فایل فردا

مرجع دانلود فایل های دانشجویی

فایل فردا

مرجع دانلود فایل های دانشجویی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق معنی درمانی

مبانی نظری وپیشینه تحقیق معنی درمانی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 19
فرمت فایل doc
حجم فایل 152 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 67
مبانی نظری وپیشینه تحقیق  معنی درمانی

فروشنده فایل

کد کاربری 1627
کاربر

توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

در شهر وین ، پایتخت اتریش و در قاره اروپا سه مکتب روانشناسی بنیاد گذاشته شده است . مکتب روانکاوی فروید ، مکتب روانشناسی فردی آدلر و مکتب معنا درمانی فرانکل . فرانکل بنیان گذار مکتب معنا درمانی لوگوتراپی در بیست و ششم مارس سال 1905 در وین متولد و در دوم سپتامبر سال 1997 در سن 92 سالگی در همان شهر در گذشت . آلمانی ها ، فرانکل را در سن 37سالگی دستگیر کردند و به اردوگاه وحشتناکی منتقل کردند . در اردوگاه که همه چیز را از او گرفته بودنداین شیوه تفکر در فرانکل بوجود آمد که می گفت .مهم آن نیست که من چه می خواهم باشم ، مهم آن است که من چه کسی باید باشم . در ارتباط با مفهوم بودن برای او سؤال انسان بودن مطرح شد . او معتقد بود که انسان بودن ، یعنی مسئول بودن ، تصمیم گیرنده ، موضع گیرنده و ارزشیابی کننده بودن . ازابتدا مفاهیمی چون : زندگی ، روح و معنا ذهن فرانکل را به خود مشغول کرد . به عقیده او، ما انسان ها سؤال کننده نیستیم ، جواب دهنده هستیم . ما باید به سؤال هایی که زندگی از ما می کند با آزادی احساس مسئولیت کامل جواب دهیم . در انتخاب جوابی که انسان به سرنوشت خود می دهد و انتخاب نگرشی که در مقابل سرنوشت خود بر گزیند، آزاد است . در نتیجه مسئول جوابی است که به سرنوشت می دهد و مسئول شیوه تفکر و نگرش ی است که انتخاب می کند .انسان باید پاسخی بدهد که در شأن انسان است فرانکل روزی به شاگردان خودگفت من معنای زندگی خود را در این می بینم که به دیگران کمک کنم تا آنها در زندگی خویش معنا بیابند او همیشه با انسان هایی روبرو می شد که پرسش هایی در باره معنای مطرح می کردند. فرانکل معتقد بود مشکل انسانامروز بی معنی زندگی بودن زندگی ، خلا وجودی و ناکامی وجودی است. انسانی معنا خواه است معنا خواهی قویترین نیرودر انسان است. معنا چشمه ای است که هرگز خشک نمی شود . اما طراوت انسان بودن آن خشک می شود(هدایتی ،1385 )

اصول معنا درمانی:

فرانکل سه قانون بنیادی را در معنا درمانی مطرح می کند :

1:معنا در زندگی وجود دارد و آن را می توان جستجو و کشف کرد . اما انسان نمی تواند معنا را به دلخواه بوجود

آورد و آن را در افکارش بسازد . انسان جستجو کننده معناست و نه بوجود آورنده آن .

2:معنا وسیله ای برای کامروایی انگیزه ها و یا دستاویزی برای رسیدن به هدف نیست . تحقق معنا خود هدف

است.

3:علت بیماریها و اختلالات روانی بی معنایی زندگی است . کار وفعالیت زیاد باعث بیماری روانی نمی شود ، بلکه علت بیماری بی معنا بودن زندگی است )کوهی ،1388 )

نظریه معنی درمانی( لوگوتراپی [1]) ویکتور فرانکل:

ریشه های معنی درمانی به نوعی به کارهای آلفرد آدلربر می گردد. آدلر[2] اولین روانشناسی است که در مورد معنا در زندگی به بحث پرداخت. او در سال 1931 کتاب معنای زندگی را نوشت. فرانکل رهبر اصلی معنا درمانی و رولو می از بزرگان هستی گرایی به خاطر وارد کردن این مبحث به روانشناسی نسبت بهآدلر ابراز دین کرده اند. فرانکل بنیانگذار مکتب معنا درمانی در بیست و ششم مارس سال(1905)در وین متولددر دوم سپتامبر 1997 در سن 92 سالگی در همان شهر درگذشت. به هر حال ریشه معنا درمانی به کوششهای اولیه فرانکل برای یافتن معنا در زندگی خودش بر می گردد.( نیلسون[3].2001؛ ترجمه: بهفر ، 1384 (لوگوتراپی روشی است که در آن بیمار در جهتی راهنمایی می شود که معنی زندگی خود را بیابد.بنابراین اصول لوگوتراپی تلاش برای یافتن معنی در زندگی است که اساسی ترین نیروی محرکه هر فرد در دوران زندگی اوست به طور کلی در این روش درمانی فرد « فرد روان نژند اندیشه زاد » هدایت می گردد تا معنا و منظور زندگی خویش را دریابد. از آنجا که جستجوی معنا وظیفه ای مبارزه جویانه است تنش درونی فرد را افزایش می دهد و او را به تلاش برای آنچه باید به دست آورد وا می دارد . این سطح از تنش نه تنها در جریان درمان اختلال ایجاد نمی کند بلکه برای رهایی فرد از احساس دلتنگی ، بی دردی وغلبه بر « خلاء وجودی » لازم است تکاپوی حاصل از تنش معناجویی ، یاس انسان روان نژند رابه احساس موفقیت و امید مبدل سازد( رحیمیان 1385. )



[1] : Loggotrap

[2] :Adler

[3] :Nilson.J


مبانی نظری و پیشینه تحقیق روان درمانی

مبانی نظری وپیشینه تحقیق روان درمانی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 55 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33
مبانی نظری وپیشینه تحقیق روان درمانی

فروشنده فایل

کد کاربری 1627
کاربر

توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

روان درمانی به شیوه هایی گفته می شود که در آن مشکلات روانی و عاطفی از طریق بیان مشکلات به یک درمانگر و گفتگو با او درمان می گردد. روان درمانگر به شناخت شما از خود و بهتر شدن توانایی مقابله تان کمک می کند (پروچاسکا[1] و جان نورکراس[2]، ترجمه سید محمدی، 1383).

سابقه فرهنگی - تاریخی روان درمانی

بقراط[3] روان درمانی علمی- تجربی را از پیش خبر داده بود. این روش از اواسط قرن هیجده بطور مستمر در دنیای غرب مورد استفاده قرار داشته است. آنتوان مسمر[4] نخستین کسی بود که روش درمانی خود را استفاده علمی از خواب مصنوعی حیوان نامید. با آن که نظریه‌های او بی‌اعتبار قلمداد شدند، روان درمانی علمی- تجربی به شکل هیپنوتیزم ادامه یافت و بعد به لطف نبوغ فروید[5] از شهرتی همگانی برخوردار گردید. در دهه‌های اخیر روان درمانی علمی- تجربی با استفاده از نظریه‌های پاولف[6] و اسکنیر[7] و نظریه‌های شناختی بیش از پیش گسترش یافته است (پروچاسکا و جان نورکراس، ترجمه سید محمدی، 1383).

انواع روان درمانی

روان درمانی انواع خاص بسیاری دارد و تقسیم بندیهای مختلفی بر مبناهای مختلف برای آن صورت گرفته است. از یک تقسیم بندی که طول زمانی روان درمانی مورد توجه بوده روان درمانی را به دو نوع بلند مدت و کوتاه مدت تقسیم بندی کرده‌اند. در تقسیم بندی دیگری بر حسب تعداد افراد شرکت کننده در روان درمانی دو نوع روان درمانی فردی و روان درمانی گروهی را معرفی کرده‌اند. مهمترین تقسیم بندی بر حسب نوع رویکرد مورد استفاده در طول درمان انجام گرفته است. در این دسته روان درمانی مبتنی بر رویکرد روانکاوی، رفتار درمانی، شناخت درمانی و روان درمانی های مبتنی بر روند انسان گرایانه قرار می‌گیرند (پروچاسکا و جان نورکراس، ترجمه سید محمدی، 1383).

