فایل فردا

مرجع دانلود فایل های دانشجویی

فایل فردا

مرجع دانلود فایل های دانشجویی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی صنعت نرم افزار

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی صنعت نرم افزار
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 20
فرمت فایل docx
حجم فایل 384 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 40
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی صنعت نرم افزار

فروشنده فایل

کد کاربری 1113
کاربر

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی صنعت نرم افزار

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

صنعت نرم افزار

تعریف و تاریخچه صنعت نرم افزار

نرم افزار در معنای عام کلمه به کلیه روش ها و داده ها و هر آنچه که منجر به ایجاد آگاهی می شود اطلاق می شود. این تعریف کلی است و شامل نرم افزار کامپیوتری نیز می شود.(شورای عالی انفورماتیک، 73)

نرم افزار یکی از دو شاخه علم کامپیوتر می باشد. نرم افزار را می توان برنامه ریزی سخت افزار به منظور استفاده از آن تعریف کرد. یا بعبارتی دیگر"نرم افزار مانند روح انسان است که به کالبد آن جان می بخشد" در دنیای امروز که عصر اطلاعات می باشد، نرم افزار به عنوان بخشی از فن آوری اطلاعات (IT)مطرح است. امروزه فن آوری اطلاعات و فروش آن به عنوان یک صنعت بسیار مهم و پولساز معرفی می شود. به عنوان مثال، در سال 1985 در آمریکا، در آمد ناشی از تولید و فروش نرم افزار بالغ بر 4.9% تولید ناخالص داخلی را تشکیل می داده است. که البته امروزه چیزی بیشتر از این آمار است. امروزه افرادی که در این صنعت مشغول به کارند، به عنوان نسل جدید ثروتمندان معرفی می شوند(مانند بیل گیتس-صاحب اصلی شرکت مایکروسافت-که ثروت وی در 4 اوت سال 1998 بیش از 61 میلیارد دلار برآورد شده است. این شرکت در سال 1986 با سرمایه 80 دلار شروع بکار کرد و در سال 1997 سرمایه آن بالغ بر 482 میلیارد دلار تخمین زده شده است). همچنین سرمایه شرکت های تولیدی و فروشنده بخش فن آوری اطلاعات، قابل مقایسه با سرمایه بزرگترین و سودآورترین شرکت های نفتی در دنیا هستند.

شاید بتوان گفت این صنعت (صنعت نرم افزار) برای اولین بار در سال 1970معرفی شد. در این سال شرکت IBM برای اولین مرتبه، فروش نرم افزارهایش را از فروش سخت افزارهایش جدا نمود. تا قبل از این تاریخ نرم افزار به صورت رایگان همراه سخت افزار ارائه می شد. این کار پیامدهای بسیار مهمی در پیداشت که از جمله به وجود آمدن "صنعت نرم افزار"می توان اشاره نمود. بنابراین هر چند نرم افزار پیش از سخت افزار وجود داشته، اما به عنوان یک صنعت و بخش کاملا" مجزا وجود خارجی نداشته است.

2-1تعریف IT و اجزا تشکیل دهنده آن

IT شامل مجموعه ای از تکنیک ها و ابزارهاست که در جهت بهینه سازی و پشتیبانی سیستم های فعال بر محوریت اطلاعات و دانش می باشند. همچنین شامل مطالعه، طراحی، گسترش، اجرا، نگهداری و مدیریت سیستم های اطلاعاتی مبتنی بر کامپیوتر و به خصوص کاربردهای نرم افزاری و سخت افزاری کامپیوتر می باشد. به عبارت دیگر، برای توصیف تکنولوژی هایی به کار می رود که ما را در ضبط ،ذخیره سازی، پردازش، بازاریابی، انتقال و دریافت اطلاعات یاری می کنند. IT بر دانش و مهارت استفاده از کامپیوتر و سیستم ارتباط از راه دور به همراه ذخیره سازی، کاربرد و انتقال اطلاعات تاکید دارد.

اجزاء تشکیل دهنده IT

IT مانند هر تکنولوژی دیگری، دارای اجزای تشکیل دهنده می باشد و از منظر نگرش "بستر پیاده سازی" دارای اجزاء ذیل است.

نرم افزار: برنامه های کامپیوتری به منظور دریافت، پردازش و تولید اطلاعات به کار برده می شوند.

سخت افزار پردازشی و ذخیره سازی: سخت افزار مورد نیاز به منظور پردازش(مانند کامپیوترهای شخصی) و سخت افزار لازم جهت ذخیره و بازیابی نمودن اطلاعات.

