فایل فردا

مرجع دانلود فایل های دانشجویی

فایل فردا

مرجع دانلود فایل های دانشجویی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پایان نامه )

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پایان نامه )
دسته بندی روانشناسی
بازدید ها 17
فرمت فایل docx
حجم فایل 41 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20
مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پایان نامه )

فروشنده فایل

کد کاربری 1113
کاربر

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان ( فصل دوم پایان نامه )

در 29 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

چارچوب نظری پایان نامه روانشناسی با موضوع سلامت روان:

2-1. سلامت روان

2-2-1. مفهوم سلامت روان

ریشه‌ی لغوی واژه انگلیسی‌ «health»، در واژه‌های، «haelp»، haelth»» (به معنای کـل) و «haelen» و(heal) انـگلیسی قدیم، و کلمه‌ی‌ آلمانی قدیم «heilida» و«heilen» (به معنای کل) است. گراهام ‌ (1992) این ریشه‌های لغوی را با کلمات انگلیسی‌ «halig» و آلمانی قدیم«heilig»، به‌ معنای مقدس، ارتباط داده است؛ بنابراین، از نظر ریشه‌ی‌ لغوی، سالم‌ بودن‌ به معنای‌ «کلیت داشتن یا مقدس‌ بودن» است‌ و بدین‌ترتیب، ویژگی‌های‌ معنوی و فـیزیکی‌ (و نـه فقط فیزیکی) را شامل می‌شود (لطافتی بریس، 1389).

مفهوم سـلامت روانـى، در واقع جنبه‌اى از مفهوم کلى سلامت است. سازمان بهداشت جهانى سلامت را چنین تعریف‌ مى‌کند‌: حالت‌ سلامتى کامل جسمى، روانى، اجتماعى، معنوى و نه فقط‌ فقدان‌ بیمارى یا ناتوانى، که در آن فرد به توانایى‌هاى خودش پى مـى‌برد، مـى‌تواند بـا استرس‌هاى معمول زندگى کنار آید‌، بـه‌ صـورت‌ ثـمربخش و مولد کار کند و قادر به کمک به جامعه باشد ‌(برى و جنکینس ،2007).

کارشناسان سازمان بهداشت جهای سلامت فکر و وران را این طور تعریف می کنند: «سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب» (میلانی فر، 1389).

مفهوم سلامت همچنین دربر گیرنده مفاهیمی همچون احساس خوب بودن و اطمینان‌ از‌ خودکارآمدی، اتکا به خود، ظرفیت رقابت، تعلق بین نسلی و خودشکوفایی توانایی‌های بالقوه فکری، هیجانی و غیره است و فـقدان بـیماری و عـلایم‌ را‌ نیز شامل می‌شود. سلامت روانی به عنوان یکی از ارکان سـلامتی، لازمه یـک زندگی مفید، موثر و رضایت‌بخش‌ فردی‌ است و مسئولیت سنجش، ارزیابی، کنترل، درمان و بهبود بخشیدن آن قبل از هرکس بر عهده متخصصان علوم‌ رفتاری‌ و اجتماعی می‌باشد (پاکیزه، 1387).

لوینسون و همکارانش در سال 1962 سلامتی روان را این طور تعریف کرده اند: «سلامتی روان عبارت است از این که فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی و اطرافیان دارد و مخصوصا با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش حائز اهمیت است» (میلانی فر، 1389).

تودور (1996؛ ترجمه خواجوی، 1382)، سلامت روان را به شرح زیر تعریف می کند:

1. سلامت روان شامل توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهره وری و بدون وجود دردسر است.

2. سلامت روان مفهوم انتزاعی وارزیابی نسبی گراست از روابط انسان با خود، جامعه و ارزش هایش. و نمی توان آن را جدای از سایر پدیدهای چند عاملی فهمید که فرد را به موازاتی که در جامعه به عمل می پردازد، می سازد.

3. سلامت روان، شیوه سازگاری آدمی با دنیا است، انسان هایی که موثر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی، رفتار ملاحظه گرانه و گرایش شاد را حفظ می کنند.

4. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاه ها و موضوعات مختلف مانند: عدم وجود علایم ناتوان کننده، یکپارچگی کارکرد روان شناختی، سلوکی موثر در زندگی شخصی و اجتماعی، احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آنرا در بر می گیرد.

