دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 69 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 54 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
افسردگی ، همان طور که از نام آن پیداست، عمدتاً نوعی اختلال خلقی یا اختلال عاطفی در نظر گرفته می شود . از این رو غالباً اصطلاح بیماری عاطفی نیز در مورد آن به کار برده می شود . فرد مبتلا از خلق ناشاد با احساس دلتنگی وغمگینی و فرو رفتن در خیالت واهی شکایت می کند که به مدت دو هفته یا غالباً بیشترتداوم داشته است ، خلق ناشاد ضرورتاً در تمام طول روز یکسان نیست برخی افراد چنین بیان می کنند که به هنگام صبح حال خوشی ندارند ودر اواخر بعدازظهر حال نسبتاً بهتری پیدا می کنند این گونه بی ثباتی خلق در طول روز غالباً با انواع افسردگی شدید همراه است . در شیوه تفکر افراد افسرده در مورد خویشتن و آینده شان نیز تغیرات خاصی به وجود می آید . ممکن است یک زن خانه دار خود را با لیاقت یا یک زن بازرگان موفق خود را فردی نا لایق ، بی مصرف ، ناتوان وحتی کاملاً شکست خورده تصور کنند( بلاک برن[1] ،2008).
روشهای درمان افسردگی بر روی لزوم افزایش فرصت های لازم برای تقویت مثبت رفتار تاکید می کنند. بدین منظور لازم است مهارت های لازم برای روبرو شدن با موقیت های اجتماعی و برخورد های بین شخصی در بیمار ایجاد یا تقویت شود . فرض اساسی این است که متغیر برنامه فعالیت های روزمره فرد افسرده، برای عوض کردن برنامه تقویت حاکم بررفتار او نهایت ضرورت را دارد . بدیهی است قبل از همه باید شرایط محیطی و تاریخچه تقویت های بیمار پیشین دقیقاً بررسی گردد تا اشیاء ورویدادهای که می توانند در مورد او خاصیت تقویت کننده داشته باشند معین گردند. برای رسیدن به هدفهای فوق از شیوه های زیر استفاده می شود :
1- افزایش فعالیت های خوش آیند یا مطبوع[2]
2- بالا بردن رفتار
3- افزایش مهارت های اجتماعی وروابط متقابل با اشخاص دیگر
4- دخالت های گروهی
5- ایجاد مهارت های شناختی[3] اراده خویشتن
6- روش فرافکنی زمانی لازاروس
7- روابط زناشویی
8- مسأله گشایی وتصمیم گیری ( شهریار ، 1386).
افسردگی به عنوان یک پدیده چند وجهی و چند عاملی تصور می شود که در آن هر کدام جنبه های مهمی در ایجاد تداوم افسردگی دارند . افسردگی در سراسر دنیا مسأله ای مهم است . در یک بررسی طولی همه کسانی را که بین سالهای 1895-1897 در ایسلند متولد شده بودند را مورد مطالعه قرار دادند . احتمال 1 به 8 وجود داشت که این افراد در مرحله ای از زندگی پیش از رسیدن به سن 75 سالگی دچار اختلال عاطفی شوند. نتایج بدست آمده از مطالعات دیگر برآورد می کند که در طول زندگی احتمال بروز افسردگی یک قطبی برای مردان 8 تا 12 درصد وبرای زنان 20 تا 26 درصد است . در مورد اختلال دو قطبی که کمتر شایع است ، خطر وقوع در طول تمام عمر 1% می باشد . در این رابطه نیز زنان بیشتر در معرض ابتلا هستند تا مردان ( دیوید و ویسمن به نقل از ساراسون، 2005). براساس مطالعاتی که در اروپا وآمریکا انجام شده است برآورد شده است که بین 9 تا 26 درصد از زنان و 5 تا 12 درصد از مردان در طول زندگی خود یک بیماری افسردگی عمده داشته اند . هم چنین بر آورد شده است که بین 5/4 تا 3/9 درصد زنان و 3/2 تا 2/3 درصد مردان در برهه ای از زمان به این اختلال دچار هستند بنابراین زنان دو برابر بیشتر از مردان به افسردگی دچار می شوند و این نسبت در جمعیت های بالینی نیز گزارش شده است. این عدم تجانس درشیوع افسردگی مخصوصاً در گروه های سنی جوان تر