سخت افزار ارتباطی: به منظور برقراری ارتباط میان کامپیوترها بکار می رود.(مثل خطوط تلفن)

نیروی انسانی: افرادی که در این تکنولوژی شاغل هستند و همچنین آنهایی که مصرف کننده محصولات این فن آوری ها هستند.

داده ها ومنابع آنها: به عنوان ماده اولیه فن آوری اطلاعات می باشد. این داده ها باید قابل اعتماد، جدید و دقیق باشند.(تارخ ، محمد جعفر و امی، امیر علی 1381 ص 23)

3-1کیفیت نرم افزار

نرم افزار نیز مانند هر کالای تولیدی دیگر، باید دارای کیفیت باشد. نرم افزاری که فاقد کیفیت باشد، مورد استفاد قرار نخواهد گرفت. اما کیفیتی که برای یک نرم افزار در نظر گرفته می شود با کیفیت کالاهای دیگر و حتی خود سخت افزار کامپیوتر تفاوت دارد. این تفاوت ناشی از ماهیت نرم افزار می باشد. اما اینکه منظور از کیفیت نرم افزار چیست نظرات مختلفی وجود دارد ولی پارامترهای دخیل در کیفیت نرم افزار به شرح زیر است.

1-3-1 انطباق با نیازهای کاربر

از جمله مواردی که در تعیین کیفیت یک نرم افزار دخیل می باشد، انطباق با نیازهای کاربر است. نرم افزاری که تهیه می شود، باید جوابگوی درخواست های کاربر خود باشد. البته منظور این نیست که یک نرم افزار همه منظوره در اختیار کاربر قرار داده شود تا وی بتواند کلیه مشکلاتش را با آن حل کند. چه بسا تولید چنین محصولی غیر ممکن و یا حداقل بسیار سخت می باشد. مسلما" کار با این نرم افزار هم بسیار سخت و پیچیده خواهد بود. شاید بهتر باشد به کاربر یک زبان برنامه نویسی یاد دهیم تا خود وی بتواند بدین ترتیب نیازهایش را برطرف کند.


مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی تجارت الکترونیکی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی تجارت الکترونیکی
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 32
فرمت فایل docx
حجم فایل 100 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 76
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی تجارت الکترونیکی

فروشنده فایل

کد کاربری 1113
کاربر

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی تجارت الکترونیکی

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تجارت الکترونیکی

به­کارگیری نوآوری­های فناوری در زمینه­های تجاری تأثیرات شگرفی داشته است .به­کارگیری نوآوری­های فناوری نوعی تغییر است که بر فراگردها و اجزای نظام تجاری تأثیرگذار بوده و جهت این تاثیرات نیز معمولا مثبت است. یکی از نوآوری­های مذکور به­کارگیری ابزارهای الکترونیکی و به­ویژه اینترنت در نظام تجاری است. این نوآوری و تغییر که تجارت الکترونیکی نام دارد، مزایای متعددی برای سازمان­ها به همراه دارد، به همین دلیل بسیاری از شرکت­ها نسبت به استفاده از آن تمایل دارند (حاج کریمی و عزیزی،1387(.

به­کارگیری تجارت الکترونیکی اکنون یک گزینه اختیاری نیست، بلکه نوعی اجبار است و شرکت­ها ناگزیر از به­کارگیری آن هستند. اگر­چه بیشتر مبادله­های تجاری هنوز از طریق مجاری مرسوم انجام می گیرد، شمار مصرف­کنندگان و موسسه­های بازرگانی که در حال استفاده از اینترنت برای تجارت الکترونیکی هستند، رو به افزایش است. برای شناسایی عوامل موثر بر به­کارگیری تجارت الکترونیکی ابتدا باید مفهوم تجارت الکترونیکی را شناخت (seyal et.al,2004).

منظور از تجارت الکترونیکی، استفاده از اینترنت و وب برای انجام تجارت است. به­عبارت کلی­تر، تجارت الکترونیکی یعنی اینکه تبادلات تجاری را به­صورت دیجیتالی بین سازمان­ها و افراد انجام دهیم. یعنی انجام تبادلات از طریق اینترنت و وب. تجارت الکترونیکی فرایند خرید و فروش کالاها به­صورت الکترونیکی می­باشد و از تراکنش­های کسب و­کار رایانه­ای، اینترنت و دیگر فن­آوری­های شبکه­ای دیجیتالی استفاده می­کند. تجارت الکترونیکی شامل بازاریابی، پشتیبانی مشتریان، تحویل و پرداخت می­شود (Laudon,2010). تجارت الکترونیکی، خرید و فروش از طریق اینترنت است (Chaffy,2002).