5. برای ارائه یک تئوری در مورد سلامت روان، موفقیت برون روانی کافی نیست، باید سلامت درون روانی را به حساب بیاوریم.

6. سلامت روان، ظرفیت رشد و نمو شخصی است.

7. سلامت روان، یک موضوع مربوط به پختگی است.

8. سلامت روان، یعنی هماهنگی بین ارزشها، علاقه ها، و نگرش ها در حوزه عمل افراد و در نتیجه، برنامه ریزی واقع بینانعه برای زندگی، و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است.

9. سلامت روان، در قیاس با سلامت جسم نیست، بلکه به دیدگاه و سطح روان شناختی ارتباطات فرد-محیط اشاره دارد. بخش مرکزی سلامت، سلامت روان است، زیرا تمامی تعاملات مربوط به سلامتی، به وسیله روان انجام می شود.

10. سلامت روان ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوه ای است که ما را قادر می سازد، نوعی وحدت بین ما و دیگران بوجود آورد.

11. سلامت روان، توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن است، نوعی حس هویت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عامل قدرت فرد، که همراه است با درک واقعیت درون و بیرون از خود و رشد واقع بینی و استدلال.

پس از روش شدن مفهوم سلامت روان این ضرورت دیده می شود تا به اختصار مروری به نظریات گوناگون با گرایش ها و زمینه های متفاوت در مورد طبیعت انسان داشته باشیم و با تصورات گوناگون نظریه پردازان از مفهوم سلامت روان و ماهیت انسان بیشتر آشنا شویم.

در تعریف سلامت روان چهار دیدگاه از یکدیگر تفکیک می شوند(پشتکار، 1388):

الف) سلامت روانی به معنای رفتار بهنجار: در این دیدگاه گفته می شود رفتارهایی که اکثریت مردم از خود نشان می دهند، رفتار های سالم به شمار می آیند و رفتار کسانی که از رفتارهای عمومی جامعه فاصله زیادی می گیرند، به عنوان رفتارهای مرضی به شمار آمده و صاحبان آنها بیمار روانی جامعه نامیده می شوند.

ب) سلامت روانی به معنای الگوی ایدال: در این دیدگاه سالم کسی است که از یک سلسله معیارهای مشخصی برای سلامت روانی تبعیت کند این معیارها غالبا به وسیله روان شناسان و رواپزشکان مشخص می شود.

ج) سلامت روانی به معنای یک فرآیند: در این دیدگاه، سلامت روانی یک پدیده واحد نیست که بتوانیم از آن در تمام مراحل زندگی استفاده کنیم. به عبارت دیگر در هر مرحله از زندگی انسان اعم از کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی سلامت روانی معنایی متفاوت پیدا می کند. به این ترتیب بیماری روانی یک معنای تحولی خواهد داشت، یعنی آنچه را در یک بزرگسال بیماری به شمار می آوریم ممکن است در یک نوجوان سلامتی کامل بدانیم یا بر عکس(پشتکار، 1388).

د) سلامت روانی به معنای فقدان بیماری: در این دیدگاه این سلامتی روانی نیست که تعریف و مشخص می شود. به عبارت دیگر به جای این که بگوئیم سلامت روانی چیست؟ می گوییم بیماری چیست؟ و وقتی کسی بیمار نباشد یعنی سالم است (پشتکار، 1388).

2-2-2. دیدگاههای سلامت روانی

2-2-2-1. دیدگاه فروید

از دیدگاه مکتب روان کاوی، سلامت روانی به معنای سازگاری فرد با خود و با خواسته ها و فشارهای جامعه است (کیمیایی، خادمیان و فرهادی، 1390). در نظر فروید، انسان متعارف و سالم کـسی‌ است‌ کـه‌ مراحل رشد روانی-جنسی را با موفقیت گـذرانده بـاشد‌ و در‌ هیچ‌ یـک‌ از ایـن مـراحل، بیش از‌ حد‌ تثبیت نشده باشد. از نظر او، کم‌تر انـسانی مـتعارف به حساب‌ می‌آید و هر فرد به نحوی غیر متعارف‌ است. هسته‌ی‌ اصلی‌ حالت‌های‌ روان‌نژندی‌ یا نـوروتیک، اضطراب اسـت و اضطراب‌ مرحله‌ی اول نوروز‌ است. هدف‌ از‌ روان‌ درمانی‌ در‌ روان‌کاوی، ایجاد‌ سـلامت روانی‌ است. سلامت روانی دارای دو جنبه اسـت: یکی سـازگاری با محیط بیرونی، و دیگری‌ سازش بـا مـحیط درونی. در نظر فروید، تعامل و تعارض پویای سه ساخت«نهاد»، «من» و «فرامن» تعیین‌کننده‌ی رفتار است و فردی از نظر‌ روانی سالم اسـت کـه‌ بین سه سطح شخصیت وی تعادل برقرار باشد(شفیع آبادی و ناصری، 1389).