صدق می کند. همچنین احتمال بهبود افسردگی در این اشخاص نسبت به افراد مسن بیشتر است ونیز احتمال تجربه مجدد بیماری در آنها کمتر است . مطالعات متعددی که بر روی بیماران مراجعه کننده به پزشکان عمومی انجام شده نشان می دهند که شیوع افسردگی اساسی در حدود 5 درصد است . این میزان سبب شده که اختلال افسردگی یکی از شایع ترین مشکلات بالینی پزشکی عمومی تلقی گردد. تخمین زده می شود که تنها در حدود 10 درصد بیماران مراجعه کننده به پزشکان عمومی که دچار افسردگی هستند به خدمات روان پزشکی ارجاع داده می شدند ( بلک برن ، 2008). از طرفی میزان شیوع افسردگی در میان اقشار مختلف جامعه، مختلف است.افسردگی شایع ترین اختلال خلقی وعاطفی و بزرگ ترین بیماری روانی قرن حاضر است به بیان ساده تر یک واکنش روانی- زیستی در برابراسترس های زندگی است . چنین حالت واکنش در اختلال خلقی، محدود به زمان ومکان خاص نبوده و می تواند در هر زمان وهر مکانی و برای هرشخصی در هر موقعیتی که باشد پدید بیاید. در واقع خلق آدمی حاصل مجموعه ای از واکنش های عاطفی در یک موقعیت خاص وزمان معین است . به سخن دیگر خلق یک زمینه عاطفی است که آکنده ازگرایش های هیجانی غریزی بوده وحالت های روانی به احساس انسان طعم خوشایند یا نوخوشایند می دهد و در بین دو قطب لذت و درد در نوسان است . یک تغییر محسوس یا انحراف از حالت طبیعی و متعادل خلق می تواند به صورت اندوه و غم زدگی مشخص گردد. اگر اندوه بر حسب شرایط خاص به صورت یک اختلال قابل توجه و بیمار گونه ظاهر شود می تواند به یک خلق افسرده تبدیل گردد( افروز،1386).
افسردگی از ابتدای تاریخ بشر افراد را رنج داده است. در واقع اولین بار حدود 2400 سال پیش پزشک شهیر یونانی بقراط واژه مالیخولیا را برای توصیف افسردگی بکار برد . افسردگی ربطی به موقعیت اجتماعی افراد و دارایی آنها ندارد ودر واقع بسیاری از افراد مشهور در طول تاریخ به آن مبتلا بوده اند. نکته بسیار مهمی که باید به خاطر داشت این است که ابتلا به افسردگی دلیل بر ضعف و ناتوانی بشر نیست ( افروز،1386).
2-3-1 افسردگی چیست ؟
افسردگی [4] فقط احساس موقتی گرفتگی ، اندوه یا دلتنگی نیست . افسردگی حالتی ورای غمگین بودن یا اندوه شدید بر اثر فقدان یک عزیز است . غمگین بودن وسوگواری ، واکنش های طبیعی وموقتی در مقابل تنش های زندگی هستند . این نوع خلق ها در مدت زمان نسبتاً کوتاهی بر طرف می شوند و فرد مجدداً وضعیت طبیعی خود را باز می یابد. در واقع افسردگی که غالباً به آن افسردگی بالینی یا اختلال خلق یا اختلال عاطفی اطلاق می شود ماه ها یا حتی سالها فرد را گرفتار می کند. بیماری های افسردگی بر احساسات ، افکار ، رفتار و سلامت جسمانی فرد تأثیر می گذارند(سالمانز[5] ،2003).
[1] - Blak burn
[2] - pleasnt activities
[3] - Congnitiveskill
[4] - Depression
[5] - Salmans
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 56 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 53 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
روش در مقابل واژهی لاتینی «متد» به کار میرود و واژهی متد در فرهنگ فارسی «معین» و فرهنگ انگلیسی به فارسی «آریانپور» به: روش، شیوه، راه، طریقه، طرز، اسلوب معنی شده است. بهطورکلی «راه انجام دادن هر کاری» را روش گویند. روش تدریس نیز عبارت از راه منظم، باقاعده و منطقی برای ارائه درس است. روش تدریس، شیوه یا راهی است که مدرس را به هدف درس یعنی یادگیری و آموزش دادن مطالب به شاگردان میرساند (علوی 1384، 23).