OECD[1] نیز تجارت الکترونیکی را بدین صورت تعریف می کند: تجارت الکترونیکی مبادله الکترونیکی است که خرید یا فروش کالاها و خدمات بین شرکت­ها، افراد، دولت­ها و سایر بخش­های عمومی و خصوصی را شامل شده و از طریق شبکه­های کامپیوتری هدایت می­شود. یکی از محققان بیان می­دارد «تجارت الکترونیکی عبارت است از فناوری ، پردازش و عملیاتی که در زمان مبادلات تجاری به­صورت خودکار در شبکه­ها و با استفاده اطلاعات صورت می گیرد» (Hiratsu,2002).

2-2-1. منافع تجارت الکترونیکی

تصمیم به استفاده از تجارت الکترونیکی به این موضوع بستگی دارد که مدیران قانع شوند که تجارت الکترونیکی برای شرکت آنها مزایا و منافعی د­ر­بر­دارد (حسینی و دیگران،1385). هر چقدر مدیریت شرکت کوچک احساس کند به­کارگیری تجارت الکترونیکی مزایای بیشتری دارد، انتظار می­رود که سطح بالاتری از تجارت الکترونیکی را به­کارگیرد. این عامل تقریبا در اکثر تحقیقات انجام شده در این حوزه مورد بررسی قرار گرفته و تاثیر مثبت آن در به­کارگیری تجارت الکترونیکی تایید شده است. مزایای تجارت الکترونیکی معمولاّ محرک و هدف به­کارگیری تجارت الکترونیکی تلقی می­شود. استفاده از تجارت الکترونیکی سبب کاهش هزینه­ها، افزایش امنیت، تسهیل عملیات تجاری، افزایش اطلاعات برای تصمیم­گیری بهتر و بهبود ارتباط با ذی­نفعان می­شود (seyal et.al,2004). تسهیل دسترسی به بازارهای جهانی، کاهش هزینه های تولید، بهبود ارتباطات و کاهش هزینه­های مبادله و تقویت رقابت از جمله سایر مزایای تجارت الکترونیکی است (seculley & woods,2001). بطور کلی می­توان منافع تجارت الکترونیکی را در سه سطح سازمان، مشتری و جامعه برشمرد:

2-2-1-1. منافع تجارت الکترونیکی برای بنگاه­ها و سازمان­ها

توسعه بازار: تجارت الکترونیکی فضای بازار را برای بنگاه از موقعیت محلی به ملی و جهانی توسعه می­دهد. با وجود سرمایه­گذاری­های اندک، بنگاه­ها می­توانند به آسانی و با سرعت به بهترین عرضه کنندگان، حجم عظیمی از مشتریان و طیف گسترده­ای از شرکای تجاری جهانی دست یابند. افزایش تعداد عرضه­کنندگان و مشتریان موجب می­شود تا بنگاه ارزان­تر خریداری نموده و گران­تر بفروشد.

کاهش هزینه: تجارت الکترونیکی هزینه­های تولید، توزیع، انبارداری و بازیافت را کاهش داده است. هر چند با کاربرد تجارت الکترونیکی هزینه­های انتشار و ارسال اطلاعات افزایش می­یابد، ولی سهم آنها در کل هزینه­ها به­قدری اندک است که در کل هزینه­ها با کاهش نسبی هزینه­ها روبه­رو خواهیم بود.

بهبود زنجیره عرضه: عدم کارایی در زنجیره عرضه مثل افزایش موجودی و طولانی شدن زمان تحویل با استفاده از تجارت الکترونیکی به حداقل می­رسد.

استفاده مناسب از زمان: با استفاده از وب سایت، کسب و­کار همیشه دایر خواهد بود. لذا مفهوم تعطیلی در کسب و­کار با کاربرد تجارت الکترونیکی حذف خواهد شد.

بومی­سازی: با به­کارگیری تجارت الکترونیکی و به طبع آن تولید مطابق سفارش و یا به­عبارتی بومی­سازی کالاها و خدمات مطابق درخواست و سلایق مشتری، امکان استفاده از مزیت رقابتی برای بنگاه فراهم می­شود.

مدل­های جدید کسب و کار: تجارت الکترونیکی به مدل­های ابداعی کسب و کار امکان ظهور و بروز داده و بدین ترتیب زمینه را برای افزایش کارایی و سود­دهی فراهم می آورد.

افزایش تخصص فروشندگان: استفاده از تجارت الکترونیکی سبب افزایش تخصص که در دنیای فیزیکی با محدودیت در آن مواجه هستیم، خواهد شد. به­عنوان مثال یک فروشگاه ارائه­کننده ابزارهای تخصصی که در دنیای واقعی با تعداد محدودی مشتری مواجه است، در فضای سایبری مورد بازدید و توجه میلیون­ها بازدید کننده و علاقه­مند احتمالی قرار خواهد گرفت، بنابراین ضمن توسعه بازار با توسعه امکان گسترش فضاهای تخصصی مواجه خواهیم بود.