یکی از شـاهکارهای فـروید، که مـا را در شناخت رفتار انـسان و در نـتیجه شخصیت‌ او راهنمایی می‌کند مکانیسم های روانی یا دفاعی است. این مکانیسم ها که مکانیسم های سازشی نیز گفته می شوند؛ باعث سازگاری و تطبیق شخص در رویارویی با مشکلات محیطی و اجتماعی می شوند. همیشه برای ارضای تمایلات، امیال و غرایز جنسی بین «نهاد »، «من » و «ابرمن » درگیری و کشمکش وجود دارد و برای اینکه تعادل روانی و شخصیتی در اثر این درگیری محفوظ بماند «من» نقش میانجی داشته و از وسایلی استفاده می کند که از اضطراب که کیفیت نامطلوبی است و تقریبا سرمنشا تمام بیماری های روانی و واکنش های عصبی است نجات یابد. این وسایل عمان مکانیسم های دفاعی هستند و روی این اصل آنها را مکانیسم های دفاعی «من» نیز می گویند (میلانی فر، 1389).


مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت
دسته بندی روانشناسی
بازدید ها 18
فرمت فایل docx
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 16
مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت

فروشنده فایل

کد کاربری 1113
کاربر

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت(فصل دوم پایان نامه)

از دید روانپزشکان سلامتی عبارت است از تعادل در فعالیت های زیستی، روانی و اجتماعی افراد که آناناز این تعادل سیستمیک و ساختارهای سالم خود برای سرکوب کردن و تحت کنترل در آوردن بیماری استفاده می کند.

کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف می کنند: سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران ، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی ، عادلانه و مناسب (میلانی فر ، 1382) .

لوتیسون و همکاران (1964) سلامتی روان را این طور تعریف کرده اند. سلامت روان عبارتند از این که فرد چه احساسی نسبت به دنیای اطراف محل زندگی ، اطرافیان مخصوصاّ با توجه به مسؤلیتی که در مقابل دیگران دارد.
چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن دارد.

کارل مستجز می گوید : سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش با حداکثر امکان به طوری که شادی و برداشت مفید و مؤثر به طور کامل شود .

طبق تعریف واتسون مکتب رفتارگرایی ، رفتار عادی نمودار شخصیت انسان سالم است که موجب سازگاری فرد با محیط و بالنتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری او می شود .

تعریف کینز برگ در مورد سلامت روانی عبارتست از (( تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به خصوص در سه فضای مهم زندگی عشق ، کار ، تفریح)) او برای توضیح بیشتر می گوید (( استعداد یافتن و ادامه کار ، داشتن خانواده ، ایجاد محیط خانوادگی خرسند ، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد . لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصت ها ملاک تعادل و سلامت روان است)) اریک فرام روان تحلیل گر معاصر گفته است سلامت روانی همرنگی فرد با جامعه نیست بلکه برعکس عبارت است از تعدیل و تطبیق جامعه بر حسب نیازهای انسان یک جامعه سالم ظرفیت و توانایی انسان را به عشق ورزی با همنوعان به کار بارور به توسعه خود و به داشتن حس خود بودن که بر مبنای استفاده از نیروی سازنده شخص است گسترش می دهد و همچنین در جای دیگر می گوید : شخص سالم از نظر روانی کسی است که بهره ور بوده و از خود بیگانه نباشد پیوندش با جهان از راه عشق باشد ، از خرد خود برای دست یافتن به حقایق عینی استفاده کند خود را شخصیت بی همتایی بداند و در عین حال همبستگی خود را با دیگران حفظ کند و تا عمر دارد در حال تولد باشد و زندگی را موهبت پر ارزش تلقی نماید ( شعاری نژاد 1376 ).