اهداف روان درمانی عبارتنداز:

  • تغییر الگوهای آسیب زای رفتاری
  • بهبود احساس ارزشمندی
  • حل و فصل تعارض ها

روان درمانی به یاد گرفتن مسائلی در مورد خودتان کمک می کند. در بعضی از موارد، شما یاد می گیرید که چگونه گذشته را درک کرده و آن را با زمان حال تطبیق دهید. در موارد دیگر شما از آن دسته از پاسخ هایتان که مشکلاتی را در زندگی شما ایجاد می کنند آگاه شده و شیوه های تغییر آنها را یاد می گیرید (پروچاسکا و جان نورکراس، ترجمه سید محمدی، 1383).

روان درمانی حمایتی

پورافکاری (1389) رواندرمانی حمایتی را اینگونه تعریف می کند: " نوعی رواندرمانی که به منظور کمک به بیماران در جریان بحران های ناشی از مسایل اجتماعی یا بیمـاری جسمی مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین به منظور رفـع ناراحتی های ناشی از بیماری روانی و جسمی طولانی یا نقص های فیزیکی بکار برده می شود ." به نظر محققین، رواندرمانی گروهی حمایتی در عمل، ملاقات گروهی از افراد همدرد است، در جلسات منظم که طی آن شرکت کنندگان درباره شرایط خاص و دشواری های که در آن قرار دارند، مشکلات و مسایلی که با آنها روبرو هستند و تجربه های شخصی خود در خصوص شیوه های روبرو شدن و حل این مسایل و مشکلات با یکدیگر گفتـگو و تبادل نظر می پردازند، اطلاق می شود. با عنایت به مسائل بالا، رواندرمانی حمایتی را می توان به عنوان شیوه ای از درمان تعریف نمود که درمانگر آن را به کار می گیرد تا به هنگامی که بیمار ستقلاً نمی تواند زندگی خود را اداره نماید، او را محافظت نماید (اسلامی نسب، 1374).

اهداف رواندرمانی حمایتی چیست؟

هدف های درمانی به بسیاری از ویژگی های بیمار مانند سن، تشخیص و پیش آگهی بستگی دارد. اما اهداف مشترک درمان عبارتند از:

الف) تقویت کارکرد بهینه روانشناختی و اجتماعی بیمار از طریق بازپروری و تقویت توانایی های او برای اداره زندگیش.

ب) تقویت هر چه بیشتر احترام به خویش و عزت نفس در بیمار.

ج) آگاه نمودن بیمار نسبت به واقعیت محدودیت ها و آن چه دست یافتنی یا دست نیافتنی (مثل محدودیت های شخصی خودش و محدودیت های درمان).

د) پیشگیری از بازگشت مجدد بیماری و تلاش برای جلوگیری از پسرفت یا بستری شدن دوباره بیمار.

ه) توانا ساختن بیمار تا آن میزان از درمان حرفه ای را طلب کند که به سازگار هر چه بهتر او بیانجامد و بدین گونه از وابستگی بی مورد او ممانعت به عمل آید.

و) جابه جایی منبع حمایت (نه لزوماً تمامی آن) از کارشناس بهداشتی به خانواده یا دوستان به شرط آن که خانواده و دوستان قابل دسترس باشند و بتوانند نقش حامی را ایفا نمایند (بلوخ[8]، ترجمه صاحبی، 1377).