سرعت دسترسی به بازار: استفاده از تجارت الکترونیکی فاصله زمانی بین خلق یک ایده و طرح با تجاری سازی آن را از طریق افزایش ارتباطات و زمینه­های همکاری به­شدت کاهش می­دهد.


[1] Organization for Economic Cooperation and Development(OECD)


مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی سواد مالی و رفاه مالی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی سواد مالی و رفاه مالی
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 44
فرمت فایل docx
حجم فایل 33 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 41
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی سواد مالی و رفاه مالی

فروشنده فایل

کد کاربری 1113
کاربر

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی سواد مالی و رفاه مالی

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سواد مالی و رفاه مالی

در خصوص سواد مالی تعارف مختلفی ارائه شده که در ادامه به برخی از آنها پرداخته شده است.

سواد مالی عبارت است از توانایی قضاوت آگاهانه و تصمیم گیری موثر در خصوص استفاده از منابع پولی و مدیریت آن (بنیاد مالی تحقیقات آموزش بریتانیا[1]).

در تعریفی دیگر سواد مالی به عنوان ترکیب درک مصرف کنندگان و سرمایه گذاران از تولیدات مالی و توانایی و اطمینان در پذیرش ریسک های مالی، انتخاب آگاهانه، شناخت مسیر در گرفتن کمک و مبادرت به اقدامات موثر در جهت بهبود و سلامت مالی تعریف شده است (سازمان توسعه و همکاری اقتصادی).

سواد مالی توانایی افراد در کسب اطلاعات، تجزیه و تحلیل و مدیریت وضعیت مالی شخصی شان است به گونه ای که رفاه مالی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. این مفهوم نمایانگر توانایی جمع آوری اطلاعات مربوط به شکلی است که متمایز کننده گزینه های متفاوت مالی باشد، همچنین بحث در خصوص موضوعات و مسائل مالی و پولی و برنامه ریزی و پاسخگویی به رویدادهای موثر بر تصمیمات مالی روزمره که در اقتصاد عمومی رخ می دهد نیز در قالب این تعریف می باشد.

از نظر هاستون[2] (2010) سواد مالی شامل آگاهی از دانش و همچنین به کارگیری مسائل مالی در زندگی کاری و شخصی می باشد. به عبارت دیگر هاستون سواد مالی را دانش استفاده از آگاهی ها و ابزارهای مالی می داند.

جاکوب و همکاران[3] (2000) آگاهی مالی شخصی را دانش مفاهیم و مهارت های مدیریت مالی شخصی دانسته اند. از نظر آنها واژه مالی به دامنه وسیعی از فعالیت های روزمره زندگی که با پول در ارتباط است اطلاق می گردد که از فعالیت هایی چون کنترل دسته چک تا مدیریت کارت اعتباری، آماده سازی بودجه، خرید بیمه یا سرمایه گذاری را در بر می گیرد. آگاهی به معنی دانستن شرایط، شیوه ها، قوانین، حقوق، هنجارهای اجتماعی و دیدگاه های لازم برای درک و انجام این وظایف مالی حیاتی می باشد. این نویسندگان می گویند آگاهی مالی توانایی خواندن و بکارگیری مهارت های ریاضی را نیز در بر می گیرد. توانایی هایی که برای داشتن انتخاب های مالی مناسب ضروری هستند. همچنین از نظر آنها آگاهی مالی شامل دانش و مهارت های مالی شخصی است که توانایی درک شرایط و مفاهیم مالی و تبدیل آن دانش به یک رفتار را نیز در بر می گیرد. این عنوانین عبارتند از مفاهیم پس انداز، کسب سود، بودجه گذاری یا تخصیص بودجه، خرید بیمه نامه، مدیریت اعتبارات و قرض ها و چگونگی کارکرد با موسسات خدمات مالی. دانش مالی؛ حداقل دانش لازم برای مشارکت موفق در اقتصاد را فراهم می کند و دسته ای از ابزارهای ضروری می باشد که چگونگی هزینه روزمره پول را تعیین می کند.

ویت و همکاران[4] (2000) آگاهی مالی شخصی را توانایی خواندن، تحلیل، مدیریت و پرداختن به مسائل مالی شخصی می­دانند که این توانایی روی شرایط زندگی فرد تاثیر دارد و عبارت است از توانایی درک گزینه های مالی، مباحثه بدون مشکل در مورد پول و موضوعات مالی، برنامه ریزی برای آینده و واکنش مناسب به رخ دادهایی که روی تصمیمات مالی روزمره اثر می گذارند.

