دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 12 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 62 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق اختلال های ارتباطی(فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
ارتباط یک واقعه روزمره است. ما هر روز بارها و بارها ارتباط برقرار می کنیم. ما در رستوران غذا سفارش می دهیم، از دوستمان به جهت لطفی که در حق ما کرده است تشکر می کنیم، در کلاس سوال می پرسیم، در وضعیت های اضطرارای درخواست کمک می کنیم. زندگی ما در بسیاری از جنبه های اساسی حول محور ارتباط می چرخد. با وجود اهمیت و حضور دائمی ارتباط در زندگی، به ندرت در مورد آن می اندیشیم، مگر آن که در رابطه با آن مشکلی وجود داشته باشد. ارتباط همچنین یکی از پیچیده ترین فرایندهایی است که انسان ها به آن مبادرت می ورزند. گفتار و زبان دو جزء ارتباط هستند که بسیار با هم مرتبطند. وجود مشکلاتی در هر یک از آن ها می تواند زندگی فرد را به طور قابل ملاحظه ای زیر تأثیر قرار دهد. به دلیل پیچیدگی آن ها، تعیین علت مشکل در این زمینه کار بسیار پیچیده ای است.
ارتباط عبارت است از تبادل آراء، عقاید یا حقایق بین فرستنده و گیرنده. ارتباط مستلزم آن است که فرستنده (فرد یا گروه) پیامی را ساخته و انتقال دهد و گیرنده این پیام را رمزگشایی کرده و درک کند (برن اشتاین، 1997؛ به نقل از علیزاده و همکاران، 1389). بنابراین فرستنده و گیرنده در فرایند ارتباط با هم شریک هستند. شاید ارتباط مهم ترین ابزار ما در تعامل ما با محیطمان باشد. بخشی از این ابزار شامل کاربرد گفتار و زبان است.
گفتار و زبان اگرچه با هم مرتبطند امّا مترادف هم نیستند. گفتار نمود قابل شنیدن زبان است. گفتار وسیله بیان زبان است امّا تنها وسیله آن نیست. زبان ارائه کننده پیامی است که در گفتار وجود دارد. زبان بدون گفتار می تواند وجود داشته باشد نظیر زبان اشاره مورد استفاده افراد ناشنوا، و گفتار بدون زبان مانند گفتار پرندگانی که برای حرف زدن تربیت شده اند خواهد بود. ارتباط مفهوم گسترده تری است. زبان بخشی از ارتباط است. گفتار اغلب بخشی از زبان در نظر گرفته می شود، اگر چه زبان می تواند بدون گفتار وجود داشته باشد (علیزاده و همکاران، 1389).
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 13 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 48 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق مثبت نگری(فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
در این بخش درباره مثبت نگری که شامل تعاریف، تحقیقات انجام گرفته و قابلیتهای آن است بحث می شود.
مبانی نظری آموزش مثبت نگری
در طی دهه گذشته روانشناسی مثبتگرا به یکی از گرایشهای عمده در روانشناسی تبدیلشده و بهسرعت جایگاه مناسبی در این رشته یافته است. سرعت این گرایش در تبدیل به یک رویکرد عملگرا و مبتنی بر شواهد با پیشینه هیچیک از گرایشهای دیگر قابلمقایسه نیست. این سرعت بهویژه درزمینهی شیوهها و مداخلاتی که در روانشناسی مثبتگرا ابداع و مورداستفاده قرارگرفتهاند، چشمگیر است. کاربست مداخلات مثبت بهمنظور ارتقای کیفیت زندگی، خشنودی بیشتر از زندگی، شادکامی و نشاط و دستیابی به خوش باشی (احساس ذهنی آسایش) و در یککلام سعادتمندی (خوشبختی) میباشد. گسترش این کاربستها تا جایی است که در چند سال اخیر از درمانهای مثبتگرا سخن گفتهشده است (سلیگمن، 2006).
برای فهم این مداخلات و بررسی نتایج مطالعات مبتنی بر آنها نخست لازم است تا از روانشناسی مثبتگرا، ماهیت و اصول آن شناخت داشته باشیم. به همین مناسبت در آغاز به پیشینه، تعریف و حوزههای عمل و مطالعات این رشته اشارهکرده و آنگاه به مثبت درمانی، اصول و مداخلات و راهکارهای آن جهت اینکه افراد بتوانند ارتباط میان افکار، احساسات و رفتار خود را درک کنند و با انجام تمرینهای مختلف بتوانند بهجای یأس و انفعال و تفسیرهای بدبینانه، رویدادها را بهگونهای خوشبینانه تفسیر کنند و با آنها به صورتی سازنده روبهرو شوند پرداخته خواهد شد.