2-14-تقسیمبندی روش تدریس:
روشهای تدریس به دودسته کلی تقسیم مسی شوند، روشهایی که درگذشته بسیار دور به کار میرفتهاند، روشهای تاریخی و روشهایی که متکی بر یافتههای روانشناسی و علوم تربیتی جدید میباشند، روشهای نوین نامیده میشوند (موسوی 1391، 179).
1 ـ روشهای تاریخی 2 ـ روشهای نوین
اصطلاح تدریس، اگرچه در متون علوم تربیتی مفهومی آشنا به نظر میرسد، اکثر معلمان و مجریان برنامههای درسی بامعنی و ماهیت درست آن آشنایی دارند. برداشتهای مختلف معلمان از مفهوم تدریس میتواند در نگرش آنان نسبت به دانش آموزان و نحوهی کار کردن با آنها تأثیر مثبت یا منفی بر جای گذارد. برداشت چندگانه از مفهوم تدریس میتواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ از مهمترین آنها ضعف دانشپایه و اختلاف در ترجمه و برداشت نادرست معلمان از دیدگاههای مختلف تربیتی است. گاهی آشفتگی و اغتشاش در درک مفاهیم تربیتی به حدی است که بسیاری از کارشناسان، معلمان و دانشجویان این رشته مفاهیمی چون پرورش، آموزش، تدریس و حرفهآموزی را یکی تصور میکنند و بهجای هم به کار میبرند. این مفاهیم اگرچه ممکن است در برخی جهات وجوه مشترک و درهمتنیده داشته باشند، اصولاً مفاهیم مستقلی هستند و معنای خاص خود رادارند (صفوی 1370، 239).
پرورش یا تربیت «جریانی است منظم و مستمر که هدف آن هدایت رشد جسمانی، شناختی، اخلاقی و اجتماعی یا بهطورکلی رشد همهجانبه شخصیت دانش آموزان در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای موردپذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعداد آنان است» (سیف 1379، 28). براساس چنین تعریفی پرورش یک نظام است، نظامی که کارکرد اساسیاش شکوفا کردن استعداد و تربیت شهروندانی است که هنجارهای موردپذیرش جامعه را کسب کنند و متعهد به ارزشهای آن باشند. حتی بسیاری از صاحبنظران تربیتی کارکردی فراتر از کارکرد ذکرشده برای پرورش قائلاند و معتقدند که القای ارزشها و سنتها و اخلاقیات پذیرفتهشده جامعه به افراد یکی از قدیمیترین دیدگاه پرورشی است، بهجای چنین کارکردی، نظام تربیتی باید رشد مهارتهای شناختی از قبیل تفکر انتقادی، تحلیل ارزشها و مهارتهای گروهی را در کانون کارکردهای خود قرار دهد تا زمینهی مردمسالاری در جامعه فراهم شود. میلر[1] (1983) و گروهی دیگر نیز بر این باورند که نظام تربیتی باید عامل تغییر و تحول اجتماعی باشد. فریر[2] (1972) مطرح میکند که تحلیل مفاهیم و کارکردهای ذکرشده نشان میدهد که بههیچوجه نمیتوان مفهوم «پرورش» را با مفاهیمی چون آموزش، تدریس و یا حرفهآموزی یکی دانست. پرورش مفهومی کلی است که میتواند سایر مفاهیم را در درون خود جای دهد. مفهوم آموزش برخلاف پرورش یک نظام نیست، بلکه آموزش فعالیتی است هدفدار و از پیش طراحیشده، که هدفش فراهم کردن فرصتها و موقعیتهایی است که امر یادگیری را در درون یک نظام پرورشی تسهیل کند و سرعت بخشد. بنابراین آموزش وسیلهای است برای پرورش، نه خود پرورش. آموزش یک فعالیت مشخص و دقیق طراحیشده است؛ پس هدفهای آن دقیقتر و مشخصتر و زودرستر از هدفهای پرورشی است. آموزش ممکن است با حضور معلم و یا بدون حضور معلم از طریق فیلم، رادیو، تلویزیون و سایر رسانهها صورت گیرد.
