدن و حل این مسایل و مشکلات با یکدیگر گفتـگو و تبادل نظر می پردازند، اطلاق می شود. با عنایت به مسائل بالا، رواندرمانی حمایتی را می توان به عنوان شیوه ای از درمان تعریف نمود که درمانگر آن را به کار می گیرد تا به هنگامی که بیمار ستقلاً نمی تواند زندگی خود را اداره نماید، او را محافظت نماید (اسلامی نسب، 1374).
اهداف رواندرمانی حمایتی چیست؟
هدف های درمانی به بسیاری از ویژگی های بیمار مانند سن، تشخیص و پیش آگهی بستگی دارد. اما اهداف مشترک درمان عبارتند از:
الف) تقویت کارکرد بهینه روانشناختی و اجتماعی بیمار از طریق بازپروری و تقویت توانایی های او برای اداره زندگیش.
ب) تقویت هر چه بیشتر احترام به خویش و عزت نفس در بیمار.
ج) آگاه نمودن بیمار نسبت به واقعیت محدودیت ها و آن چه دست یافتنی یا دست نیافتنی (مثل محدودیت های شخصی خودش و محدودیت های درمان).
د) پیشگیری از بازگشت مجدد بیماری و تلاش برای جلوگیری از پسرفت یا بستری شدن دوباره بیمار.
ه) توانا ساختن بیمار تا آن میزان از درمان حرفه ای را طلب کند که به سازگار هر چه بهتر او بیانجامد و بدین گونه از وابستگی بی مورد او ممانعت به عمل آید.
و) جابه جایی منبع حمایت (نه لزوماً تمامی آن) از کارشناس بهداشتی به خانواده یا دوستان به شرط آن که خانواده و دوستان قابل دسترس باشند و بتوانند نقش حامی را ایفا نمایند (بلوخ[8]، ترجمه صاحبی، 1377).
موارد کاربرد
رواندرمان حمایتی در خصوص آن گروه از بیماران روانی به کار می رود که هم به لحاظ عاطفی و هم به لحاظ روابط انسانی دچار مشکل جدی هستند و امید نمی رود که بهبودی اساسی یابند. این گروه صرفاً به دلیل ناتوانی های خود بدون دریافت کمک بیرونی قادر نیستند به راحتی زندگی را ادامه دهند. تحمل استرس های زندگی را ندارند و گاهی حتی برای چیزهای بسیار ساده و پیش پا افتاده توقع کمک دارند. دوستان و بستگانی که بتوانند منبع حمایت باشند یا در دسترس نیستند و یا نمی توانند از عهده نیازهای فراوان بیمار برآیند. وخامت اوضاع آن ها و آسیب پذیری شخصیتشان، اشکال دیگر رواندرمانی را که عنصر اصلی درمان در آن ها بصیرت دادن به بیمار است، غیر ممکن می کند. از منظر تشخیص سنتی، این بیماران روان پریش های مزمن، افسردگی های بازگشت کننده و مزمن، بویژه آن هایی که اضطراب فراگیر و یا ویژگی های خود بیمارانگاری دارند و نمونه های اختلالات شخصیتی شدید را شامل می شوند. گروه آخر شامل افرادی چون پارانوییدها، هیستریک ها، منفعل وابسته بی کفایت و یا آن هایی که واجد خصوصیات اسکیزوییدی هستند، اما عموماً عملکردشان در روابط اجتماعی نابسامان بوده، در رویارویی با مسائل مختلف زندگی ناتوان هستند. برخی افراد با ضریب هوشی پایین یا با مشکلات دائمی دیگر مانند بیماری مزمن جسمی یا ناتوانی در برخورد عقلانی با مسائل روزمره زندگی ممکن است نیازمند درمان حمایتی باشند (بلوخ، ترجمه صاحبی، 1377).
