فایل فردا

مرجع دانلود فایل های دانشجویی

فایل فردا

مرجع دانلود فایل های دانشجویی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه‌ های فرزند پروری

مبانی نظری وپیشینه تحقیق شیوه‌های فرزند پروری
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 12
فرمت فایل doc
حجم فایل 47 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 46
مبانی نظری وپیشینه تحقیق شیوه‌های فرزند پروری

فروشنده فایل

کد کاربری 1627
کاربر

توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

شیوه های پرورش کودک ، در گذر سده ها دگرگون شده است. در سه دهه اول میلادی قرن گذشته، یعنی بین سال های 1910 تا 1930 روش‌های فرزندپروری تا حدود زیادی خشک و خشن بودند. متخصصان تعلیم و تربیت کودکان را به عنوان یک شیء فرض می‌کردند که می‌توان آن ها را به صورت نظام مندی شکل داد و شرطی کرد، و به احساسات و احتیاجات طفل یا والدین و تغییرات اجتماعی و استعدادهای ژنتیکی و یا ویژگی های موقتی کودکان چندان توجهی نمی‌شد. در آن زمان به والدین توصیه می شد که با بغل کردن کودک به هنگام گریه کردن او را لوس نکنند ، طبق برنامه ثابتی به او غذا بدهند (اعم از اینکه گرسنه باشد یا نباشند) و آداب توالت رفتن را در همان سال اول زندگی به او آموزش دهند. این روش کاملا خشک تا حدودی تحت نفوذ مکتب رفتارگرایی بود و هدف والدین این بود که عادت های پسندیده را شکل دهند و از بروز عادات ناپسن جلوگیری کرده یا آن ها را سرکوب کنند (اتکینسون و همکاران، 2006).

در دهه 1940 روند شیوه های فرزند پروری در جهت سهل گیری و انعطاف بیشتر دگرگون شد. در این دهه نظریه فرزند پروری ، زیر نفوذ مکتب روانکاوی قرار گرفت ، مکتبی که در آن بر امنیت عاطفی کودک و زیان های ناشی از کنترل شدید تکانه های طبیعی در کودک و تاثیر محرومیت های سنین پایین بر رفتار های بعدی کودک تاکید داشت. در 1940 علاوه بر نفوذ مکتب روانکاوی فروید، شیوه های تربیتی بر اساس نظریه های بنیامین اسپاک نیز استوار بود. وی معتقد بود والدین باید از شم طبیعی خود پیروی کنند و از برنامه های انعطاف پذیری که هم با نیازهای خود آنان و هم با نیازهای کودک سازگاری داشت استفاده کنند. این نگرش های آزادگرانه در مورد کودک در سال های 1940 پدیدار شد و با تاثیر مداوم مربیان مترقی مانند جان دیوئی و نوشته های روان شناسان بشر دوستی چون مزلو و کارل راجرز نیروی محرکه بیشتری پیدا کرد (هترینگتون،2008).

در اواسط دهه 1960 بر نقشی که علاقه پدر و مادر در محیط کودک ایفا می کنند تاکید زیادی شده است. به نظر می رسد در حال حاضر شاهد نوسانی در جهت عکس هستیم. چنین به نظر می رسد که امروزه والدین احساس می کنند که سهل گیری پاسخ گوی مشکل آنان نیست. اکنون متخصصان به والدین توصیه می کنند که برای شکل دادن به رفتار کودک کمی سخت گیرتر ولی فعال تر باشند. برخی از ویژگی های فرزند پروری فعلی عبارتند از کنترل در حد اعتدال، انضباط محکم و حتی توسل به تنبیه در صورت لزوم. در عین حال والدین باید حدودی را برای کودکان تعیین کنند و در مواردی که فرزند قادر به قضاوت منطقی نیست، قدرت تصمیم گیری داشته باشند. در عین حال آن ها باید نظرات کودک را بشنوند و خود را با آن ها تطبیق دهند (ماسن و همکاران،2005).

از سوی دیگر امروزه کودکان نیز با گذشته تفاوت زیادی دارند و حاضر نیستند حتی جزئی از حقوقشان را تقدیم قوانین مستبدانه بزرگسالان کنند. کودکان امروز انتظار دارند که والدین محدودیت ها و مقررات را برایشان توضیح دهند. آنان بر این باورند که والدین نباید هرگز قدرت بیشتر خود را برای کنترل فرزند به طور نامعقول استفاده کنند (گاری و همکاران،2003).