مفهوم تدریس به آن قسمت از فعالیتهای آموزشی که با حضور معلم در کلاس درس اتفاق میافتد اطلاق میشود. تدریس بخشی از آموزش است و همچون آموزش یک سلسله فعالیتهای منظم، هدفدار و از پیش تعیینشده را در برمیگیرد و هدفش ایجاد شرایط مطلوب یادگیری از سوی معلم است. به آن قسمت از فعالیتهای آموزشی که بهوسیلهی رسانهها و بدون حضور و تعامل معلم با دانشآموزان صورت میگیرد به هیچوجه تدریس گفته نمیشود؛ بنابراین آموزش معنایی عامتر از تدریس دارد. بهعبارتدیگر میتوان گفت هر تدریسی آموزش است، ولی هر آموزشی ممکن است تدریس نباشد.
چهار ویژگی خاص در تعریف تدریس وجود دارد که عبارتاند از: الف(وجود تعامل بین معلم و دانش آموزان ب) فعالیت براساس اهداف معین و از پیش تعیینشده ج) طراحی منظم با توجه به موقعیت و امکانات د) ایجاد فرصت و تسهیل یادگیری. (شعبانی 1382، 9). تعریف تدریس: «تدریس عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد، براساس طراحی منظم و هدفدار معلم، برای ایجاد تغییر در رفتار شاگرد. تدریس مفاهیم مختلف مانند نگرشها، گرایشها، باورها، عادتها و شیوههای رفتار و بهطورکلی انواع تغییراتی را که میخواهیم در شاگردان ایجاد کنیم، دربر میگیرد» (میرزا محمدی 1383، 17).
1- Mylr
2- Freire
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
اگر چه تعاریف متعددی از " مسأله " ارائه شده است ولی اغلب آنها اشاره می کنند که وقتی فردی چیزی را می خواهد و نمی داند آن را چگونه بدست آورد ، مشکل وجود دارد ، بنابراین مشکل یا مسأله را می توانهمانند یک خواسته تحقق نیافته که شیوه تحقق آن باید مشخص شود ، مفهوم سازی کرد . این تعریف جامع قادر می سازد تا این مفهوم ، مشکلاتی را که ویژه یا عمومی ، مثبت یا منفی و عمده یا ناچیز از نظر اهمیت یا گستردگی هستند را در بربگیرد( باباپور خیرالدین ، 1392 ص22).
به طورکلی ، بکارگیری مدل حل مساله ای که در اینجا تشریح می شود در مورد مشکلاتی که عمده و ناچیز ، مثبت یا منفی ، و عمومی یا ویژه هستند، به طور مساوی موفقیت آمیز خواهد بود . ما بر این مفهوم سازی گسترده تاکید می کنیم(بدل و لتاکس 1997) زیرا که مشکلات معمولا به یک شکل ناچیز " عمده " ، " منفی " ، " بیزارکننده " و " بد " در نظر گرفته می شوند. چنین درک ناقصی ، به کارگیری مهارتهای اجتماعی انطباقی را که در این بحث ارائه می شود به طور مناسبی محدود می کند . برطرف ساختن مشکلات مثبت به اندازه رفع مشکلات منفی اهمیت دارد . اگر دقیقتر صحبت کنیم ، اغلب مردم می توانند ارزش تمرکز مشکلات مثبت مثل برنامه ریزی برای اوقات فراغت، برنامه ریزی یک رویداد اجتماعی ، تصمیم گیری در مورد چگونگی خرج کردن پول و چگونگی واکنش نسبت به یک علامت مثبت از جانب یک دوست را درک کنند(باباپور خیرالدین ،1392ص34).
علاوه براین، درک این نکته که مشکلات می توانند مثبت باشند کمک می کند تا حالت نابهنجاری که هنگام داشتن یک مشکل احساس می شود، از بین برود و حذف قضاوتهای ارزشی منفی ممکن است شخص را در پذیرش مشکل یاری نماید و احساس گناه و شرمساری و حالت دفاعی و انکاری را که این قضاوتها ایجاد می کنند کاهش یابد . پذیرش وجود مشکلات، پیش درآمد مهمی در حل مساله موثر می باشد . تعریف غیر قضاوتی و عینی مشکل که در اینجا ارائه شد ، حل مسأله انطباقی را تسهیل می سازد.حل مسأله فرایندی است که به فرد کمک می کند تا آنچه را که می خواهد و چگونگی دست یافتن به خواسته را به وسیله موثرترین روش کشف کند (بدل و لناکس به نقل از محمدی ، 1390ص76).