گارمن و فورگو[5] (2000) آگاهی مالی را به عنوان دانستن اصول و واژگان لازم برای مدیریت موفق مسائل مالی فردی تعریف کرده اند. آنها مشاهده کردند که این توانایی چندان در میان آمریکایی ها گسترده نیست و اظهار داشته اند که موانع آگاهی مالی عبارتند از عدم آگاهی از مسائل مالی شخصی، پیچیدگی های زندگی مالی، گیج شدن به علت وجود انتخاب های فراوان در زمان گرفتن تصمیمات مالی و نبودن وقت کافی برای آموختن مسائل مالی شخصی.

با بررسی تعاریف و مطالعات ارائه شده در زمینه سواد مالی می توان گفت که سواد مالی ابزاری برای درک مفاهیم کلیدی مدیریت مالی است. سواد مالی شامل توانایی بالانس حساب بانک، تهیه بودجه، پس انداز برای آینده و یادگیری راهبردهای لازم برای مدیریت بدهی است. یک فرد در صورتی باسواد مالی تلقی می شود که قادر به مدیریت مالیه شخصی خود در زندگی و جامعه در حال تغییر باشد. برای این امر باید فرد تلاش کند تا مفاهیم و ادراکات لازم را تحصیل نموده و مهارت های خود را در این زمینه توسعه دهد، همچنین بتواند تاثیرات تصمیمات مالی فرد بر روی خودش، دیگران و محیط را درک کند.

2-3- تاریخچه سواد مالی

از اوایل تا اواسط قرن بیستم، ملاحظات مالی تا حدودی ساده بود اما با ابداع شبکه گسترده جهانی در اواخر این قرن، خرید و فروش ساده تر و در دسترس تر شدن وخرج کردن اوج گرفت. برخی از مردم شروع به خرج پول­هایی کردند که نداشتند و خیلی زود با مشکلات اعتباری و قرض روبرو شدند. وارد شدن مقادیر قابل رهن و وام های سرمایه منزل به ابهام عموم مردم افزود. کارت های اعتباری قرض گرفتن پول را آسان تر می ساختند و توسط آنها زمان باز پرداخت قرض طولانی تر شده بود. چون این موارد جدید بودند عموم مردم از تاثیرات این نوع قرض گرفتن بر کل بدهی شان آگاهی کامل نداشتند. شهروندانی که دانش مالی پایه را نداشتند نمی توانستند تصمیمات مناسب در مورد خرید ماشین، خرید بیمه نامه، گرفتن رهن، انتخاب کارت اعتباری، پس انداز برای بازنشستگی و ... را اتخاذ کنند.


[1]-National Endowment for financial Education

[2]-Huston

[3] -Jacob

[4] -Vitt

[5] -Garman & Forgue


مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی QFD

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی QFD
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 22
فرمت فایل docx
حجم فایل 155 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 63
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی QFD

فروشنده فایل

کد کاربری 1113
کاربر

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره ی QFD

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

QFD

نیاز به ابزاری چون QFD از دو هدف متناسب با هم نشأت گرفته است. این اهداف با مشتریان یک محصول شروع و به تولیدکنندگان خاتمه می­یابد. این دو هدف عبارتند از (ریول و همکاران ، 1997):

1. تبدیل نیازها و خواسته­های مشتری از محصول به مشخصه­های کیفی در مرحله طراحی

2. گسترش مشخصه­های کیفی شناسایی شده در مرحله طراحی به سایر فرایندها تولید و توسعه و تکوین محصول با استفاده از تعیین و برقراری نقاط کنترلی و بازرسی قبل از شروع تولید

در صورت دستیابی به اهداف فوق، نتیجه امر چیزی جز تطابق محصول طراحی و تولید شده با نیازهای مشتری نیست. در آغاز و پیش از تکوین QFD از جدول کیفی[1] به منظور تبدیل خواسته­های مشتری به ویژگی­های کیفی استفاده می­شد. ساختار ماتریسی و طبیعت شماتیک آنها کمک بسیاری در راستای نیل به اهداف فوق می­نمود. دنبال کردن ماتریس­های جداول کیفی، مشخصه­های کیفی را به عملیات تولیدی سازمان مرتبط می­ساخت. این رویکرد، یعنی گسترش مشخصه­های کیفی به تمامی مراحل و فرایندهای توسعه محصول از طراحی تا تولید نهایی به " گسترش عملکرد کیفیت " موسوم گشت.