پیشینه روانشناسی مثبتگرا
کریستوفر پترسون (2006) در کتاب مبانی روانشناسی مثبتگرا معتقد است که روانشناسی مثبتگرا گذشتهای طولانی و پیشینهای بسیار کوتاه دارد. وی در این زمینه معتقد است هرچند این حوزه از سال 1998 توسط مارتین سلیگمن و همکاران او ابداع شد ولی مدتها پیشازاین در آثار روانشناسانی چون آبراهام مزلو و در آثار وی آنجا که از خلاقیت و خود شکوفایی سخن میگوید بر وجوهی از جنبههای مثبت در آدمی و در روانشناسی تأکید شده است. بااینحال آنچه بهعنوان روانشناسی مثبتگرا شناخته میشود بهطور مشخص از 1998 و توسط سلیگمن آغاز و از سال 2000 با اختصاص یکی از شمارههای مجله روانشناسی آمریکایی به این رشته رسماً در متون روانشناسی وارد شد.
اما روانشناسی مثبتگرا چیست و چه ضرورتی برای آن وجود داشته است؟
تعریف روانشناسی مثبتگرا
پترسون (2006) روانشناسی مثبتگرا را مطالعه علمی امور درست در زندگی از تولد تا مرگ و توقفگاههای بین این دو میداند. سلیگمن و چیکزنت میهای (2000) در مورد هدف روانشناسی مثبتگرا مینویسند «هدف روانشناسی مثبتگرا آغاز تغییر در نوع پرداخت روانشناسی، از اشتغال خاطر صرف به بدترین امور در زندگی به پرداختن به شرایط مثبت است». سونیا لوبومیرسکی و آلیسون آبه معتقدند که روانشناسان مثبتگرا متعهدند تا عواملی را بررسی کنند که به افراد، خانوادهها و جوامع اجازه میدهد تا رشد کرده شکوفا شوند و به شکلی بهینه عمل کنند. داک ورث، استین و سلیگمن (2005) در مقاله جامعی در نخستین شماره مجله سالنامه روانشناسی بالینی، روانشناسی مثبتگرا را چنین تعریف کردهاند؛
«روانشناسی مثبتگرا مطالعه علمی تجربههای مثبت و صفات فردی مثبت و نهادهایی است که رشد آنها را تسهیل میکنند. روانشناسی مثبت با توجه به اینکه به آسایش روانی و کارکرد بهینه میپردازد، در بدو امر شاید یک پیوست روانشناسی بالینی یا بخشی از آن باشد اما ما چیز دیگری معتقدیم. باور ما این است افرادی که شدیدترین فشارهای روانشناختی را تحمل میکنند در زندگی به دنبال امری بهمراتب بیشتر از تسکین یافتن از درد و رنج هستند. افراد دچار مشکل در پی خشنودی بیشتر، لذت بیشتر و رضایتمندی بیشترند تا صرف کمتر کردن غم و نگرانی. آنان به دنبال ساخت نقاط قوتند نه اصلاح نقاط ضعفشان، آنها به دنبال زندگی معنادار و دارای قصد و هدفند. بدیهی است که این شرایط بهسادگی و با رفع درد و ناراحتی حاصل نمیشوند.» (داک ورث و همکاران، 2005).
2- Positive psychology
3- Evidence-based
1- Intervention
2- Subjective well-being
- Eudaimonia
- Positive therapy
5- Seligman
6- Christopher Peterson
7- Aprimer in positive psychology
8- Martin Seligman
9- Abraham Maslow
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 18 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 99 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق رفتار جرات مندانه (فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، همواره در تلاش است تا مهارت هایی جهت تسهیل روابط میانفردی به دست بیاورد. توجه روز افزون به رفتار جراتمندانه به عنوان موردی از مهارت های زندگی، حاکی از آشکار شدن ارزش ها و تاثیرات فراوان این مهارت است. اهمیت جراتورزی در ارتباطات بین فردی و نقش موثر آن در تعامل های اجتماعی، منجر به پژوهش های متعددی در این زمینه گردیده است.
در متون ترجمه شده به فارسی کلمه assertion معادل با واژهی جراتمندی، جراتورزی، ابراز وجود، تایید خود، اظهار وجود، خودبیانگری، جسارت و قاطعیت به کار رفته است. مسالهی ابراز وجود و مقولهی جراتورزی، در واقع توانایی افراد جهت برقرار نمودن روابط بین فردی مناسب در تعاملات اجتماعی و یکی از مهم ترین عوامل موثر در بهداشت روانی است. (بندورا،1977). می توان جراتورزی یا ابراز وجود را قلب رفتار میان فردی ( لین و همکاران،2004) یا مهارت برقراری ارتباط میان فردی ( آلبرتی و امونس، 1977) برشمرد.
