دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 12 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 41 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبکهای دلبستگی(فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
دلبستگی از یک مفهوم یونانی (Storage) که نوعی عشق بین والدین و کودک میباشد گرفته شده است. (اپسنسر، 1979، به نقل از گلی نژاد، 1380) به طور کلی، دلبستگی را میتوان جو هیجانی حاکم بر روابط کودک با مراقبش تعریف کرد. اینکه کودک مراقب خود را که معمولاً مادر اوست، میجوید و به او میچسبد، مؤید وجود دلبستگی میان آنهاست.
در روانشناسی تحولی، پیوند عاطفیای که بین نوزاد و مادر پدید میآید، دلبستگی نامیده میشود. برک (1387) دلبستگی را برقراری پیوند عاطفی عمیق با افرادی خاص در زندگی به نحوی که تعامل با آنها باعث احساس نشاط و شعف شود و وجود آنها به هنگام تنش، مایه آرامش باشد، میداند. نوزادان معمولاً تا پایان ماه اول عمر خود شروع به نشان دادن چنین رفتاری میکنند و این رفتار برای تسریع نزدیکی به فرد مطلوب طراحی شده است. نظریهی دلبستگی بر این باور است که دلبستگی، پیوندی جهانشمول است و در تمام انسانها وجود دارد. بدین معنی که انسانها تحت تأثیر پیوندهای دلبستگیشان هستند. بالبی معتقد است که یک شخص برای رشد سالم نیاز به پیوند عاطفی دارد. والدین حساس به عواطف و نیز احساس امنیت، در کودک پایهای برای سلامت روانی وی میباشند (گروسمان و گروسمان، 1990).
2-6-2. نظریه دلبستگی بالبی
بالبی در سال 1969 نظریه دلبستگی را مطرح کرد. به نظر او روابط اجتماعی طی پاسخ به نیازهای زیستشناختی و روانشناختی مادر و کودک پدید میآیند. از نوزاد انسان رفتارهایی سر میزند که باعث میشود اطرافیان از او مراقبت کنند و در کنارش بمانند. این رفتارها شامل گریستن، خندیدن و سینهخیز رفتن به طرف دیگران است. از نظر تکاملی، این الگوها ارزش انطباقی دارند؛ زیرا باعث میشوند از کودک مراقبت لازم به عمل آید تا زنده بماند (بالبی، 1969). نتیجه عمدهی کنش متقابل مراقب (مادر) و کودک، به وجود آمدن نوعی دلبستگی عاطفی بین فرزند و مادر است. این دلبستگی و ارتباط عاطفی با مادر است که سبب میشود کودک به دنبال آسایش حاصل از وجود مادر باشد، بهخصوص هنگامیکه احساس ترس و عدم اطمینان پیدا میکنند و دلبستگی شدید، شالودهی رشد عاطفی و اجتماعی سالم را در دوران بزرگسالی پیریزی میکند. در واقع، دلبستگیهای انسان نقش حیاتی در زندگی وی ایفا میکند.
اینسورث (1987) مشاهدات بالبی را بسط داد و دریافت که تعامل مادر با کودک در دورهی دلبستگی تأثیر چشمگیری بر رفتار فعلی و آتی کودک دارد. نحوه و میزان این تعامل الگوهای مختلف دلبستگی در کودکان را به وجود میآورد. مثلاً برخی از بچهها کمتر از بقیه پیام میفرستند یا گریه میکنند. پاسخدهی توأم با حساسیت به نشانههای نوزاد، نظیر بغل کردن کودکی که دارد گریه میکند به جای آنکه موجب تقریب رفتار گریستن شود، باعث میشود که نوزاد در ماههای بعد کمتر گریه کند. وقتی کودکی پیامی برای مادر میفرستند، تماس نزدیک بدنی او با مادر باعث میشود که در عین رشد به جای وابستگی و چسبندگی بیشتر به مادر، اتکا به نفس بیشتری پیدا کند. مادرانی که پاسخدهی به پیامهای ارسالشده از طرف کودک نمیدهند، موجب مضطرب شدن کودک میشوند.
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق ایمان مذهبی و سلامت روان (فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
ایمان در لغت به معنای تصدیق و در اصطلاح دینی به معنای تصدیق و تسلیم به خدا و پذیرش حقانیت پیامبران الهی و کتب و فرمانهایی است که خداوند برای هدایت و تربیت انسانها فرستاده است. در گفتاری از امیرالمؤمنین (ع) ایمان شناختن به دل و اقرار به زبان و عمل و بردن فرمان با اندامها و جوارح معرفی شده است (بدخشانی، 1388).