2-2-2. اهمیت شیوه‌های فرزند پروری

شیوه‌های فرزند پروری، اعتقاد و نظر والدین نسبت به چگونگی ارتباط با کودک است که والدین در رابطه با فرزندان خود اعمال می‌کنند و در شکل گیری شخصیت آینده کودک نقش بسزایی دارد. هدف تمامی شیوه های فرزند پروری ، پرورش کودک و آماده سازی وی برای ایفای نقشی است که گروه و حوزه ی فرهنگی وی بر عهده اش می گذارند. کودکان چنان پرورش می یابند که بتوانند راه و رسم زندگی والدین خود را در ایفای نقش خود پی گیرند. والدین واسطه انتقال آرمان های فرهنگی کودک به اجتماع هستند. آرمان های فرهنگی هر اجتماع تعیین کننده ی نوع و چگونگی آموزش هایی است که کودک باید فرا گیرد و از آنجا که الگوها و ایده آل های خود ، کودکان را به شیوه های متفاوت پرورش می دهند. کودک اولین بارایده آل ها و آرمان ها و بایدها و نبایدها را از محیط خانواده و والدین خود می آموزد. خانواده یکی از عوامل موثر در رفتار افراد است. کودک در محیط خانواده تجارب گوناگونی را کسب می کند و از طریق این محیط کوچک است که با دنیای خارج آشنا می گردد و طرز معاشرت با

دیگران را می آموزد (احدی،1381).


مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه های فرزند پروری

مبانی نظری وپیشینه تحقیق شیوه های فرزندپروری
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 19
فرمت فایل doc
حجم فایل 47 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 45
مبانی نظری وپیشینه تحقیق  شیوه های فرزندپروری

فروشنده فایل

کد کاربری 1627
کاربر

توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

پژوهش های مختلف شیوه های فرزندپروری را همراه با تمرین ها و رفتارهای تربیتی خاص آن ایجاد کرده اند . به عقیده اوکاگالی و استرنبرگ ( 1993 ) در ایالات متحده ، علاقه به فرزندپروری و ایجاد رفتارهای مستقل در برابر رفتارهای همرنگی حداقل از دو منبع ناشی می شود : 1- فرضیه کوهن ( 1969 ) مبنی بر این که خودگرایی که لازمه شغل پدر است ، تا اندازه ای در خودگرایی که او در کودکان خود به عنوان یک ارزش می داند انعکاس می یابد . 2- پژوهش پیاژه ( 1965 ) در مورد پیامدهای روابط مبنی بر استقلال در برابر همرنگی بزرگسالان و کودک ، برای رشد شناخت و اخلاق کودکان ( ملک پور ، 1382 ) .

سبک والدینی یک الگوی کلی مراقبت کردن است که بافتی برای رفتارهای تربیتی فرزند – والدین فراهم می آورد ولی به مجموعه ی خاصی از اعمال تربیتی والدین اطلاق نمی شود . رابینسون ، گامبل و بلسکی[1] ، شیوه های فرزندپروری را به عنوان سبکی از پرورش کودک می دانند که در آن ، کودک ظرفیت مورد نیاز را برای رفتار مؤثر با توجه به خصیصه های بوم شناختی در طی دوره های کودکی ، نوجوانی و بزرگسالی کسب خواهد کرد . شیوه های فرزندپروری ، آماده کردن کودک برای قرار گرفتن در راهی است که می باید آن را طی کند و پس از طی مراحل زندگی ، بازگشتی وجود نخواهد داشت . شیوه های فرزندپروری به عنوان یک مجموعه یکپارچه از نگرش های والدین ، اهداف و مقوله هایی از وظایف والدینی ، تعریف می گردد و فرض می شود جوی عاطفی برای ارتباط والد – کودک خلق می نماید . هولدون[2] و میلر[3] ( 1999 ) و روتبام[4] و ویز[5] ( 1999 ) ، مطرح ساختند که تربیت کردن نتیجه یک فرایند دوقطبی است که روابط قوی به هم پیوسته و حضور پدر و مادر و کودک را در بر گیرد ( ود[6] و کندلر[7] ، 2001 ) .