سازمان جهانی بهداشت، ده مهارت را به عنوان مهارت های زندگی اصلی معرفی نموده است. این ده مهارت عبارتند از: 1- مهارت خودآگاهی 2- مهارت همدلی 3- مهارت برقراری ارتباط موثر 4- مهارت مدیریت خشم 5- توانایی ایجاد و حفظ روابط بین فردی موثر 6- مهارت رفتار جراتمندانه 7- مهارت حل مسئله 8- مهارت مقابله با استرس 9- مهارت تصمیمگیری 10- مهارت تفکر خلاق
سازمان جهانی بهداشت این مهارت ها را به سه طبقه تقسیم میکند: الف) مهارت های مرتبط با تفکر نقاد یا تصمیمگیری ب) مهارت های بین فردی و ارتباطی ج) مهارت های مقابله ای و مدیریت فردی.
مهارت جراتورزی در دستهی دوم قرار میگیرد. گروه دوم، مهارتهایی را در بر میگیرد که با ارتباط کلامی و غیرکلامی، گوش دادن فعال و توانایی ابراز احساسات و بازخورد دادن، مرتبط هستند. در این طبقه، مهارت های مذاکره، امتناع و رد کردن درخواست دیگران و مهارتهای رفتار جراتمندانه نیز جای میگیرند
در اﻳﻦپژوهش اﺻﻄﻼﺣﺎترفتار جراتمندانه، جراتورزیاﺑﺮاز وﺟﻮد و رﻓﺘﺎرﺷﺠﺎﻋﺎﻧﻪﺑﻪصورت مترادف بهﻛﺎررﻓﺘﻪ اﺳﺖ.
-Bandora
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 10 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 59 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت اجتماعی(فصل دوم تحقیق)
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
سلامت از واژه هایی است که بیشتر مردمان با آنکه اطمینان دارند معنای آن را می دانند، تعریفش رادشوار می یابند. درفرهنگ های گوناگون تعریف های بسیاری ازسلامت شده است، در فرهنگ وبستر سلامت وضع خوب و عالی بدن، اندیشه و روح وبویژه برکنار بودن ازدرد یابیماری جسمی تعریف شده است. در فرهنگ آکسفورد به معنی وضع عالی جسم یا روح و حالتی که اعمال بدن به موقع وبه گونه موثرانجام شودآمده است. جالینوس سلامت را عبارت ازوجود نسبت معینی ازعناصر گرمی، سردی، رطوبت و خشکی تعریف می کند.
از نظر پاتنام (1993)، جامعهی مدنی موفق، عموماً با رابطه نیرومند افقی میان اعضا شناخته می شود و برابری یکی از اساسی ترین ابزارهای جامعه مدنی به شمارمیرود؛ بنابراین،نابرابری های افراد و گروههای اجتماعی مختلف در بعد سلامت، دو مورد از جنبه های مهم ارزیابی سلامت جمعیت قلمداد میشود (لوچنر ، کواچی و کندی؛ 1999). جوامع نیز همواره تلاش میکنند جنبههای مذکور را در تدوین برنامههای کلان خود منظور دارند. از اینرو، در پیش نویس اولیه نظامنامه سلامت اجتماعی وزارت بهداشت کشور، سلامت اجتماعی وضعیت رفتارهای اجتماعی (مورد انتظار) فرد را شامل می شودکهاثراتشناختهشدهومثبتیبرسلامتجسمیوروانیویداردوموجبارتقایسازگاریاجتماعیوتعاملفردبامحیطپیرامونودرنهایتایفاینقش مؤثر در تعالی و رفاه جامعه میشود (دماری و همکاران، 1389)
برخی ازمحققان این مفهوم رانوعی توانایی درنظرگرفتهاند؛ برای مثال، کییز وشاپیرو(2004) به توانایی فرددر تعامل موثر با دیگران و اجتماع به منظورایجادروابط ارضا کننده شخصی و به انجام رساندن نقش های اجتماعی ، عنوان سلامت اجتماعی را می دهند. کییز (2004) عملکردخوب درزندگی را چیزی بیش از سلامت روانی هیجانی و شامل تکالیف وچالش های اجتماعی می داند.بهعبارت دیگر، سلامت اجتماعی را ارزیابی و شناخت فرد از چگونگی عملکردش در اجتماع، کیفیت روابطش با افراد و گروه های اجتماعی که عضوی از آنهاست معرفی نموده است.میزان مهارت وعملکرد اجتماعی و توانایی شناخت هر شخص از خود به عنوان عضوی از جامعه ایبزرگتر
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 15 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 206 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
کیفیت، واژه رایج و آشنایی است که از مفهوم و نحوه کاربرد آن تفاسیر گوناگونی به عمل آمده است . اما وجه مشترک تمام تعاریف سازگار کالا یا خدمات با انتظارات و نیاز های مشتریان است به عبارت دیگر کیفیت وقتی به دست می آید که تولید خدمت، انتظارات مشتری( اعم از داخلی و خارجی ) را برآورد سازد. کیفیت از مشتری شروع می شود و هر گونه توجه یا خدمت،بدون توجه مشتری الزاماً کیفیت را به دنبال ندارد . بنابراین باید نظر مشتریان را جویا و از نیاز های آنان به خوبی آگاه شد وتولید یا خدمات را منطبق با آن نیاز ها ارائه کرد.انسان در زمانی که سعی در تولید کالا یا ارائه خدمات نمود به موضوع کیفیت توجه ویژه ای معطوف داشته است شاید یکی از دلایل مهم توسعه تکنولوژی و صنعت بر مبنای این اصل استوار می باشد که انسان هیچ گاه از وضع موجود راضی نبوده و همواره سعی در بهبود وضعیت موجود داشته است.