برخی نویسندگان (مثلاً، آذربایجانی، 1387، ص. 131) معتقدند که ایمان یکی از ویژگیهای تأثیرگذار شخصیت است و از لحاظ سلسله مراتبی در بالاترین سطح و بهعنوان عامل مرتبهی سوم قلمداد میشود. به اعتقاد این نویسندگان ایمان مذهبی تأثیری گسترده بر ابعاد عاطفی، اخلاقی و اجتماعی زندگی انسان میگذارد و همه ابعاد این تأثیرات را نمیتوان با ابزارهای مادیگرایانه اندازهگیری کرد.
برخی از محققان مانند فولر (1981) ایمان را مفهومی انسجام دهنده قلمداد میکنند که نیاز به دین ندارد. در این دیدگاه، ایمان بهعنوان عاملی برای انسجام بخشیدن به نیروهای متعدد و روابطی که زندگی مردم را تشکیل میدهد تعریف میشود که انسانها را به سمت زندگی و زیستن سوق میدهد. در این دیدگاه، ایمان اساسیترین مقوله در تلاش انسان برای ارتباط با تعالی (وجود بالا و فراتر از حدود تجربه ماده) قلمداد شده است (وارن، 2006، به نقل از گودرزی).
2-3-2. دیدگاههای مربوط به ایمان و معنویت
بهرام دشتکی (1389) در مقالهای به بهترین نحو دیدگاههای پیرامون مذهب و معنویت را گرد آورده است. به گفتهی وی، نگاهی اجمالی به بازخورد روانشناسان برجسته نشان میدهد که دستکم در حد نظامهای بزرگ روانشناختی، روانشناسان دیدگاهی بدبینانه به مذهب ارائه کردهاند. شاید این برداشت از دین، به فلسفههای غالب در آن زمان، حرکت افراطی علوم بهسوی عینینگری و نیز کنشگریهای مذهب در آن زمان بازگردد. درمانگران دارای جهتگیری روان تحلیلگری، گرایشهای مذهبی را نشانههای انحراف از سلامت میدانستند و تحت تأثیر فروید، معتقد بودند که پیوند با خداوند، ادامهی وابستگی دوران کودکی است. بر اساس این نظریه، اعمال مذهبی، تکرار رفتارهای روانآزردهوار کودکی دربارهی والدین است. فروید میگوید که تا زمانی که دنیا تهدیدآمیز و پیشبینینشده باشد، انسان در پی پدری متعالی است تا احساس محافظت و احساس ایمنی را در خود به وجود آورد (جنیا 1995، به نقل از جان بزرگی).
مقیاس جهتگیری مذهبی آلپورت، مبنای منطقی فراهم کرده است که بر طبق آن، مذهب بهتر درک میشود (داناهو، 1985). وی مذهب را به دو صورت درونی و برونی میداند و معتقد است که مذهب درونی ساختار معنادهنده دارد، برحسب اینکه تمام زندگی درک شده است. همچنین، آلپورت دریافت که مذهب درونی، با انعطافپذیری، تساهل، پختگی، یکپارچگی و وحدت در ارتباط است و مذهب بیرونی، مذهب آسودگی، قراردادهای اجتماعی و فردی میباشد و در ارتباط با طبقهبندیها، تبعیض، استثناسازی، ناپختگی، وابستگی، دیدگاه فایده گرا و تدافعی است (دیلی، 1997).
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تصویر ذهنی از بدن یکی از ابعاد مهم خود ظاهری و خود ارزیابی است و نه تنها درک جسمانی، عاطفی، اجتماعی و کیفیت های نگرشی، بلکه جنبه های گوناگون هویت روانشناختی، اجتماعی، جنسی خانوادگی و تطابقی فرد را در بر می گیرد. اگر چه تصویر ذهنی از بدن ساختار چند بعدی دارد، ولی غالباً به صورت درجه ای از رضایت از ظاهر فیزیکی ( اندازه، شکل و ظاهر عمومی ) تعریف می شود.