موارد کاربرد

رواندرمان حمایتی در خصوص آن گروه از بیماران روانی به کار می رود که هم به لحاظ عاطفی و هم به لحاظ روابط انسانی دچار مشکل جدی هستند و امید نمی رود که بهبودی اساسی یابند. این گروه صرفاً به دلیل ناتوانی های خود بدون دریافت کمک بیرونی قادر نیستند به راحتی زندگی را ادامه دهند. تحمل استرس های زندگی را ندارند و گاهی حتی برای چیزهای بسیار ساده و پیش پا افتاده توقع کمک دارند. دوستان و بستگانی که بتوانند منبع حمایت باشند یا در دسترس نیستند و یا نمی توانند از عهده نیازهای فراوان بیمار برآیند. وخامت اوضاع آن ها و آسیب پذیری شخصیتشان، اشکال دیگر رواندرمانی را که عنصر اصلی درمان در آن ها بصیرت دادن به بیمار است، غیر ممکن می کند. از منظر تشخیص سنتی، این بیماران روان پریش های مزمن، افسردگی های بازگشت کننده و مزمن، بویژه آن هایی که اضطراب فراگیر و یا ویژگی های خود بیمارانگاری دارند و نمونه های اختلالات شخصیتی شدید را شامل می شوند. گروه آخر شامل افرادی چون پارانوییدها، هیستریک ها، منفعل وابسته بی کفایت و یا آن هایی که واجد خصوصیات اسکیزوییدی هستند، اما عموماً عملکردشان در روابط اجتماعی نابسامان بوده، در رویارویی با مسائل مختلف زندگی ناتوان هستند. برخی افراد با ضریب هوشی پایین یا با مشکلات دائمی دیگر مانند بیماری مزمن جسمی یا ناتوانی در برخورد عقلانی با مسائل روزمره زندگی ممکن است نیازمند درمان حمایتی باشند (بلوخ، ترجمه صاحبی، 1377).


[1]- Prochska

[2]- John Norkras

[3]- Hippocrates

[4]- Antoine Msmr

[5]- Freud

[6]- Pavlow

[7]- Skinner

[8]- Bloch

مبانی نظری و پیشینه تحقیق موسیقی درمانی

مبانی نظری وپیشینه تحقیق موسیقی درمانی
دسته بندی مطالعات خانواده
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 59
مبانی نظری وپیشینه تحقیق موسیقی درمانی

فروشنده فایل

کد کاربری 1627
کاربر

توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

می توان موسیقی را علم گفت،زیرا عنصر اصلی موسیقی یعنی صوت و زیر بمی اصوات در اثر نسبت های ریاضی پیدا می شود و از طرف دیگر چون تمام قواعد موسیقی مانند ریاضی،مسلم و بدون تغییر نیست و ذوق و قریحه سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد،پس می توان آن را هنر نامید. یعنی موسیقی دارای دو جنبه علمی و هنری است(فردوسی،1380).

در زمینه روانشناسی موسیقی پژوهش های بسیاری انجام گردیده است که شامل پژوهش ها،ارزیابی های عصب شناسی و فیزیولوژیک بنیادی زیستی،درک موسیقی مطالعات سو برتری نیمکره ای،مطالعات مربوط به شنوایی و مطالعات روانی – فیزیکی مکانیزم های ادراک شنوایی،مطالعات روانشناسی شناختی،تحلیلهای تظاهرات شنوایی و رمزگردانی آن،درک ملودیک و اجرای ماهرانه موسیقیایی،ارزیابی روانشناسی اجتماعی،جنبه های زیبایی شناختی و عاطفی گوش دادن به موسیقی،تحلیل رفتاری یادگیری موسیقی و مطالعات کاربردی این حوزه ها در درمان،آموزش،صنعت و غیره می شود.(هارگریوز،1986؛ نقل ازانصاری مقدم،1372).

احساس زیبایی شناختی یا شناخت زیبایی که نتیجه حالت خاصی از زندگی است،نقطه مرکزی هنرها از جمله موسیقی است که وجه تمایز هنر از زندگی به شمار می رود(انصاری مقدم،1372).

موسیقی مبین و موجود احساسات است. موسیقی بخش طبیعی و زاده صوت و از نیازمندیهای نخستین بشر به شمار می رود. موسیقی فن تجسم عواطف است و مانند شعر از طبیعت تقلید می کند،موسیقی زبان حال روح بشری است و هیجاناتی را که کلام قادر به تعبیر آن نیست بدان وسیله می توان تشریح کرد. موسیقی زبانی بین المللی به منظور ابراز آرزوها،انتظارات و عواطف و احساسات است و برای هر ملتی متناسب خصوصیات ملی امتیازات معینی دارد(روشن روان،1378).