مبنا و اساس ساختار ماتریسیQFD کنونی به همان جداول کیفی برمیگردد. جداول کیفی برای نخستین بار در سال 1972 در صنایع کشتی سازی در کوبه ژاپن توسط یوجی آکائو[2] به منظور طراحی تانکرهای کشتی مورد استفاده قرار گرفت.

مفهوم " گسترش عملکرد کیفیت " برای اولین بار توسط آکائو در سال 1966 مطرح شد و در سال 1969 در قالب یک مقاله علمی توسط وی انتشار یافت. آکائو در ادامه مطالعات و تحقیقات خود در مورد QFD، در آوریل 1972 اقدام به ارائه ایده خود در مورد مفهوم گسترش عملکرد کیفیت در قالب یک سیستم و با عنوان سیستم هینشیتسو تینکی[3] نمود. نقطه عطف تکامل روش QFD در سال 1978 با انتشار کتابی با عنوان «QFD: یک رویکرد مشتری مدار به برنامه ریزی و توسعه کیفیت[4]» از سوی آکائو و می زونو[5] همراه بود. با آشنایی بیش از هشتاد تن از مدیران تضمین کیفیت شرکت­های آمریکایی با QFD که توسط آکائو در یک دوره آموزشی چهار روزه در سال 1983 انجام شد، مفاهیمQFD برای اولین بار در آمریکا مطرح شد. فورد ضمن استفاده ازQFD در طراحی قطعات خودرو در زمره اولین پیشگامان استفاده از این ابزار در آمریکا قرار گرفت (ریول و همکاران ، 1997).

QFD امروزه به طور موفقیت­آمیزی در صنایع خودرو، الکترونیک، لوزم خانگی، نساجی و وسایل ساختمان توسط شرکت­هایی نظیر جنرال موتور، مزدا، فورد، موتورولا، زیراکس، کوداک، IBM[6] ، AT&T[7] استفاده می­شود (هاسر و کلاسینگ ، 1988). ایتالیا اولین کشور اروپایی بود که QFD را اجرا کرد. صنایع تایوان در سال 1982 با QFD آشنا شدند و آشنایی برزیل با QFD در سال 1989، کره در سال 1978 و چین در سال 1994 انجام گرفت (آکائو ، 1994). از جمله نخستین شرکتی که به طور گسترده ازQFD استفاده نمود می­توان شرکت بزرگ تویوتا را نام برد. این سیستم از سال 1977 میلادی در این شرکت به کار گرفته شد که نتایج بسیار چشم گیری حاصل شد. بین ژانویه 1977 تا آوریل 1984، چهار نوع اتومبیل جدید به بازار عرضه کرد. از ابتدای سال 1977 تا اکتبر 1979، تویوتا 20 % کاهش در هزینه­های راه اندازی تولید، تا نوامبر 1982، 30 % کاهش و مجموعا 61 % کاهش تا آوریل 1964 گزارش کرد. جالب اینجاست که کادیلاک مدل 92 کلا توسط روشQFD برنامه ریزی و طراحی شده است و سبب شد که جایزه مالکوم بالدریج[8] را درآن سال از آن خود نماید (ایوانس و لیندسی[9]، 2007). در آمریکا، دو مرجع اصلی برای آموزش بیشتر در زمینه QFD وجود دارد، مؤسسه GOALQPC[10] در ماساچوست و مؤسسه ASI[11] واقع در میشیگان. این دو مرجع مدل­های خاصی برایQFD ایجاد کرده­اند (ریول و همکاران , 1997).

2-15 معرفی بیشتر در زمینه QFD

QFDکه ترجمه اصطلاح ژاپنی«him shitsu tenkai» به «Quality Function Deployment» می­باشد یک روش سیستماتیک جهت ترجمه صدای مشتری[12] به الزامات فنی و اصطلاحات کاربردی و نمایش و مستندسازی اطلاعات ترجمه شده به شکل ماتریس می­باشد، که نهایتا به ارتقاء کیفیت محصول می­انجامد. صدای مشتری خواسته ها و نیازمندی­های مشتری است که به اصطلاحات و زبان خودش بیان می­شود (ریول و همکاران ، 1997).

اصولا QFD بدین منظور به کار می­رود که محصول بر اساس نظرات و سلیقه­های مشتری طراحی شود. از این رو بازاریابان، مهندسان طراحی و افراد دست اندر کار تولید باید به صورت همه جانبه همکاری کنند. تحقیقات در زمینه مدیریت تکنولوژی بیانگر این مطلب است که ارتباطات و همکاری بین واحدهای بازاریابی، تولید، طراحی، تحقیقات و توسعه[13] به موفقیت محصولات جدید و سودآوری بیشتر منجر می­شود. QFD ارتباط بین این واحدها را با مرتبط کردن صدای مشتری به تصمیم­های طراحی، تولید و تحقیقات و توسعه بهبود می­دهد. یکی از مزیت­هایQFD این است که از شکل شماتیک استفاده می­کند و این خود یک ارتباط بین کارکردهای سازمان ایجاد می­کند (گریفین و هاسر[14]، 1998).