اصول حل مسأله
دزوریلا و گلدفرید ( 1971 ) بخش اساسی حل مسأله را که" جهت گیری کلی " به شمار می رود ، تشریح نمودند . در این بخش به افراد توصیه می شود تا یک حالت با نگرش مثبت نسبت به حل مسأله ایجاد کنند. این نگرش مثبت به منظور ایجاد علاقه و انگیزه برای درگیر شدن در فعالیتهای حل مسأله می باشد. گرچه این انتظارات مثبت و انگیزه بخش مهم کل روان درمانی و آموزش مهارتهااست ، این نویسندگان پیشنهاد داده اند که ایجاد نگرش مثبت حوزه خاصی از آموزش را تشکیل می دهد( خلیچی ، 1390 ص90).
2-11-فرآیند حل مسأله
از آنجایی که مراحل زیادی در فرآیند حل مسأله وجود دارد ، نگاهی گذرا به آنها مفید خواهد بود ، سپس هر بخش به تفصیل ارائه خواهد شد، هفت مرحله در کل فرآیند وجود دارد:
تشخیص مشکل
تعریف مشکل
ایجاد راه حلهای جایگزین
ارزیابی راه حلهای جایگزین
تصمیم گیری
اجرای راه حل
تحقیق اثر راه حل
مرحله 1- تشخیص مشکل
دلایل متعددی وجود دارد که تشخیص مشکل ، مرحله مهمی در فرآیند حل مسأله می باشد. اول از همه شناسایی افکار، احساسات و رفتارهایی که نشان دهنده وجود مشکلی هستند، اطلاعاتی را فراهم می کنند که در مراحل بعدی فرآیند حل مسأله از آنها استفاده می شود.این یادگیری مهارتها برای افزایش آگاهی از وجود مشکلات، موجب می شود که مسائل در ابتدای به وجود آمدن شناسایی شوند(محمدی 1390ص88).
این شناسایی زود هنگام شخص را قادر می سازد تا وقتی که مشکل به صورت بالقوه قابل کنترل است و قبل از اینکه مشکل شدت یابد و یا اینکه به شخص چیره شود ، از وجود آن آگاه شود ( برای مثال، شناسایی تعارض فرد با سرکارگرش و حل آن قبل از تنبیه یا اخراج) شناسایی مشکل و حل آن قبل از اینکه برهمگان آشکار شود، ویژگی شخص ماهر از لحاظ اجتماعی است
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 78 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 44 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
انسان ها در برابر شرایط نامساعد، خطرها و ناملایمات معمولاً احساس بی پناهی می کنند و در بسیاری مواقع نیز سعی می کنند که در برابر خطرها و موقعیت های ناگوار، تحمل نمایند واغلب نتایج غیر منتظره ای به دست می آورند. توانایی اجرای این «جادوی رایج [1]» (ماستن[2]، 2001) اغلب در حوزه علوم اجتماعی، انعطاف پذیری یا «تاب آوری» نام دارد. تاب آوری در علوم اجتماعی به عنوان «فرایند کشسانی و واکنش در مقابل ناملایمات» فرض می شود(هانتر[3]، 2001ص12).
کانر[4] (2006) تاب آوری را به عنوان «روشی برای اندازه گیری توانایی فرد در مقابله با عوامل استرس زا و عواملی که سلامت روان فرد را تهدید می کند»، تعریف کرده است.
افراد تاب آور دارای رفتارهای خود شکنانه نیستند. از نظر عاطفی آرام بوده و توانایی مقابله با شرایط ناگوار را دارند. بونا[5] (2004) راه های بدست آوردن تاب آوری را داشتن سرسختی، خود افزایی، مقابله سرکوبگرایانه، داشتن خلق و خو و احساسات مثبت می داند.