موسیقی به عنوان یک هنر فطری اولین هنر شناخته شده و بشری و خاستگاه اولیه هنرهای دیگر است. انسان اولیه پیش از آنکه زبان اختراع شود تا از طریق آن بتواند با هم نوع خود ارتباط برقرار کند از طریق موسیقی این عمل را انجام می داده است. به این ترتیب موسیقی اولین وسیله بیان و ارتباط نیز بوده است. سومریان پنج هزار سال قبل از میلاد قواعد موسیقی خود را تئوریزه و مدون کرده بودند و با در اختیار داشتن سازهای متنوع،انواع موسیقی را تولید و اجرا می کردند. یونانیان حدوداً نه قرن قبل از میلاد تمامی اصول و قواعد موسیقی خود را مدون و مکتوب کرده و برای هر گروه سنی سازهای ویژه و نوعی خاص از موسیقی را جایز می شمردند. در یونان باستان موسیقی به عنوان یک علم و هنر مقدس و متعالی شناخته می شد،که باعث رشد ذهنی،تقویت حافظه،تزکیه نفس،رشد خصلت های پاک انسانی،سلامت نفس و درک جهان هستی می شود. از این رو در فلسفه یونانی آمده است که برای تربیت شخصی سالم و مبتکر و جامعه ای عاری از بدی ها و زشتی ها باید کودکان را از سنین کم با موسیقی و ژیمناستیک آشنا کرد و در چین باستان معتقد بودند که موسیقی انسان را با نظم و محاسبات ریاضی آشنا کرده رابطه دقیق و در میان اجزاء یک پدیده بزرگ را بدرستی قابل درک می کند(روشن روان،1378).

موسیقی جهان شمول است و اگر خواسته باشیم در موسیقی عنصری را بیابیم که حامل این جهانشمولی در ذاتی ترین شکل آن باشد و نوعی تداوم و اشتراک را از قدیمی ترین و ساده ترین اشکال موسیقی گرفته تا جدیدترین و پیچیده ترین اشکال آن نشان دهد در نهایت تنها به یک عنصر می رسیم. می توان ادعا کرد ذات موسیقی را می سازد و آن صداست. اگر نقاشی را بتوان در آخرین تحلیل به نگار یا تصویر خلاصه کرد موسیقی را نیز در ریشه دارترین شکل آن باید تنها یک صدا دانست. انسان از آغاز پیدایش خود در جهانی نگارین و گویا زندگی کرده و شکل گرفته است،پس فرهنگ نیز پدیده ای است که همواره با نگارها(شکل ها)و آواها(صداها)مشخص می گردد «در اسطوره شناسی انسانی،صدا مکانی ویژه دارد که از ابتدای انسانیت در بالاترین موقعیت ها قرار داشته است،در بسیاری از اساطیر آفرینش جهان با یک صدا آغاز شده است. صدایی که آفریدگار را با یک سرود،یک کلام،یک فریاد،یک خنده،یک آه .... از خود برمی آورده است. صدا در اسطوره شناسی فرهنگ های مختلف مانند هندوچین نیز بار بزرگی را حمل می کند این امر را باید بازتابی از حضور کارکرد موسیقی با صدا در زندگی انسان ها دانست. رشد و توسعه شناخت موسیقی در همراهی با تفکر اجتماعی انسان ها صورت گرفت از این رو زمانی که در نیمه قرن نوزدهم علوم انسانی در شکل نوین خود پا به عرصه وجود گذاشتند موسیقی شناسی نیز می توانست به مثابه علمی حتی قدیمی تر از شناخت انسان ها مطرح شود(فکوهی،1378).

در فرهنگ های سنتی موسیقی نه تنها با تمام شئون زندگی مردم ارتباط داشته و امروز هم به شکل کم رنگتر هنوز ارتباط دارد بلکه با تمام هنرها مرتبط است. در فرهنگ های سنتی موسیقی با ادبیات شفاهی و بعضاً ادبیات کتبی با نگارگری،هنرهای نمایشی و اسطوره ها و آئین های مذهبی و غیرمذهبی پیوند دارد(درویشی،1384).