[1]- Prochska
[2]- John Norkras
[3]- Hippocrates
[4]- Antoine Msmr
[5]- Freud
[6]- Pavlow
[7]- Skinner
[8]- Bloch
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 60 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
رابینسون و بریدج (1993 و 2001) معتقدند که سوگیری توجه یک آمادگی ویژه جهت پردازش محرک مشخصی در رقابت با سایر محرکهاست که توسط ارزش تشویقی محرک خوشایند راه اندازی میشود (اسکن میکرز و همکاران، 2007). پژوهشها نشان میدهد که مصرف منظم مواد اعتیاد آور و وابستگی به آن معمولاً با واکنش نشان دادن به محرکهای مرتبط با مواد همراه میشود (فیلد و ککس،2008). مواجهه مکرر با مواد اعتیادی نسبتاً به طور خودکار گرایشات نزدیکی به محرکهای مرتبط با مواد را راه اندازی میکنند تا گرایشات اجتناب از این محرکها را (کوساین[1] و همکاران، 2011). واژهها و تصاویر و محرکهای شنیداری مرتبط با عمل مصرف مواد، توجه فرد معتاد را تسخیر میکنند و فرد معتاد نیز به سختی میتواند توجه خود را از قید این محرکها رها کند. بدین ترتیب فرد با برانگیختگی جسمانی و وسوسه ذهنی به آن موقعیت واکنش نشان میدهد. این مشاهده شده است که نشانههای مرتبط با مواد میتواند یک پاسخ بسیار مشابه با پاسخی که توسط خود مواد در حوزههای حافظه فعال، حسها، هیجانها و رخدادهای مرتبط ایجاد میشود را به وجود آورد (کلی، شیلتز[2] و لاندری[3] ، 2005؛ به نقل از گاردینی و همکاران ،2009). محرکهای مرتبط با مواد میتوانند خاطرههای رویدادهای مرتبط با مواد را فراخوانی کنند و بدین ترتیب میتوانند باعث برانگیختگی هیجانی در افراد با تاریخچه سوء مصرف مواد شوند (سل و همکاران 2000؛ به نقل از گاردینی و همکاران،2009)؛ امری که در سوگیری حافظهی آنها متبلور میشود (کلین[4]، نلسون[5] و آنکر[6]، 2012). در کل یافتهها نشان میدهند که افراد وابسته به سیگار به طور خودکار و غیر ارادی به سوی نشانههای مرتبط با سیگار جهت گیری دارند (ودریل[7] و همکاران، 2012).
در مطالعهی گاردینی و همکاران (2009) مشاهده شد که معتادانی که با درمانهای جانشین مخدر و اجتماعی(انجمن درمانی) درمان شدهاند سوگیری کمتری نسبت به نشانههای مرتبط با مواد نشان میدهند گاردینی و همکاران(2009) این نتیجه را به این شکل تبیین میکنند که درمان ممکن است سوگیری توجه نسبت به نشانههای مرتبط با مواد را کاهش دهد، امری که به نظر میرسد نقش مهمی را در حصول پیامدهای مثبت در درمان اعتیاد بازی میکند. در نتیجه فرض بر این است که با دستکاری و اصلاح سوگیری توجه در افراد معتاد بتوان میزان خطر عود کمتری را در آینده انتظار داشت. همچنین گاردینی و همکاران معتقدند که ممکن است تفاوت در میزان سوگیری توجه در بین معتادین فعال با گروههای درمان شده ناشی از این امر باشد که افراد ترک کرده ادراک دسترس پذیری مواد را دیگر ندارند، پس وسوسه ذهنی کمتری را تجربه میکنند و این امر باعث تفاوت در سوگیری توجه این گروهها میشود.
سوگیری توجه ممکن است از سه راه در مصرف مواد و عود دخالت کند. نخست، ثبات رفتارهای اعتیادی ممکن است نتیجه افزایش آگاهی از حضور نشانههای مربوط به مواد در محیط باشد. این فرآیند خودکار باعث میشود که این نشانهها زودتر پردازش شوند. دوم، زمانی که نشانههای مربوط به مواد در محیط وجود داشته باشند، به طور خودکار پردازش میشوند و دور کردن توجه از این نشانهها دشوار است. سوم ، محدودیت ظرفیت توجه و تمرکز خودکار روی نشانههای مربوط به مواد، اختلال در پردازش سایر نشانهها را در محیط کار در پی دارد (فرانکن،2003؛ به نقل از رحمانیان و همکاران، 1385).
پیشینه اصلاح سوگیری توجه
این ایده که سوگیری توجه را با استفاده از ابزار اصلاح سوگیری توجه دستکاری کنند از مک لئود و همکاران در تحقیق با اختلالات اضطرابی گرفته شده است(مک لئود[8]، رادرفورد[9]، کمپل[10]، ابس ورتی[11] و هولکر[12]، 2002؛ متیوز[13] و مک لئود، 2002؛ به نقل از اسکن میکرز و همکاران، 2007). کنترل مؤثر و اصلاح پاسخ به نشانههای مواد یک راهبرد درمانی مؤثر جهت پیشگیری از ادامه مصرف مواد و کم کردن خطر عود در نظر گرفته میشود (فولکو، فاولر[14] و وانگ[15]، 2004؛ به نقل از گاردینی و همکاران، 2009).