سلامت یک مرحله نیست؛بلکه یک فرآیند است که تعاریف مختلفی از آن ارائه شده است. موضوع مشترک تمام تعاریف سلامت، شامل خود مسئولیتی[1] و اتخاذ یک سبک زندگی سالم است (ادلین و همکاران،2000)ضمن تعریف سازمان بهداشت جهانی:« سلامت؛ حالت تندرستی[2] کامل جسمانی، روانی و اجتماعی است نه صرفاً فقدان ضعیف یا بیماری»(Who ، 1974؛به نقل از ادلین[3] و همکاران،200).

سلامتی[4] یکی از واژه هایی است که گمان می کنیم تعریف آن آسان است مگر وقتی دریابیم که این واژه برای مردم مختلف معنای بسیار متفاوتی دارد. معنای لغوی ریشه سلامتی «کامل بودن[5]» است.

این واژه در زبان های انگلوساکسون از ریشه ای گرفته می شود که واژه های کامل، بی عیب[6] و مقدس[7] هم از آن گرفته شده اند. سلامتی و مذهب با یکدیگر رابطه ای طولانی داشته اند و هم اکنون نیز در بسیاری از فرهنگ ها با هم رابطه دارند (شریدان و رادماشر[8]، 1992؛ به نقل از میرزایی،1389).


[1] Self responsibility

[2] Well being

[3] Edlin, G,

[4] Health

[5] Wholeness

[6] Hale

[7] Holy

[8] Sheridan & Radmasher


مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان شناختی محیط کار

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان شناختی محیط کار در 11 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
دسته بندی پیشینه متغیر های روانشناسی
بازدید ها 26
فرمت فایل doc
حجم فایل 16 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 11
مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان شناختی محیط کار

فروشنده فایل

کد کاربری 4084
کاربر

مبانی نظری و پیشینه پژوهش سلامت روان شناختی محیط کار در 11 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc



توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)


  • همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA
  • توضیحات کامل در مورد متغیر
  • پیشینه تحقیقاتی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از توضیحات متغیر:

در بررسی ویژگی های جسمی و روانی افراد دو عامل اساسی مشخص وراثت و محیط هستند که هر دو از لحاظ تأثیری که بر فرد می‌گذارند، حائز اهمیت فراوان هستند. انسان زندگی خود را در محیط های مختلف می‌گذراند که محیط کاری از مهم­ترین محیط هایی است که فرد از بزرگسالی بخش اعظمی از وقت خود را در آنجا سپری می‌کند. دنیای امروز استرس های مختلفی دارد که بعضی از این استرس ها مختص محیط کار است. نزاع با یک همکار، محروم شدن از پاداش، دیر رسیدن به سر کار و فشار هیأت مدیره یا رؤسای سازمان به مدیر را می‌توان نمونه­هایی از استرس­های محیط کار نامید که سبب اختلال در سلامت روان شناختی افراد در محیط کار می شوند (مهداد، دهقان، گلپرور و شجاع، 1391).

تعریف


سلامت روان در محیط کار یعنی پیشگیری از پیدایش مشکلات روانی در کارکنان و سالم سازی فضای روانی کار، به نحوی که هیچ یک از کارکنان به دلیل عوامل موجود در محل کار گرفتار آسیب روانی نشوند، هریک از کارکنان از فعالیت ها و محل کار خود احساس رضایت کنند و علاقمند به آن محل باشند، همه کارکنان قادر به ایجاد روابط مطلوب با محیط کار و عوامل موجود در آن باشند و هر یک از کارکنان نسبت به خود، رؤسا، همکاران و به طور کلی نسبت به محیط کار خود و خصوصاً نسبت به جایگاه خود در آن اداره یا سازمان احساس مثبتی داشته باشند (مهداد، دهقان، گلپرور و شجاع، 1391).

سلامت روان کارکنان در هر سازمان و مؤسسه از جمله مسائل مهمی است که باید به آن توجه شود و مدیران باید به نیروی انسانی و تأمین امکانات رفاهی، خواسته ها و نیازهای آنان به عنوان عاملی برای افزایش کارایی و سطح بهره وری توجه کنند.