برای درک تفاسیر و روش های مرتبط با تاب آوری، ممکن است به تمایز بین احتمال خطر و مصادیق تاب آوری نیاز داشته باشیم. در سه دهه اخیر تحقیق کاملی در این خصوص انجام و نمونه های تاب آوری جمع آوری شده است (گارمزی، نوچترلین[6]، 1972 ،لاتر[7]، 2003). تاب آوری به عنوان قدرت یا توانایی برگشتن به زندگی اولیه و شروع وضعیت جدید از طریق کاهش فشار عصبی یا تحریف آن و جایگزینی نشاط تعریف می گردد. تاب آوری همچنین به عنوان توانایی بهبود بیماری افسردگی یا مسائلی از این دست نیز فهمیده می شود (وبستر[8]، 1995ص32).
تاب آوری مهارتی مناسب است برای پشت سرگذاشتن مشکلات زندگی حتی وقتی که شرایط نامطلوب و سخت وجود دارد، مثل اینکه شخص یک طناب قابل ارتجاع [9]را دور مشکلات بسته که به فرد کمک می کند وقتی اوضاع بد شد آنها را به عقب بکشد و به آنها به چشم انسانها بنگرد(فولر[10]،1998ص67).
تاب آوری به توانایی یک انسان گفته می شود که به طور موفقیت آمیز شرایط نامطلوب را پشت سرگذارده وبا آنها تطابق می یابد و به رغم مواجهه با مشکلات زندگی به قابلیت تحصیلی و هیجانی و اجتماعی دست می یابد (دیویدیس[11]، 1999ص76).
مفهوم تاب آوری طی پژوهش هایسه دهه گذشته علوم اجتماعی، به مثابه یک پدیده چند بعدی شناخته شده است که در بافت های مختلف اجتماعی و درونی متفاوت هستند(کانر ودیویدسون[12]، 2003ص43).
در تحقیقات گذشته تاب آوری بر متغیرهایی مثل توانایی بیمار، پنهان سازی احتمال خطر و عوامل آسیب پذیر تاکید شده است(لاتر،2003ص34).
بر طبق مدل های ارائه شده از سوی اورال، آلتروسپ و پاولسن[13]، 2006) سه حوزه عملکردی برای تاب آوری تعریف و بر آنها تمرکز شده است.
1. تاب آوری به عنوان یک ویژگی شخصیتی یا توانایی پیش بینی افراد در مقابل تاثیرات منفی ناملایمات و احتمال خطر فرض می شود.
2. یک وضعیت روحی مثبت یا سلامت روانی(مثل درک مثبت، خود پنداره، پیشرفت تحصیلی، موفقیت در وظایف و. ..) یا فقدان بیماری روحی روانی به رغم وجود یا احتمال خطر تعریف می گردد.
3. یک فرایند پویا که بر کنش بین متغیرهای فردی و پیرامونی تاثیر گذاشته و در طول زمان تغییر می کند. این تعریف به دلیل چهارچوب فراگیر و تلفیق ویژگی های فردی با ویژگی های محیطی ایجاد تاب آوری، بیش از تعاریف قبلی مورد توجه است.
تاب آوری به عنوان یکی از سازه های اصلی شخصیت برای فهم انگیزش، هیجان و رفتار مفهوم سازی شده است (بلاک[14]، 2002). ورنر و اسمیت (1992) خودتاب آوری را سازوکار ذاتی خود اصلاح گری انسان می دانند. افزون بر آن به باور ورنر(1997) تاب آوری صرف نظر از خطرات تهدید کننده، عاملی بالقوه در همه افراد برای تغییر است. بلاک (2002) بر این باور است که خود تاب آوری توانایی سازگاری سطح کنترل بر حسب شرایط محیطی می باشد(لتزرینگ ، بلاک و فوندر[15]،2005ص12).
تاب آوری ویژگی یا خصلتی نیست که برخی دارای آن باشند و برخی آنرا نداشته باشند، به بیان دقیق تر، تاب آوری بیانگر تعاملی بین انسان و محیط است. تاب آوری اشاره به ایستادگی در برابر خطر دارد اما یک پدیده تدریجی است و انباشت خطر می تواند حتی تاب آورترین افراد را نیز مغلوب سازد. راتر[16](1987) خاطر نشان می کند که تاب آوری نوعی تعامل با عامل خطر است یعنی ماهیتی رو به رشد دارد که از بیولوژی و تجارب اولیه زندگی منشاء می گیرد و عوامل محافظتی می توانند از طریق شیوه های مختلف در مراحل متفاوت رشد، عمل کنند. به عنوان مثال مراقبت های والدین در کودکی قویاً محافظت کننده است، اما در نوجوانی یک چنین مراقبتی ممکن است مانع رشد سالم شود(راتر،1992ص34).