تصویر ذهنی شامل عقاید واحساسات آگاهانه و غیرآگاهانه در مورد بدن است. به عبـارت دیگر مفهومـی متشکل از احساسات فردی در مورد اندازه بدن، جنس، عملکرد و توانایی بدن جهت رسیدن به اهداف می باشد (تصویر ذهنی از بدن یکی از ابعاد مهم خود ظاهری و خود ارزیابی در طی دوره نوجوانی است اگرچه تصویر ذهنی از بدن یک ساختار چند بعدی است ولی غالباً به صورت درجه ای از رضایت از ظاهر فیزیکـی (اندازه، شکل و ظاهر عمومـی) تعریف می شود.
تصویر بدنی مهمترین بخش تصور فرد از خود است ؛ زیرا ظاهر فیزیکی فرد ، اولین ویژگی است که در برخورد افراد با فرد دیگر ، مورد قضاوت قرار می گیرد (دلامتر، 2003).
جهان معاصر توام با پیشرفت ها و رشد عقلانی که در بطن خود ایجاد کرده توجه خود را بر مسائل شخصیتی انسان متمرکزتر کرده است. مسائلی که شاید 100 سال پیش از این، موضوعاتی پیش پاافتاده و غیر مهم تلقی می شده است. از جمله مسائل مورد بحث شخصیتی انسان که قبلاً کمتر به آن پرداخته شده است تصویر بدنی است. تصویر بدنی بیانگر نگرش فرد از خود همراه با احساسات و افکاری است که می تواند تغییر دهنده رفتار او در شرایط گوناگون و در جهات مثبت یا منفی باشد. این تصویر ذهنی می تواند تحت تأثیر عواملی چون رشد جسمانی، تعاملات فرد با محیط اجتماعی، سوانح، آسیب و جراحات بدنی قرار گیرد و نگرانی از تصویر بدنی را در فرد ایجاد می کند.
دامنه تصویر بدنی و نگرانی از آن تا به آنجا گسترش یافته است که مشغله ذهنی بسیاری از افراد، بخصوص جوانان گردیده و روزانه زمان و هزینه زیادی صرف تفکر و تغییرات ظاهری در بدن می شود. این امر به گونه ای است که این افراد ساعت ها در مورد تصویر بدنی خود فکر می کنند و با تغییر در آرایش و پوشیدن لباس های متنوع و قرار گرفتن در وضعیت های خاص سعی در پوشاندن نقائص ظاهری خود دارند که بیشتر زائیده تصور ذهنی آنان از بدنشان است. به نظر می رسد رضایت از تصویر بدنی در بین جوانان، مستلزم رضایت از 5 عامل بدنی باشد:
1- تناسب اندام
2- زیبایی ظاهری
3- سلامت بدنی
4- پاکیزگی و بهداشت و زیبایی پوست و مو
5- توانایی کنترل وزن.
و نارضایتی ازاین تصویربدنی پیامدهائی چون اضطراب، افسردگی، انزوای اجتماعی، اختلالات روانی، تضعیف خودپنداره و عزت نفس را در پی خواهد داشت. از نظر الکساندرمات و لامسون (2004)، تصویر بدنی به عنوان یک ساختار چند بعدی قابل تغییر است. مطالعات گسترده در چند سال اخیر روی تصویر بدنی این توافق را در بین عده زیادی از محققان به وجود آورده که تصویر بدنی مسئله ای چند بعدی بوده و در برگیرنده مولفه های ادراکی، نگرشی و رفتاری است. از نظر سندز (2001)، تصویر بدنی بر اساس یک ساختار چند وجهی مفهوم سازی می شود. در واقع تصویر بدنی مفهوم پیچیده ای است که در بردارنده عوامل بیولوژیکی روان شناسی درونی و عوامل اجتماعی خارجی است. ترکیب ارزیابی های ادراکی و نگرشی و رفتاری به تصویر بدنی، عوامل پیش بینی کننده بهتری برای اختلالات مربوط به تصویر بدنی، تلاش برای لاغر شدن و اختلالات تغذیه ای نسبت به هر کدام از ارزیابی ها به تنهایی خواهد بود. نتایج پژوهش ها در چند دهه گذشته نشان می دهد که عده زیادی از افراد جامعه به خصوص جمعیت مونث درپی تغییر درتصویر بدنی خود هستند(مکابی و ریکاردلی، 2001).