شیوه های فرزندپروری به عنوان یک مجموعه ی کلی از نگرش های تربیتی ، هدف ها و الگوهایی از تمرین های تربیتی تعریف می شود و فرض می گردد که یک فضای عاطفی در ارتباط والد – کودک خلق می نماید و بر اجتماعی سازی کودکان از سوی والدین تاثیر می گذارد ( وود ، ملید[8] ، سیگمن[9] ، وونگ[10] و چو[11] ، 2003 ) . یافته های ملود[12] و همکاران ( 1994 ) و زایاس[13] ( 1994 ) به روشنی نشان می دهد برخی تعاریف از سبک های والدینی ، معانی مختلفی دارد و ممکن است شیوه های فرزندپروری مختلف در گروه های فرهنگی متفاوت ادغام شوند ( بامریند ، 1991 ) .

اگرچه رفتارهای تربیتی خاص از قبیل کتک زدن و سر کودک داد زدن ، ممکن است روی رشد بچه اثر گذار باشد ولی در نظر گرفتن یک رفتار خاص بطور جدا در سبک های تربیتی احتمالاً ما را گمراه خواهد ساخت . برخی نویسنده ها به این توجه نموده اند که تمرین های تربیتی معین در پیش بینی وضعیت مطلوب کودک نسبت به الگوهای گسترده رفتارهای تربیتی والدین اهمیت کمتری دارند . اکثر پژوهش گرانی که سعی می کنند این قلمرو رفتارهای والدینی گسترده را تشریح کنند براساس مفهوم بامریند از سبک والدینی بدان پاسخ می گویند . بامریند سازه سبک والدینی را فصلی از تغییرات نرمال می داند که در تلاش والدین جهت کنترل و اجتماعی ساختن فرزندانشان ایجاد می گردد . دو نکته بنیادی در فهم این تعریف وجود دارد . اول این که سبک والدینی به تشریح تغییرات بهنجار در والدین معنا می شود ، از طرف دیگر تیپولوژی سبک والدینی که بامریند ایجاد کرده رفتارهای والدینی منحرف از قبیل قدرت ورزی را در بر نمی گیرد . دوم این که بامریند فرض می کند که سبک والدینی نرمال پیرامون بافت کنترل دور می زند . اگرچه ممکن است والدسن در چگونگی تلاش برای کنترل یا اجتماعی ساختن فرزندانشان و گستره ی فعالیت هایی که انجام می دهند تفاوت داشته باشند ، فرض می شود که نقش اولیه همه والدین تاثیرگذاری ، آموختن و کنترل کودکانشان است ( بامریند ، 1991 ) .

مقوله بندی والدین به این مربوط می شود که پاسخگری[14] و مطالبه گری[15] آن ها پایین یا بالا است . پاسخگری والدین به گرمی و حمایتگری آنان اطلاق می شود . گستره ای که در آن والدین بطور هدفمند فردیت کودک ، خودگردانی و ابراز وجود در کودک را از طریق همراه شدن با کودک ، حمایت کردن و اکتساب نیازها و خواسته های خاص کودکان پرورش می دهند . مطالبه گری والدینی شامل کنترل رفتاری است . و خانواده ها از طریق پختگی مطالبه ها ، نظارت ، تلاش های منظم و بهزیستی ، با کودکان نافرمان روبرو می شوند ( بامریند ، 1991 ) . بر این اساس سبک های فرزندپروری شامل : دیکتاتورانه[16] ، دموکراتیک[17] و سهل گیرانه[18] می باشد . هر یک از این سبک های والدینی ، ارزش های تربیتی ، تمرین ها و رفتارهای متفاوتی را در بر می گیرند و از نظر میزان پاسخگری و مطالبه گری متفاوت هستند .


[1]-Belsky

[2]-Holden

[3]-Miller

[4]-Rothboum

[5]-Weisz

[6]-Wade

[7]-Kendler

[8]-Meleod

[9]-Sigman

[10]-Wong

[11]-Chu

[12]-Meloyd

[13]-Zayas

[14]-Responsiveness

[15]-Demandingness

[16]-Autoritarian

[17]-Autoritative

[18]-Permissive


مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه فرزند پروری و تعریف آن(فصل دوم تحقیق)

مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه فرزند پروری و تعریف آن(فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 23
فرمت فایل docx
حجم فایل 57 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20
مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه فرزند پروری و تعریف آن(فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 1113
کاربر

مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه فرزند پروری و تعریف آن(فصل دوم تحقیق)

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

اصطلاح فرزندپروری از ریشه پریو (pario) به معنی "زندگی بخش" گرفته شده است. منظور از شیوه‌های فرزند پروری، روش هایی است که والدین برای تربیت فرزندان خود به کار می‌گیرند و بیانگرنگرش‌هایی است که آن‌ها نسبت به فرزندان خود دارند و هم‌چنین شامل قواعدیاست که برای فرزندان خویش وضع می‌کنند. ولی باید پذیرفت که رفتارهای فرزند پروری به واسطه فرهنگ، نژاد و گروه های اقتصادی تغییر می‌کند( اسعدی، و همکاران،۱۳۸۵,ص 67).

بامریند(1991)،فرزندپروری، شیوه تربیتی اعمال شده از سوی والدین است، که شامل مجموعه رفتارهای متعدد و گوناگون طبیعی و بهنجار می باشد که والدین به منظور کنترل کردن و اجتماعی نمودن کودک از آن استفاده می کنند، دو نکته مهم در این تعریف وجود دارد، اول این که شیوه تربیتی به معنی توصیف وتبیین رفتارهای متعدد و گوناگون، اما بهنجار وطبیعی والدین است، به عبارت دیگر رفتارهای نامناسب و نادرست والدین که می توان نمونه‌های آن را در خانواده‌های آشفته و پریشان یا بیمار یافت، شامل نمی گردد. دوم این که، شیوه ی تربیتی بهنجار و طبیعی حول محور مسأله کنترل متمرکز است. واضح است که والدین در زمینه کنترل اجتماعی ساختن کودک و گسترۀ عملکرد خود با یکدیگر تفاوت دارند. اما با وجود همه تفاوت‌ها نقش اصلی همه والدین، تأثیرگذاری و آموزش و کنترل کودک است (غنی آبادی ،1380,ص12).

مک کوبی و مارتین (1983)، شیوه فرزندپروری را دارای دو مؤلفه مهم دانستند: 1- پاسخ دهی والدین 2- توقع والدین

پاسخ دهی والدین: به موضوعی اشاره می کند که والدین تا چه اندازه خود را با رفتارهای کودکان خود وفق می دهند و به ارضای نیازها و تقاضا وجود را در کودک پرورش می دهند، چنین فرایندی از طریق شناخت والدین از کودک و خصوصیات وی انجام می پذیرد(بامریند، 1991).

توقع والدین: اشاره می کند به درجه ای که والدین انتظارات و درخواست‌های از فرزندان خود دارند ، و به رفتار مسئولانه اشاره می کند. این والدین معیارهای زیادی برای فرزندان تعیین می کنند و انتظار دارند فرزندان به آن ها دست یابند(استانبرگ، 1993,ص75).

هلر و میلر(1999)، فرزندپروری خوب کاری دشوار، اما رضایت بخش است. والدین همیشه مقتدر، سهل‌گیر و استبدادی نیستند. اما والدین تمایل دارند، بیشتر از یک شیوه استفاده کنند(برجعلی 1378,ص17). الگوی تعامل با تک تک فرزندان و جوی که به وسیله شیوه‌های فرزندپروری در خانه ایجاد می‌شود، می‎تواند ویژگی‌های ذاتی کودکان را تضعیف یا تقویت کند. هم‌چنین، آن چه که والدین به وسیله الگوه‌های خود در مورد ارزش های اخلاقی و مذهبی به فرزندان آموزش می دهند، کمک می‌کند تا آن‌ها حتی در برابر تمایلات زیستی یا تأثیرات همسالان انتخاب عاقلانه داشته باشند.در نهایت، والدین می توانند با فراهم آوردن فرصت‌هایی که محاسن فردی کودکان را تقویت می کند در شخصیت کودک تفاوت ایجاد کند. شیوه فرزندپروری، روش‌های که والدین در برخورد با فرزندان خود اعمال می کنند و در شکل گیری رشد و تکامل کودک در دوران کودکی و خصایص بعدی شخصیت و رفتار تأثیر فراوان و عمیقی دارد. مثلاً طرد کودک با فقدان ارتباط معنادار بین کودک و مادر سبب پیدایش و اختلال شخصیت می شود( شعاری نژاد، 1376,ص89).


-Haller.H,K

-Miller.M,L