اصلاح سوگیری توجه در دو حوزه در ارتباط با اعتیاد انجام شده است: الکل (فیلد و همکاران، 2007؛ فیلد و ایست وود، 2005؛ صالحی فدردی و ککس، 2009؛ اسکن میکرز و همکاران، 2007) و سیگار (ات وود و همکاران، 2008؛ فیلد، دوکا و همکاران، 2009).
صالحی فدردی و ککس (2009) با استفاده از ابزار [16]AACTP به اصلاح سوگیری توجه در بیماران الکلی پرداختند. پس از 3 ماه پیگیری، نتایج تمرین با AACTP نشان داد که اصلاح صورت گرفته همچنان پایدار مانده است. امری که حاکی از سودمندی AACTP در مصرف کنندگان الکل، در خارج از آزمایشگاه است (فیلد و ککس،2008).
در پژوهش صالحی فدردی و ککس (2009) علاوه بر این که معتادین به الکل پس از تمارین توجه با برنامهی تمرین کنترل توجه به الکل (AACTP) سوگیری توجهشان از بین رفت، بلکه بهبود در سایر شاخصهای مرتبط با الکل همچون بهزیستی را نیز کسب کرده و این نتیجه را تا سه ماه پیگیری حفظ کرده بودند. نکتهی جالب این که تداخل استروپ کلاسیک شرکت کنندگان نیز پس از تمارینAACTP کاهش یافت؛ امری که احتمالاً به علت ماهیت تکلیف یعنی نیاز به تمرکز توجه و همچنین افزایش سرعت و دقت در پاسخدهی و نادیده گرفتن تکالیف نامرتبط میباشد.
درکل هنگامی که اطلاعات را به صورت یکپارچه نگاه می کنیم می توانیم به اهمیت اصلاح سوگیری توجه از منظر پژوهش های مختلف بنگریم. برای مثال در مطالعه ات وود و همکاران (2008) و فیلد و همکاران (2007) سوگیری توجه قبل از تمارین توجه در هر دو گروه به اندازه یکسانی وجود داشت اما پس از تمارین توجه تفاوت معناداری بین دو گروه یافت شد و همچنین تغییری در میزان سوگیری توجه گروه کنترل ایجاد نشد؛ به علاوه، در مطالعهی فیلد و ایست وود (2005) سوگیری توجه در هر دو گروه گرایش و اجتناب تغییر کرد. این یافتهها نشان میدهند که تمارین سوگیری توجه تغییرات واقعی در میزان سوگیری توجه شرکت کنندگان ایجاد میکند. از طرفی، در مطالعهی ماریسن و همکاران (2006) سوگیری توجه در پیش آزمون، عود را در 3 ماه پس از پس آزمون پیش بینی کرد. افرادی که سوگیری توجه شدیدی در پیش آزمون نشان دادند خطر عود بیشتری داشتند. حتی با کنترل میزان وسوسه نیز سوگیری توجه خطر عود را پیش بینی میکند. این مطالعه نشان میدهد که سنجش سوگیری توجه به خوبی میتواند خطر عود و پیامدهای درمان را در آینده برای بیماران پیش بینی نماید. همچنین، در مطالعه اسکن میکرز و همکاران (2007) پس از تمرین اصلاح توجه، شرکت کنندگان یاد گرفتند از محرکهای الکل اجتناب کنند و سوگیری توجه در جهت کم نوشیدن را در خودشان ایجاد کنند. این یافته حاکی از آن است که تمارین اصلاح توجه تغییرات بالینی قابل مشاهدهای در شرکت کنندگان ایجاد میکنند. به علاوه، در مطالعه اسکن میکرز و همکاران (2010)، گروهی که مورد اصلاح سوگیری توجه قرار گرفته بودند، دوره درمان شناختی رفتاری ترک الکل را به تجویز درمانگرشان زودتر از گروه کنترل به اتمام رساندند. این یافته حکایت از کارکرد بالینی اصلاح سوگیری توجه در بیماران دارد. تمام این مطالعات از تأثیر اصلاح سوگیری توجه در سوء مصرف کنندگان مواد مختلف حمایت میکند.
[1] Cousijn
[2] Schiltz
[3] Landry
[4] Klein
[5] Nelson
[6] Anker
[7] Wetherill
[8] MacLeod
[9] Rutherford
[10] Campbell
[11] Ebsworthy
[12] Holker
[13] Mathews
[14] Fowler
[15] Wang
[16] Alcohol Attentional Control Training Program