زیمانسکی و کاش (1995)، در تحقیقات خود بیان م دارند، زنان تمایل دارند از چهره و صورت ارزشیابی بیشتری نسبت به همسالان خود کسب کنند و بیشتر از مردان به جراحی های زیبایی صورت و گردن متمایل می شوند. کافری و تامپسون (2004)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیده اند که زنان تمایل دارند در ارزیابی خود از تصویر بدنی لاغرتر و از لحاظ چهره و صورت ارزشیابی بیشتری کسب کنند. در حالی که مردان نگرانی قابل ملاحظه ای را از بابت کم وزنی تجربه نمی کنند. اما این یافته ها نشان می دهد در هر دو جنس زنان و مردان دغدغه های تصویر بدنی وجود دارد.
یکی از ویژگی های تصویر بدنی، تصویری است فرد از اندام خود به عنوان چاق، لاغر، کوتاه قد یا بلند قد بودن دارد. این ویژگی شاخص حجم بدنی نام دارد که از اندازه یری قد در مقیاس کیلوگرم حاصل می شود. مکابی و ریکاردلی (2004)، در پژوهش های خود دریافته اند افرادی که شاخص حجم بدنی بالایی دارند از تصویر بدنی خود ناراضی هستند و بین شاخص حجم بدنی، تصویر بدنی و خودپنداره رابطه وجود دارد و افراد سنگین وزن تصویر بدنی نامطلوبی از خود داشته و خودپنداره ضعیف تری نسبت به افراد با شاخص توده بدنی پایین دارند.
علاوه بر این، افراد با شاخص حجم بدنی پایین خود را از نظرجسمی جذابتر دانسته و عملکرد اجتماعی بهتری نسبت به افراد با شاخص حجم بدنی بالا دارند. بنابراین می توان گفت داشتن تصویر بدنی مطلوب، رضایت از بدن و شاخص حجم بدنی منجر به خودپنداره مثبت در فرد میشود (تامپسون، 2000) و ناخشنودی از بدن و عدم رضایت از تصویر بدنی منجر به نارضایتی فرد از بدن خود شده و رفتارهای بیمارگونه ای چون اختلال در الگوهای تغذیه ای و افسردگی خواهد شد.
متغیرهای زیادی وجود دارند که از لحاظ روان شناختی با تصویر بدنی و شاخص حجم بدنی رابطه دارند از جمله این متغیرها، خودپنداره، عزت نفس، سلامت عمومی، به ویژه افسردگی و سبک زندگی می باشد که هر یک از این متغیرها به اشکال گوناگونی می توانند بر تصویر بدنی و شاخص حجم بدنی اثر گذاشته و از آن تأثیر بپذیرند و در نهایت اختلال در تصویر بدنی می تواند منجر به مسائلی نظیر کم اشتهائی، پراشتهائی روانی، تغییر نامتعادل وزن، اختلال در سلامت عمومی را نشان می دهد. این اختلالات بویژه در شرایطی که معیارهای فرهنگی محکمی در مورد تناسب اندام ولاغری در جامعه وجود داشته باشد افزایش می یابد و داشتن تصویر بدنی نامطلوب و شاخص حجم بدنی بالا در شرایطی باعث کاهش اعتماد به نفس و تضعیف خودپنداره نیز می شود.
بنابراین می توان گفت، اساس شاخص حجم بدنی و شکل ظاهری بدن به عنوان بستر اصلی تصویر بدنی و یکی از جنبه های اصلی سلامت عمومی شناخته شده است (گیلر و همکاران، 2000) و همچنین افرادی که دارای خودپنداره واضح، خوب تعریف شده و هماهنگ و تقریباً با ثبات هستند از سلامت روان شناختی بهتری برخوردارند.
این افراد به یک دیدگاه روشن در مورد خود رسیده اند و کمتر تحت تأثیر وقایع روزانه و ارزیابی از این وقایع قرا می گیرند. نتایج تحقیق طولی سه ساله متوسط کاتارین و تامپسون (2000)، نشان داد که خاطرات تمسخرآمیز از تصویر بدنی در گذشته خودپنداره منفی و نارضایتی از تصویر بدنی را تقویت می کند ونظریات فرهنگی اجتماعی نیزحاکی از تأثیرات گسترده حمایت های اجتماعی و فرهنگی بر شکل گیری تصویر بدنی است و به نظر می رسد این تأثیر در جوامع غربی بیشتر است در پی احساس نارضایتی از تصویر بدنی و ایجاد خودپنداره منفی فرد خواستار تغییر در تصویر بدنی حقیقی خود را به تصویر بدنی ایده آلش نزدیک کند. به نظر می رسد اولین را های مورد استفاده توسط این افراد برای تغییر در تصویر بدنی، رژیم های غذایی و شرکت در برنامه های کاهش وزن است. اما به نظر می رسد عده زیادی از افراد با انگیزه تغییر در تصویر بدنی و کسب وزن ایده آل اضطراب و افسردگی بیشتری را تجربه می کنند و این خود منجر به انزوای اجتماعی، احساس گناه و نارضایتی از خود شده و سلامت عمومی آنها را به مخاطره می اندازد.