فرایندQFD با شناسایی و فهم نیازهای مشتری آغاز می­شود و بدان وسیله در فهم اینکه چگونه ویژگی های محصول و خدمات بر ترجیحات مشتری، رضایتمندی وی و نهایتا افزایش سهم بازار تأثیر می­گذارد به کار می­رود. با استفاده از روش QFD تمام واحدهای یک سازمان بر مشخصه­هایی از محصول و فرایند تولید تمرکز می­کنند که از دید مشتری، از اهمیت بالایی برخوردار است و یک زبان مشترک بین واحدهای مختلف سازمان ایجاد می­کند (گریفین و هاسر ، 1998). QFD مجموعه ای یکپارچه از ابزارهایی است که نیازمندی­های مشتری و ویژگی­های مهندسی که این نیازمندی­ها را برآورده می­کند، مستند می­سازد و یک مصالحه[15] لازم را بین آنچه مشتری می­خواهد و آنچه سازمان می­تواند ارائه کند، انجام می­دهد. QFD مدیران محصول و تیم­های طراحی را در تمام مراحل توسعه و تکوین محصول به صورت یک روش سازمان یافته هدایت می­کند و نیازهای بازار را به مشخصات محصول مرتبط می­سازد (بوچراس و رولند[16] ،2000).


[1] .Quality table

[2] .Yoji akao

[3] .Hinshitsu tenkai system

[4] .QFD: The Customer_ driven Approach to Quality Planning and Development

[5] .Shigeru mizuno

[6] .International business machines

[7] .شرکتی پیشرو در خدمات ارتباطی همچون موبایل,وایرلس,تلویزیون,تلفن خانگی و اینترنت پر سرعت میباشد

[8] .Malcolm baldryj

[9] .Evans & lindsay

[10] .Growth opportunity alliance of Lawrence/quality productivity

[11] .American supplier institute

[12] .Voice of customer=VOC

[13] .Research and development=R & D

[14] .Griffin & hauser

[15] .Trade off

[16] .Bouchereas & rowland


مبانی نظری درباره هوش هیجانی

مبانی نظری درباره هوش هیجانی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 0
فرمت فایل doc
حجم فایل 62 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 50
مبانی نظری درباره هوش هیجانی

فروشنده فایل

کد کاربری 1627
کاربر

توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تعاریف زیادی از هوش هیجانی از طرف اندیشمندان روان شناس مطرح شده است دانیل گلمن در سال 1998 در کتاب خود تحت عنوان کارکرد هوش هیجانی آن را اینگونه تعریف می کند: (هوش هیجانی توانایی درک و فهم هیجان ها و عواطف است به منظور تعمیم آن به عنوان حامی اندیشه ، شناخت هیجان ها و دانش هیجانی تا بتوانیم آنها را نظم داده تا موجبات رشد عقلی، عاطفی و هیجانی فراهم گردد (رضوانی، 1386).

هوش هیجانی یعنی توانایی­هایی مانند این که فرد بتواند انگیزه­های خود را حفظ نماید و در مقابل ناملایمات پایداری کند، تکامنش­های خود را کنترل کند و کامیابی را به تعویق بیندازد. همچنین به این معنی است که فرد حالات روانی خود را تنظیم کند و نگذارد پریشانی خاطر قدرت تفکر او را خدشه دار سازد، با دیگران همدلی کرده و امیدوار باشد (گلمن، 1380).

هوش هیجانی به منزله توانایی تشخیص، پردازش و مدیریت هیجانهای خود و دیگران تعریف شده است (مایر و همکاران، 2001).

هوش هیجانی مفهومی چند عاملی از تواناییهای شخصی و اجتماعی است که به ما در برابر مطالبات روزمره کمک می کند (سیاروچی و همکاران، 2001، به نقل از نوری، 1383). تواناییهای هیجانی شخص و اجتماعی کلیدی که ساختار عاملی هوش هیجانی را تشکیل می دهند به شرح زیر بیان می‌دارند:

* خود توجهی: توانایی ادراک و ارزیابی دقیق خود

* جرات مندی: توانایی بیان سازنده‌ی هیجانات

* تحمل استرس: توانایی مدیریت موثر هیجانات

* کنترل تکانه: توانایی کنترل هیجانات

* واقعیت آزمایی: توانایی رواسازی عینی احساسات و افکار

* انعطاف پذیری: توانایی سازش یافتگی با افکار و احساسات در موقعیت های جدید

* حل مسأله: توانایی حل مشکلات شخصی و بین شخصی

* همدلی: توانایی آگاهی و فهم هیجانات دیگران

* روابط بین فردی: توانایی برقرار کردن روابط بهینه با دیگران

به اعتقاد آنها، علاوه بر این مولفه‌ی کلیه‌ی هوش هیجانی، مدل بار – ان پنج عامل دیگر را به عنوان تسهیل کنندگان رفتار هوشمندانه اجتماعی و هیجانی در بر می گیرد که عبارت اند از:

* خوش بینی: توانایی مثبت اندیشی و نگاه به نیمه‌ی روشن زندگی

* خودشکوفایی: تواناییی و مدیریت رسیدن به اهداف و تواناییهای بالقوه

* شادکامی: توانایی احساس سرخوشی با خود، دیگران و به طور کلی زندگی

* استقلال: توانایی رهاشدگی از وابستگی هیجانی به دیگران و اتکا به خود

* مسئولیت پذیری اجتماعی: توانایی شناسایی خود به منزله‌ی قسمتی از گروه اجتماعی خود و مسئولیت در قبال آن (ساعتچی، 1376).

هوش هیجانی شامل چهار مولفه و بیست قابلیت است که عبارتند از :

1- خود آگاهی : از طریق شناخت عمیق عواطف ،‌هیجان ها و حالات روانی دیگران ، نقاط قوت و ضعف و توانایی ارزیابی صحیح از خود به دست می آید و به عبارتی در خود آگاهی شما هیجانات و احساسات خود را بخوانید و از آنها آگاه باشید . خود آگاهی به افراد اجازه می دهد تا نقاط قوت و محدودیت های خود را بشناسند.

2- خود مدیریتی : توانایی کنترل و اداره کردن عواطف و هیجان ها ، توانایی حفظ آرامش در شرایط بحرانی و استرس زا ، توانایی خود انگیزشی و ابراز منویات درونی است. به عبارتی خود مدیریتی توانایی کنترل عواطف و هیجانات و رفتارهای صادقانه و درست است. افراد با مهارت خود مدیریتی اجازه نمی دهند بدخلقی ها در طول روز از آنها سر بزند و می دانند منشاء بد خلقی ها کجاست و ممکن است چقدر طول بکشد.

3- آگاهی اجتماعی: افراد دارای این مهارت دقیقاً ‌می دانند که گفتار و کردارشان بر دیگران تاثیر می گذارد و می دانند اگر تاثیر رفتارشان منفی باشد آن را تغییر دهند. یک نمونه از مهارت آگاهی اجتماعی همدلی است. همدلی یعنی توانایی ورود به احساسات دیگران یا توانایی درک احساسات کارکنان در فرآیند تصمیم گیری هوشمند فردی یا گروهی است.

4- مدیریت روابط: شامل برقراری ارتباطات، تاثیرگذاری، تشریک مساعی و کار گروهی است. از این مهارت می توان در جهت گسترش شور و اشتیاق و حل تعارضات استفاده کرد. مهارت های خود آگاهی و خود مدیریتی مربوط به حوزه فردی است اما مهارت های آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط به چگونگی برقراری رابطه با افراد و اجتماع بر می گردد و بیشتر به توانایی افراد در حفظ صحیح روابط خود با دیگران می پردازند (سپهریان­آذر، 1385).

دانیل گلمن نشان می دهد تقریباً ‌90 درصد علت تفاوت میان عملکرد مدیران برجسته و معمولی سازمان به هوش هیجانی آنها بستگی دارد. او در سال 1998 طی مقاله ای اظهار داشت تصور نکنید بهره هوشی یا هوشبهر (IQ) و مهارت های فنی خیلی مهم نیستند. بر عکس نقش آنها به عنوان استعدادها و ظرفیت های بنیادین از اهمیت بالایی برخوردارند. یعنی برای مشاغل اجرایی ضروری هستند اما برای اینکه رهبر برجسته سازمانی باشیم حتماً‌ نیاز به هوش هیجانی بالا هستیم.

مطالعات مستمر ثابت می کند افراد باهوش هیجانی بالا در کارشان و روابط فردی موفق ترند که دلایل آن می تواند مربوط به عوامل زیر باشد :

1-رهبران سازمانی برجسته بودند.

2-به دیگران روحیه می دهند.

3-در کار گروهی هماهنگی بیشتری از خود نشان می دهند.

4-تضاد و اختلافات را می تواند تحمل و مدیریت کنند.

5-برای رسیدن به اهداف ، همکاری اثر بخش تری با دیگران دارد.