مدیران یک سازمان به سبب مسئولیتی که در شغل خود دارند بیشتر از دیگران در معرض حوادث استرس زا قرار می گیرند و به همین دلیل بیشتر باید مراقب وضعیت عصبی و روانی خود باشند. لذا مدیران و کارکنان باید با آگاهی از میزان تحمل نسبت به سطح استرس پذیری خود و بکارگیری راهکارهای عملی برای افزایش قدرت تحمل و فشارپذیری فردی خود قدم برداشته و در راستای سالم سازی محیط و ارتقاء سلامت روان سازمان حرکت کنند تا انر‍ژی هایی که ناخواسته صرف تنش های محل کار می شود برای ارتقاء کمیت و کیفیت و تحقق اهداف سازمان مربوطه به کار گرفته شود. یک مدیر کارآزموده باید طوری رفتار کند که حتی کارمندی که در پایین ترین رده شغلی مشغول به کار است به اهمیت مقام خود و نقشی که در جامعه ایفاء می کند پی ببرد


یکی از دلایل عمده وجود و پیدایش اختلالهای روانی و رفتاری، نداشتن امنیت شغلی و اضطراب ناشی از آن است. در یک سازمان آن دسته از کارگران و کارمندانی که احساس امنیت شغلی در آنان پایین است و در نتیجه گرفتار اضطراب ناشی از بیکاری، تبعید، عزل از موقعیت مطلوب و محرومیت از سایر امتیازات و امکانات می باشند، احتمالاً بیش از دیگران برای ادراک منفی حوادث و اتفاقات آمادگی دارند. لذا مدیریت اینگونه سازمانها دائم با افرادی بی انگیزه و یا کم انگیزه مواجهه است که هیچوقت نمی تواند در رسیدن به اهداف مطلوب و دستیابی به بهره وری قابل قبول موفق گردد.

مدیر یک سازمان باید به تمام مسایل توجه داشته باشد و زمینه ای را از نظر روحی و روانی و ارضای انگیزه ها فراهم آورد که کارکنان، خود را شریک و سهیم در کارها و عواقب ناشی از آن بدانند. در چنین شرایطی است که خلاقیت افراد تحت نظارت افزایش می یابد (بویلر، نیوون هوجسن، اسمیتز، گارتنر و اسلویتر، 2014).


مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سلامت عمومی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سلامت عمومی
دسته بندی روانشناسی
بازدید ها 23
فرمت فایل docx
حجم فایل 57 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سلامت عمومی

فروشنده فایل

کد کاربری 1113
کاربر

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سلامت عمومی

در20صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سلامت عمومی عبارت است از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود دنیای اطراف، محل زندگی، اطرافیان مخصوصا‌ با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد. چگونگی سازش وی با درآمد خود و تفاوت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن (میلانی فر، 1373).

علم سلامت عمومی شاخه‌ای از علم بهداشت است که با پیشگیری از اختلال­های روانی و حفظ شیوه­های بهینه زندگی و بهداشت عاطفی سر وکار دارد. علم سلامت روان فرایند همیشگی است که از بدو تولد تا هنگام مرگ ادامه می‌یابد این علم با چهار هدف شکوفایی توان بالقوه، شادکامی، رشد و تحولی هماهنگ، و زندگی مؤثر و کارآمد سعی می‌کند از طریق آموزش به کارکنان بهداشت روانی، پیشگیری، درمان اختلال­های روانی و حفظ و تداوم بهداشت روانی در اشخاص سالم شرایطی ایجاد کند که شهروندان جامعه بتوانند در خانه، مدرسه، جامعه، محیط­های کاری و نهایتاً با خویش سازگار شوند (حسین شاهی برواتی؛ 1379؛ ص 1).

در اساسنامه سازمان بهداشت مصوب سال 1948 آمده است : « سلامت عبارت است از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط نبودن بیماری و ناتوانی» (اصفهانی ، 1383، ص 7).

سلامت روان عبارت از رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذیرش واقعیتهای اجتماعی و قدرت سازگاری با آنها، ارضاء نیازهای خویشتن به طور متعاون و شکوفایی استعدادهای فطری خویش می باشد (حاجی آقاجانی و اسدی نوقابی، 1378؛ ص 16).