دسته بندی | مدیریت مالی |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 99 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 58 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تکانشگری هسته اصلی بسیاری از آسـیب هـای اجتمـاعی مانند مصرف مواد، قماربازی بیمارگونه، اختلالهای شخصیت و دست زدن به اقدامات پرخاشجویانه اسـت. ایـن اخـتلال هـر ســال موجــب از میــان رفــتن زمــان و ســرمایه در بــسیاری از کـــشورها مـــی شـــود. یکی از رایج ترین تعاریف، تکانش گری به صورت آمادگی قبلی برای واکنش های سریع و بدون برنامه به محرک های درونی یا بیرونی بدون در نظر گرفتن نتایج منفی آن واکنش ها برای خود فرد یا دیگران، تعریف می شود(استنفورد [1]و همکاران، 2009).
فرآیند تصمیمگیری یا برگزیدن یک گزینه از میان چند گزینه، یکی از عالیترین پردازشهای شناختی به شمار میرود. گونه ویژهای از این فرآیند که به عنوان تصمیمگیری مخاطره آمیز شناخته میشود، در شرایطی پردازش (RDM) مخاطرهآمیز[2] میشود که شخص با گزینههایی روبه رو میگردد که انتخاب آنها باری از سود یا زیان در حال یا آینده به دنبال دارد و در عین حال میزان این سود و یا زیان با درجاتی از احتمال همراه است (اختیاری و بهزادی، 1380الف و ب).
تصمیمگیری مخاطرهآمیز اهمیت بالایی در زندگی فردی و اجتماعی افراد دارد و اختلال در این نوع تصمیمگیری هسته اصلی پدیده تکانشگری و رفتارهای تکانشی[3] را تشکیل می دهد (اختیاری و بهزادی1380 الف). رفتارهای تکانشی که در برخی رویکردها، رفتارهای مخاطره آمیز[4] نیز خوانده میشوند، به عملکردهایی گفته میشوند که اگرچه تا اندازهای با آسیب یا زیانهای احتمالی همراهند، امکان دستیابی به گونهای پاداش را نیز فراهم میکنند (اختیاری و بهزادی، جنتی و مقیمی، 1382). این رفتارها باید دارای سه عامل زیر باشند:
الف) برگزیدن یک گزینه از میان دو یا چند گزینه با پاداش احتمالی، ب) همراهی یکی از گزینهها با احتمال پیامدهای ناگوار و ج) روشن نبودن احتمال پیامد ناگوار در زمان رخداد رفتار (لَن[5] و چِرِک[6]، 2000).
بسیاری از مردم در زندگی روزمره دست به رفتارهای تکانشی میزنند (مولر[7]، بارت[8]، دوگهرتی[9]، اشمیتز[10] و سوان[11]، 2001). هر چند نشان دادن نمونههایی از رفتارهای تکانشی به نظر ساده میرسد، اما تعریف دقیق پدیده تکانشگری دشوار است چرا که اختلاف نظرهای بسیاری در تکانشی یا غیرتکانشی خواندن یک رفتار وجود دارد (اوندن[12]، 1999). نکته پیچیده در بررسی رفتارهای تکانشی تنوع عللی است که میتوانند بروز یک رفتار تکانشی را در پی داشته باشند. برای نمونه فردی که مواد مخدر مصرف میکند، ممکن است به علت گرایش به رفتارهای خطر پذیر، توجه زیاد به پاداشها، بیتوجهی به آسیبها، علاقه به تجربه چیزهای تازه و یا دیگر ویژگیهای روانشناختی چنین رفتار تکانشیای را انجام دهد.