به طور کلی تعاریف متعددوگوناگونی در مورد کیفیت ارائه شده است که عبارتنداز:
کیفیت به عنوان درجه ای که یک محصول با انتظارات مشتری و مشخصات ارائه شده تطبیق داردتعریف شده است (روستا و دیگران، ١٣٨٥،٢٢٢ ).
کیفیت توسط مشتری تعیین می شود، نه توسط تولید کننده. به عبارت دقیق تر، کیفیت مجموعه ای ازخصوصیات و مشخصات یک کالا یا خدمت است که احتیاجات و رضایت مصرف کننده را تأمین می کند.
جامعۀ کنترل کیفیت آمریکا واژۀ کیفیت را به صورت زیر تعریف کرده است: "مجموعۀ ویژگیھا وخصوصیات یک قلم کالا یا یک نوع خدمت که بتواند نیازھای آشکار و پنهان خریدار را تأمین نماید(کاتلر و آرمسترانگ، ١٣٨٤،٨٧٧ ).
کیفیت هیچ مفهومی جز هر آنچه که مشتری واقعاً می خواهد، ندارد. سازمان استانداردهای بین المللی کیفیت را این گونه تعریف می کند: تمامیت ویژگی ها وخصوصیات محصول یا خدمات که توانایی برآورده کردن نیاز های مشتری را دارد.
سازمان ملی بهره وری سنگاپور بیان می کند که کیفیت توسط مشتری تعریف می گردد نه تولید کننده یا ارائه دهنده خدمت. به عبارت دیگر،کیفیت مجموعه ای از خصوصیات و مشخصات یک کالا یا خدمت است که خواسته ها و رضایت مصرف کننده را تأمین می کند(سید جوادین، 1384، 36 ).
در دهه 50 میلادی دمینگ و فیگن باوممفهوم جدید کیفیت را اینگونه بیان نمودند،
«کیفیت مفهوم وسیعی است که تمام بخشهای مختلف سازمان نسبت به آن متعهد هستند. هدف آن افزایش کارایی کل مجموعه است و هدف نهایی آن مطابقت کامل با مشخصات مورد نیاز مشتری با حداقل هزینه برای سازمان است که منجر به افزایش قابلیت رقابت در سطح سازمانها می شود» (کزازی،1378،25).
کیفیت یعنی انجام درست وصحیح دردفعه اول وبرای همیشه (مونیکا،1998،240).
کیفیت یعنی درجه تطابقکالای تولید شده یاسرویس ارائه شده بانیازمشتری(مهربان،1384،25).
کیفیت عبارت است ازهرگونه صفت یا صفات خاص یا عمل خاص یک فرآورده یا خدمت که بتوان باارزیابی آن معلوم کرد که آیا فرآورده،یاخدمت با شرایط مشخص شده منطبق است یانه (یوجی آکاو،1995،21).
از مجموع تعاریف ارائه شده پیرامون موضوع کیفیت می توان نتیجه گرفت که،
1- کیفیت توسط مشتری تعیین می شود (تمرکز بر مشتری ).
2- کیفیت باید نیاز مشتری را تامین کند.
3- کیفیت چیزی است که مشتری روی آن قضاوت می کند.
4- کیفیت به معنای تجمل و لوکس گرائی نیست.
5- هدف در کیفیت،افزایش کارائی سازمان باحداقل هزینه است(حاجی شریف،1374 ،21).
-Kotler&Armestrong
-Monica Parzhnger
-Uje Akao