تاب آوری آشکارا چیزی بیشتر از یک برآمد است. ورنر[17] و اسمیت[18] تاب آوری را «سازو کار ذاتی خود اصلاح گری بشر» می دانند و معتقدند « آنهایی که تاب آور هستند، انعطاف پذیر هستند، این افراد نه شکست ناپذیرند[19] و نه مصون[20] ». هسته مرکزی سازه خودتاب آوری را این پیش فرض تشکیل می دهد که «فطرتی زیست شناختی» برای رشد و کمال در هر انسان وجود دارد(برای نمونه طبیعت خود ـ اصلاح گری ارگانیسم انسانی) که بطور طبیعی و در شرایط معین محیطی می تواند آشکار شود (ورنر،1997ص31).
تاب آوری ظرفیتی انسانی در همه افراد برای تغییر، صرف نظر از خطرات تهدید کننده است. اساساً نوع بشر دارای نیازهای پیچیده و متعددی برای رشد است که باعث می شود تا او را به طور طبیعی به سمت این برامدهای تاب آور به حرکت در آورند(لیفتون[21]، 1998ص109).
به باور ماستن[22] (2001) هنگامی که فاجعه از سر بگذرد و نیازهای اولیه انسانی تامین گردد، آن گاه تاب آوری به ظهور می رسد. در نتیجه فرایند تاب آوری، اثرات ناگوار، اصلاح یا تعدیل می شوند و یا حتی ناپدید می گردند (توگادو و فردریکسون[23]، 2004ص23).
سلامت روان افراد آسیب دیده، تحت تاثیر پیامدهای منفی پیشامدهای ناگوار قرار می گیرد. سرسختی و خود تاب آوری از منابع درون فردی هستند که می توانند سطوح استرس و ناتوانی را در شرایط ناگوار تعدیل نمایند و اثرات منفی استرس را کم رنگ تر جلوه دهند. البته تاب آوری، تنها پایداری در برابر آسیب ها یا شرایط تهدید کننده نیست و حالتی انفعالی در رویارویی با شرایط خطرناک نمی باشد، بلکه شرکت فعال[24] و سازنده در محیط پیرامونی خود است. می توان گفت تاب آوری، توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی ـ روانی، در شرایط خطرناک است(کانر و دیویدسون[25]، 2003).
[1] .Ordinary Magic
[2] . Masten
[3] . Hunter
[4] .Canner
5 .Bouna
[6] .Garmezy & Nuechterlin
2.Later
[8] . Webester
[9] . Elastic
[10] . Fuller
[11] .Davidis
[12] . Conner & Daividson
[13] . Everall, Altrowsp, Paulson
[14] . Block
[15] . Letzring ,Block & Funder
1 .Ratter
[17] .Werner
[18] .Smith
[19] .Invicible
[20] .Invalnerable
[21] .Lifton
[22] . Masten
2 .Togado & Fredricson
[24] . Active Participant
[25] . Conner & Davidson
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 85 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 44 |
توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
عملکرد شغلی به عنوان ارزش سازمانی رفتارهای شغلی کارمند در زمانها و موقعیتهای شغلی مختلف تعریف می شود. منظور از ارزش سازمانی، برآوردی است که سازمان از فعالیتها و خدمات کارکنان خود دارد؛ نظیر انجام وظیفه شغلی یا داشتن رابطه کاری مناسب با دیگر کارمندان (برمن[1]، 2003). نکته مهم در این تعریف این است که عملکرد شغلی به عنوان خاصیت یا ویژگی رفتاری معین تعریف شده، به ویژه این که عملکرد شغلی به عنوان خصوصیتی یک پارچه از رفتارهای جداگانه و مجزا که در گسترهای از زمان رخ می دهد در نظر گرفته شده است. نکته دوم در این تعریف این است که ویژگی رفتاری عملکرد شغلی، به ارزش مورد انتظار سازمان برمیگردد. با این تعریف، می توان عملکرد شغلی را به عنوان متغیری که بین مجموعهای از رفتارها که توسط افراد متفاوتی انجام می شود و رفتارهایی که به وسیله افرادی مشابه در زمانها متفاوت انجام می پذیرد به شمار آورد (برمن، 2003).