2-2-2- تاریخچه مختصری بر سلامت عمومی

بهداشت عمومی از پیشینه‌ای به قدمت انسان متمدن و تاریخچه‌ای کوتاه، به لحاظ علمی، برخوردار است با اینکه فلاسفه هزاران سال در خصوص « سلامت » سخن می‌راندند، صرفاً در 1908 بود که نخستین جمعیت برای سلامت روان تأسیس گردید. در 1919 ، «جامعه و ملی سلامت و روان » تشکیل شد که به تدریج به « کمیته بین المللی سلامت روان » تبدیل شد و نشریه‌ای به نام «سلامت روان» منتشر نمود تا یافته‌های پیشرو و حتی سراسر جهان را گردآوری کند و ارتباط و همکاری دست‌اندرکاران این حوزه را تسهیل نماید. نمود کنونی سلامت را می‌توان در روانشناسی جامعه­نگر و مراکز بهداشت روانی جامعه­نگر یافت که با هدف سه نوع پیشگیری در سطح وسیع و اجتماعی فعالیت دارد. جلوگیری از بروز اختلال­های روانی (پیشگیری نخستین) ، تشخیص و درمان زود هنگام اختلال­ها (پیشگیری ثانوی) و کمک به معضلات و مشکلات ناشی از ابتلاء به اختلالهای روانی (پیشگیری ثالث) در روانشناسی، علاوه بر اهمیتی که برای پیشگیری قایل می‌شویم، به دنبال دستیابی به ویژگی­ها و کیفیتی هستیم که سالم، سازگار و در یک کلام مطلوب به شمار می‌آیند. مواردی که نمی‌توان صرفاً از طریق توجه محض به پیشگیری به آنها دست یافت کما اینکه این طرز تلقی با تعریف کامل بهداشت روانی نیز مطابقت بیشتری دارد (حسین شاهی، 1379، ص 1).

2-2-3- شاخص­های سلامت عمومی

سلامت عمومی را با شش معیار می توان مورد ارزیابی قرار داد:

1- فرد سالم احساس می­کند، راحت است و می­تواند باخودش زندگی کند ، محرومیت­ها و استعدادهای خود را می­شناسد، کمبودهای خود را می­پذیرد و برای بهبود رفتار خود قدم بر می­دارد. بر احساسات خود تسلط دارد و معیارهای جامعه­ای را که درآن زندگی می­کند، زیرپا نمی­گذارد. می­داند که در فراز و نشیب­های زندگی گاهی با موفقیت و زمانی هم با عدم توفیق روبرو خواهد بود و آن­را می­پذیرد و به نحوی خود را از این بن بست بیرون می­کشد.

2- چگونگی روابط فرد با اطرافیانش است، شخص سالم دیگران را دوست دارد و همچنان که به آنها اعتماد دارد، متقابلاً مورد اعتماد و احترام آنان قرار می­گیرد. تفاوت­های افراد را می­پذیرد و به آنها خرده نمی­گیرد. در میان هر گروهی که قرار می­گیرد با حفظ فردیت خویش، قادر است جزئی از آن گروه گردد.

3- قدرت مقابله فرد با مشکلات زندگی می­باشد، شخص سالم خود را با ناملایمات تطبیق داده، از راه سازگاری به عرصه زندگی وارد می­شود و اهداف واقع­گرا برای خود در نظر می­گیرد و برای دستیابی به آنها اقدام می­کند. او می­داند که در طول زندگی با مشکلات نیز مواجه خواهد شد و احساس سعادت «نسبی» است و برای دستیابی به سعادت باید کوشش نمود. پایه سلامت روان در کودکی گذارده می­شود و هیچگاه از تکامل باز نمی­ایستد (شریفی، 1389).

4- عزت نفس و پذیرش: افراد دارای سلامت عمومی تا حدودی این احساس را دارند که آدمی هستند با ارزش و مورد قبول اطرافیان خود، با افراد دیگر راحت هستند و در موقعیت­های اجتماعی به خوبی عمل می­کنند، آنها احساساتی نظیر بی­ارزشی، ناامیدی، عدم پذیرش از سوی دیگران و احساس فقدان حتی یک دوست را در دنیا ندارند.

5- توانایی در برقراری روابط محبت آمیز: افراد دارای سلامت عمومی قادرند روابط نزدیک و رضایت بخش با افراد دیگر در جامعه برقرار نمایند. نسبت به احساسات دیگران حساس هستند و برای ارضای نیازهای خود آنان را تحت فشار نمی­گذارند، این افراد خودمحور و مغرور نبوده و در احساسات خود غرق نمی­شوند، به سلایق دیگران احترام گذاشته و این امکان را فراهم نمی­آورند که زیر فشار و ظلم دیگران قرار گیرند و سعی هم نمی­کنند که بر دیگران مسلط شوند. این افراد نسبت به اعمال خود احساس مسولیت می­کنند و با مشکلات برخورد مناسب دارند.