2-1-2-1 تکانه
تکانه[13] اصرار و میل شدید به انجام یک عمل در پاسخ به یک محرک ذهنی یا بیرونی[14] است (بروکر[15]، 1989). تکانشگری طیف گستردهای از رفتارهایی است که روی آن کمتر تفکر شده، به صورت رشد نایافته برای دستیابی به یک پاداش یا لذت بروز میکنند، از خطر بالایی برخوردارند، و پیامدهای ناخواسته قابل توجهی را در پی دارند (اوندن، 1999). همچنین تعریف تکانشگری از دیدگاه رفتارشناسی، دربرگیرنده سود کوتاهمدت هر چند کم ارزش در برابر دستاوردهای بلندمدت ولی با ارزشتر میباشد (پتری[16]، 2001).
تکانشگری و رفتار تکانشی دارای سه ویژگی اساسی است که آن را از اصطلاحات مشابهی مانند بیشواکنش[17] جدا میکند. این رفتارها، شتابزده، برنامهریزی نشده[18]، بدون فکر و مستعد اشتباه[19] هستند، در حالیکه در بیش واکنش به جای تأکید بر سرعت بروز عکسالعمل، تأکید بر شدت و طول زمانی است که عکسالعمل رخ میدهد (سوان و هلندر[20]، 2002). رفتارهای تکانشی همچنین برخلاف رفتارهایجبری است که فرد بر وجود رفتار آگاهی دارد و هدف از رفتار، نه کسب لذت، بلکه عموماً دوری از یک اضطراب میباشد. همچنین متفاوت از رفتارهایی که ناشی از نارسایی در داوری [21]و تصمیمگیری میباشند و فرد در حقیقت در مرحله قضاوت اختلال دارد (مولر و همکاران، 2001). مولر و همکاران (همان جا) بر پایه بررسیهای انجام شده با رویکردهای زیستی، روانشناختی و جامعهشناختی بر روی تکانشگری، کوشیدهاند تعریفی برای پوشش هر سه رویکرد با عنوان تعریف زیستی - روانی - اجتماعی[22] ارایه نمایند.
دیدگاه زیستی در بررسیهای انجام شده بر روی خشونتهای ناشی از تکانشگری، نشان داده است که ساختار ذهنی برخی از افراد برای دستزدن به اعمال پرخاشگرانه مستعدتر از افراد دیگر میباشد. به طوری که در ارزیابیهای الکتروفیزیولوژیک، این افراد دامنههای پتانسیل برانگیخته[23] بلندتری نسبت به سایرین داشته و همچنین میزان سوخت و ساز سروتونین در مایع مغزی - نخاعی این افراد نسبت به سایرین بیشتر است.
دیدگاه روانشناختی، تکانشگری را بر پایه سه مقوله تنبیه و/ یا خاموشی[24]، پاداشگزینی[25] و بازداری پاسخ/ توجه[26] بررسی نموده و باور دارد که تعریف تکانشگری باید دربردارنده سه عنصر زیر باشد: کاهش حساسیت فرد به پیامدهای منفی رفتار، عکسالعمل سریع و ناخواسته به محرک پیش از ارزیابی کامل اطلاعات و بیاعتنایی به پیامدهای درازمدت رفتار.
[1]Stanford MS
[2] risky decision making
[3] impulsive behavior
[4] risky behaviors
[5] Lane
[6] Cherek
[7] Moeller
[8] Barrett
[9] Dougherty
[10] Schmitz
[11] Swann
[12] Evenden
[13] impulse
[14] Churchill's Medical Dictionary, 1989
[15] Brooker
[16] Petry
[17] over reaction
[18] unplanned
[19] error prone
[20] Hollander
[21] judgement
[22] biopsychosocial
[23] evoked potential amplitudes
[24] punished &/or extinction paradigm
[25] reward-choice paradigm
[26] response disinhibition/attentional paradigm
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 155 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 64 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
افراد جامعه کنونی بیش از پیش نسبت به تنیدگی و پیامدهای آن هوشیار شده اند، بزرگسالان، نوجوانان و حتی کودکان از آلودگی محیط زیست ، امکان وقوع یک جنگ هسته ای، به پایان رسیدن منابع طبیعی، خطر آزمایش های هسته ای، وجود افزوده های غذایی و مواد سرطان زا و... سخن می گویند و تمامی این مسایل بخشی از زندگی روزمره را تشکیل میدهند. والدین و فرزندان می دانند که هسته خانوادگی دگرگون شده ، زندگی عصر ما چنان است که در اغلب خانواده ها پدر و مادر باید هر دو کار کنند تا بتوانند هزینه های روز افزون را تامین نمایند، طلاق افزایش یافته، ازدواج مجدد نیز امری ناممکن نیست. افزون بر این ،رسانه های گروهی افراد را به مشاهده صحنه های جنگ ، خشونت ، تخریب، شقاوت و بی رحمی ،مرگ و کشتار عادت داده اند. (دادستان،1387)
استرس پدیده نو ظهور نمی باشد. بلکه از زمانهای بسیار دور نیز وجود داشته است و تنها تفاوت آن در تنوع، استمرار و منابع استرس زا میباشد. فشارهای عصبی نیاکان مارا قادر می ساخت تا مقابل تهدیدات محیط خود را مسلح کنند و راههای گریز از این فشارها عمدتاً به دو صورت بود "مبارزه یا فرار" و از این طریق به حیات خود ادامه می دادند. آنان در شناخت توانایی خود با دشمنان از تغییراتی که در سیستم فیزیولوژیکی بدنشان اتفاق می افتاد بهره می جستند. بدین ترتیب در واقع آنها با استرس زندگی نمی کردند. بلکه استرس در حاشیه زندگی آنان بود (زهرا کار،1385) بنابراین باید گفت که فشار روانی برای بشریت یک پدیده جدید محسوب نمی شود.