اسپکتور[2] بیان می کند که مردم زمانی می توانند در مشاغل خود به خوبی عمل کنند که از توانایی و انگیزش لازم برای داشتن عملکرد مناسب بهرهمند باشند. در واقع وی معتقد است که توانایی و انگیزش، حالت و نیرویی درونی است که فرد را به رفتارهای خاصی وا می دارد. انگیزش باعث می شود که فرد، رفتاری را به صورت جهت دار، با تلاش و جدیت و تداوم در طول دوره زمانی خاص انجام دهد (اسپکتور، 2008).
در مورد عملکرد، دیدگاههای مختلفی ارائه شده است. عملکرد شغلی در واقع به مجموع رفتارهایی که در ارتباط با شغل، افراد از خودشان بروز می دهند یا به عبارتی میزان محصول و بازدهی است که به موجب اشتغال فرد در شغلش (اعم از خدماتی، آموزش و تولیدی) حاصل می شود (رشیدپور[3]، 2000).
عملکرد شغلی همان بازده افراد طبق وظایف قانونی و مقرر می باشد و عبارت است از پیامد فعالیتهای نیروی انسانی در خصوص انجام وظایفی که به او واگذار می شود و میزان تلاش و حدود موفقیت کارمند در اجرای وظایف شغلی و تکالیف رفتاری مورد انتظار را بیان می کند (بابو[4] و همکاران، 1997). همچنین منظور از عملکرد شغلی نحوه و میزان انجام وظایف و مسئولیتهای محوله توسط کارشناس می باشد (الوانی و معمارزاده[5]، 1995).
عوامل مؤثر در عملکرد شغلی
توانایی و انگیزش: مارچانت[6] (2000)، دو عامل توانایی و انگیزش را در عملکرد شغلی مؤثر می داند وی بیان می کند که جهت توانمند کردن افراد می بایستی آنها را آموزش داد و برای برانگیختن آنها باید از عوامل انگیزشی استفاده کرد، در واقع دو عامل انگیزشی و آموزشی در عملکرد شغلی افراد از دید وی نقش تعیینکننده دارند (رضوانفر و رضایی، 1386).
انسانها انگیزههای جسمانی، روانی و اجتماعی گوناگونی دارد که میزان فعالیت آنها را کنترل می کند و در حد امکان ارضای این انگیزه ها، از کار و فعالیت خود احساس خشنودی می کنند. صرف نظر از غذا و مسکن، انسانها به دنبال انگیزه هایی از قبیل احساس موفقیت، احساس مسئولیت، جلب احترام و محبت متقابل با دیگران و تلاش برای خود شکوفایی هستند. به نظر هرزبرگ[7] احساس رضایت مندی از نوع کار و حرفه و این که شخص خود را در حال پیشرفت بداند و احساس خود شکوفایی مهم ترین عامل علاقهمندی به شغل است و میزان درآمد و محیط روانی کار از این لحاظ در درجه دوم اهمیت قرار دارد (حجازی و اروانی، 1381).
یکی از مسائلی که پیوسته که نظر دانشمندان را به خود جلب کرده است انطباق محیط و الگوهای محیطی با ویژگیهای شخصیتی افراد است که خرسندی و ارضاء نیاز درونی فرد را به همراه دارد و زمینههای پیشرفت در فعالیتهای شغلی و اجتماعی فرد را نیز فراهم می نماید. هالند[8] (1973) نظریه خود را در زمینه شغل و شخصیت چنین بیان می دارد که اگر ما الگوی شخصیتی یک فرد و الگوی محیطی او را بدانیم می توانیم در اصل با بکارگیری دانسته هایمان در مورد تیپهای شخصیتی و الگوهای محیطی به پیش بینی برخی از نتایج اینگونه سازگار شدنها پرداخت. این گونه نتایج شامل انتخاب شغل، تغییرات کاری، موفقیت شغلی، صلاحیت فردی و رفتار تربیتی و اجتماعی میگردد.
[1] Borman
[2] Spector
[3] Rashidpoor
[4] Babu
[5] Alvani and Meimarzadeh
[6] Marchant
[7] Herzberg
[8] Halend