خودشکوفایی: افراد دارای سلامت عمومی با زندگی سازگاری خوبی داشته و توانایی­های خویش را به سمت خودشکوفایی و کمال جهت می­دهند (شریفی، 1389


مبانی نظری و پیشینه مفهوم سلامت روان از دیدگاه مکتب های مختلف

فصل دوم پایان نامه مفهوم سلامت روان از دیدگاه مکتب های مختلف
دسته بندی روانشناسی
بازدید ها 38
فرمت فایل docx
حجم فایل 97 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 41
مبانی نظری و پیشینه مفهوم سلامت روان از دیدگاه مکتب های مختلف

فروشنده فایل

کد کاربری 1113
کاربر

فصل دوم پایان نامه مفهوم سلامت روان از دیدگاه مکتب های مختلف

در 41 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مکتب روان کاوی:

به عقیده فروید ویژگی خاصی که برای سلامت روانشناختی ضروری است خودآگاهی[1] است.یعنی هر آنچه که ممکن است در نا خودآگاهی موجب مشکل شود بایستی خود آگاه شود به عقیده فروید انسان عادی کسی است که مراحل رشد،روانی جنسی را با موفقیت گذرانده باشد ودر هیچ یک از مراحل،بیش ازحد تثبیت نشده باشدبه نظراوکمترانسانی متعارف به حساب می آیدوهر فردی به شکلی نامتعارف است (خدا رحیمی،1374،هال ولیندزی[2]،1970


[1]self-consciousness

[2]HALL&Lindzey

آلفرد آدلر[1]

: به عقیده آدلر (1926)زندگی بودن نیست بلکه شدن است .آدلر به انتخاب مسئولیت ومعناداری مفاهیم در شیوه زندگی اعتقاد دارد وشیوه زندگی افراد را متفاوت می داند. محرک اصلی رفتار بشر هدفها وانتظار او از آینده است.فرد سالم به عقیده آدلر از مفاهیم و اهداف خویش آگاهی دارد و عمل کرد او مبتنی بر نیرنگ و بهانه نیست، او جذاب وشاداب است وروابط اجتماعی سازنده و مثبتی با دیگران دارد.فرد دارای سلامت روان از نظر آدلر، روابط خانوادگی صمیمی ومطلوب دارد وجایگاه خودش را در خانواده وگروه های اجتماعی به درستی می شناسد. همچنین فرد سالم در زدگی هدفمند وغایت مدار است واعمال او مبتنی برتعقیب این اهداف است .غایی ترین هدف شخصیت ،تحقق خویشتن است .از ویژگی های دیگر سلامت روان شناختی این است که فرد سالم مرتباً به بررسی ماهیت اهداف وادراکات خودش می پردازدواشتباه هایش را برطرف می کند .چنین فردی خالق عواطف خودش است نه قربانی آن ها، آفرینش گری وابتکار فیزیکی ،از ویژگیهای دیگر این افراد است. که فرد سالم از اشتبا ههای اساسی پرهیز می کند.


[1] Adler Alfred

کارل راجرز[1

]:به عقیده راجرز، آفرینندگی مهم ترین میل ذاتی انسان سالم است.همچنین شیوه های خاصی که موجب تکامل وسلامت خود می شوند به میزان محبتی بستگی دارند که کودک در شیر خوارگی دریافت کرده است .«ارضای توجه مثبت غیر مشروط »ودریافت غیر مشروط محبت وتأیید دیگران برای رشد وتکامل سلامت روانی فرد با اهمیت است.این ا فراد فاقد نقاب وماسک هستند وبا خودشان رو راست هستند .چنین افرادی آمادگی تجربه را دارند ولذا بسته نیستند،انعطاف پذیرند وحالت تدافعی ندارند واز بقیه انسان ها عاطفی تر هستند .زیرا عواطف مثبت ومنفی وسیع تر رادر مقایسه با انسان های تدافعی تجربه می کنند.به عقیده راجرز اساسی ترین خصوصیت شخصیت سالم ،زندگی هستی دار است یعنی آماده است ودر هر تجربه،ساختاری را می یابدوبراساس مقتضیات،تجربه لحظه بعدی به سادگی دگرگون می شود.انسان سالم به ارگانیزم خویش اعتماد می کند (خدا رحیمی،1374،راجرز،1369،هال ولیندز،1970).


[1] carl Rogers