قطع ارتباط موسیقی با زندگی مردم ابتدا از شهرهای بزرگ شروع و امروزه به ترتیب از شهرهای درجه دو،سه و چهار در حال تعمیم به روستاها است،ارتباط موسیقی در جوامع سنتی با زندگی به این معناست که هر نوع موسیقی مربوط است با یک فعل و انفعالی از تولد تا مرگ که در آن جامعه صورت می گیرد،یعنی هیچ موسیقی ای بدون موضوع نیست ولی در شهرهای بزرگ(مثل تهران)موسیقی با هیچ چیز زندگی مردم ارتباط ندارد در خانه،ماشین،هتل،.... موسیقی گوش می کنیم و در واقع حجم پخش موسیقی به حدی است که کلافه کننده است ولی همه اینها سطحی بوده و با زندگی ارتباط ندارد. در این شهرها موسیقی جدی را هم تفننی گوش می دهند،یعنی از روی هوس،ولی موسیقی در جوامع سنتی اصلاً هوس نبوده .... امروزه در فرایند جدا شدن موسیقی از زندگی بسیاری موسیقی گوش می دهند که برقصند،برای اینکه شاد بشوند ولی در پشت این هیچ اعتقاد،تفکر،نگرش،زیبایی شناسی و معرفتی وجود ندارد ولی در مراسم سنتی و آیین ها این گونه نبود و امروزه موسیقی ارتباطش با حالات زندگی مردم و یا جلوه های معنوی گم شده است .... و البته این جریان،جریان جهانی است ... الان ما ارتباطمان را با خیلی از جلوه های فرهنگی مان از دست داده ایم و خاستگاه بسیاری از پدیده های فرهنگی مان اساساً حذف شده و برداشت مردم هم از موسیقی بیشتر به برداشتی سطحی تبدیل شده است(درویشی،1384).


مبانی نظری و پیشینه تحقیق واقعیت درمانی

مبانی نظری وپیشینه تحقیق واقعیت درمانی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 87 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 38
مبانی نظری وپیشینه تحقیق  واقعیت درمانی

فروشنده فایل

کد کاربری 1627
کاربر

توضیحات: فصل دوم تحقیق کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو تحقیق

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

ویلیام گلاسر در سال ۱۹۲۵ در اوهایو متولد شد. در ۱۹ سالگی مهندس شیمی، ۲۳ سالگی یک روانشناس بالینی و ۲۸ سالگی یک پزشک شد و پس از آن روان‌پزشک گردید. عمدة کار او درمان جوانان بزهکار بود (مدرسه ونتورا ) و در آخر به آموزش و پرورش روی آورد و به موازات آن به آموزش مربیان پرداخته است.

وی می‌گوید: اصل در واقعیت درمانی ایجاد پیوند ، تقبیح مسئولیت گریزی و بازآموزی است و لذا فرمول ثابتی برای کاربری در مورد فرد بیمار به هنگام درمان وجود ندارد چگونگی انجام واقعیت درمانی بستگی به میزان مسئولیت‌گریزی بیمار وشخصیت او دارد.

هرچند هیچ دو موردی همانند هم نیستند، هنگامی که درمان موفقیت‌آمیز باشد انسان به آسانی می‌تواند مشاهده کند این اصول چگونه با روند درمان به‌خوبی در هم بافته‌اند.

به نظر گلاسر، شکست در امر درمان به این امر بر می‌گردد که به درستی آن اصول اساسی توسط درمانگر به کارگرفته نشده است، گلاسر می‌گوید: در آخرین سال تحصیل از درمان‌های سنتی ناراضی شده بودم و در جستجوی راه بهتری برای درمان افراد به جز روان‌درمانی سنتی بودم.

و وقتی برای درمان آرُن می‌بیند که درمان‌های سنتی جواب نمی‌دهد. تلاش‌های دیگری شروع می‌کند که بعدها واقعیت درمانی نام می‌گیرد.