انسان در چند سال گذشته به ویژه در قرن بیستم، شاهد تغییر و تحولات موثر بوده است این تحولات باعث گردیده تا انسان با مسایل و مصائب نیز به طوراختصاصی برخورد کند صنعتی شدن جوامع بشری تغییر سریع و فزاینده در ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و عدم توانایی در پیش بینی آینده مجموعه عوامل موثر در به وجود آوردن فشار روانی می باشد.(سلطانی، 1381)
به طور کلی اصطلاح فشار عصبی یا استرس از کلمه لاتین استرینگر[1] مشتق شده است که به معنای در آغوش گرفتن، فشردن و باز فشردن است. رفتارهایی که می توانند با احساسات متضاد همراه باشند. فشرده شدن یا زیر فشار قرار گرفتن به اختناق منتهی می شود و احساس درماندگی و اضطرابی را به وجود می آورد که قلب و روح را در برمی گیرد.بدین ترتیب درماندگی و استیصال[2] اصطلاح دیگری است که از استرینگر مشتق شده است و بیانگر احساس رها شدگی، انزوا، ناتوانی و جز آن است که در یک موقعیت حاد (نیاز، خطر،رنج) در فرد ایجاد می شود(دادستان،1387)
در فیزیک استرس عبارت از فشار یا نیرویی است که بر ارگانیزم وارد می شود. خروارها سنگ که بر روی زمین سنگینی میکند، اتومبیلی که با اتومبیل دیگر تصادف میکند و پلاستیکی که کشیده میشود همه از نوع استرس فیزیکی به حساب می آیند. فشارهای روانی یا استرسها نیز سنگینی می کنند،فشار می دهند و میکشند و ممکن است این احساس به ما دست دهد که در اثر سنگینی یک تصمیم گیری خرد می شویم. به علت گرفتاریهای زندگی تحت فشار هستیم یا در اثر تنش، استخوان هایمان قرچ و قروچ می کنند.از نظر واژه شناسی، استرس کلمه یونانی است که در قرن هفدهم میلادی بسیار متداول بود که به معنی سختی[3]، دشواری[4] و محنت به کار رفته است. در اواخر قرن هجدهم معنی آن به نیرو و زور و تلاش تغییر یافته و منظور از آن در وهله نخست نیروهای ذهنی و جسمی فرد یا افراد بود(قراچه داغی و شریعت زاده،1373).
فرهنگ جامع و روانشناسی و روانپزشکی(1373) استرس را چنین معنی می کند:
هر چیزی که در تمامیت زیست شناختی ارگانیسم به وجود آورد و شرایطی ایجاد کند که ارگانیسم طبیعتاً از آن پرهیز می کند استرس شمرده می شود. استرس ممکن است به صورت محرک های فیزیکی، عفونتها ، واکنش های آلرژیک و نظایر آن یا به صورت تغییر در جو اجتماعی مردانی، اولی یک عامل استرس زای فیزیولوژیکی است ، دومی نه تنها با قدرت تهدیدی که اصولاً در عامل استرس زا نهفته است بلکه با کیفیت درک تشخیص از آن عامل ارتباط دارد.
[1]. Stringere
[2]. Distress
[3]. Hardship
[4]. Straits