2-4-2- واقعیت درمانی و مفهوم آن

تعریف واقعیت درمانی که مبدع آن گلاسر ( 1986 ) است از بسیاری جهات به گشتالت درمانی و درمان مراجع - محوری شباهت دارد . در همه ی نظریه های یاد شده نحوه ی دریافت واقعیت از سوی مراجع و شیوه ی ارزشیابی درونی او از واقعیت مورد تاکید قرار می گیرد . به نظر گلاسر ، مراجع در دنیای بیرونی (دنیای واقعی) و درونی خود زندگی می کند و دنیای واقعی بر رفتار فرد تاثیر نمی گذارد ، بلکه دریافت و ادراک او از دنیای واقعی بر رفتار او تاثیر گذار است . انسان آزاد است و توان انتخاب دارد و باید مسئولیت پیامد انتخاب های خود را به عهده بگیرد .

در این روش درمانی ، مواجه شدن با واقعیت ، مسئولیت پذیری و ارزشیابی در مورد رفتار های درست و نادرست مورد تاکید قرار می گیرد . فرد نه تنها در مقابل اعمال خود ، بلکه در برابر تفکرات و احساسات خود نیز مسئول است . فرد قربانی گذشته و حال خود نیست ، مگر این که خود بخواهد . این رویکرد درمانی هم در مورد رفتارهای بهنجار و هم در مورد رفتارهای نابهنجار وهم در مورد تدوین شیوه های مناسب تعلیم و تربیت به کار می رود . یکی از نظریه های مشاوره که در دهه های اخیر شهرت یافته ، نظریه واقعیت درمانی است که عمدتا توسط ویلیام گلسر تدوین شده است . رویکرد گلسر یک رویکرد نسبتا صریح است که به توان مراجع برای پرداختن به نیازهایش از طریق یک روند منطقی یا واقع بینانه اعتماد دارد . مشاوره از دید واقعیت درمانی صرفا یک نوع تعلیم یا کارآموزی ویژه است که می کوشد به فرد آنچه را که باید طی رشد طبیعی خود فرا گیرد، در یک مدت زمان نسبتا کوتاه بیاموزد .

گلاسر ( 1984 ) عنوان می کند که واقعیت درمانی قابل کاربرد برای افراد دچار هر گونه مشکل روانی از آشفتگی خفیف عاطفی گرفته تا گوشه گیری جنون آمیز کامل است . این روش در مورد اختلالات رفتاری افراد جوان و سالمند و مشکلات مربوط به الکلیسم و مواد مخدر ، موثر و موفق است . این نظریه به طور وسیعی در مدارس ، موسسات تصحیحی ، بیمارستان های روانی ، بیمارستان های عمومی و مدیریت تجاری بکار گرفته شده است . تمرکز این نظریه بر زمان حال و تفهیم ( این نکته ) به اشخاص است که آنها اساسا" کنشهای خود را در تلاش برای ارضای نیازهای اساسی انتخاب می کنند . اگر موفق به این کار نشوند ، رنج می برند و باعث رنج دیگران می شوند . وظیفه ی درمانگر آن است که آنها را به سوی انتخاب های بهتر و مسئولانه تر که تقریبا همیشه وجود دارد سوق می دهد .

واقعیت درمانی برآن است که اشخاص دو نیاز اساسی دارند که اگر ارضا ء نشود باعث درد می گردند . آن دو نیاز عبارتند از :

1- نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن.

2- نیاز به احساس ارزشمند بودن برای خود و برای دیگران .

نیاز به احساس دوست داشتن و دوست داشته شدن شامل تمام اشکال محبت، از دوستی تا عشق والدینی است. هر کسی نیازمند آن است که محبت را در طول زندگی احساس کند. لازم است کسی را دوست بداریم و احساس کنیم مورد محبت هستیم. وقتی نتوانیم نیاز خود را به محبت یا عشق ارضاء کنیم ، از اضطراب ، ملامت خود ، افسردگی و خشم و احتمالا کناره گیری از جامعه رنج خواهیم برد. واقعیت درمانی بر رفتار فعلی تاکید دارد و لذا به تاریخچه گذشته ی مراجع تکیه نمی کند . وقتی مشاور از این رویکرد استفاده می کند، برای مراجع نقش معلم و سرمشق را ایفا می نماید . واقعیت درمانی بر این فرض مبتنی است که در سراسر زندگی، یک نیاز روانی وجود دارد : نیاز به هویت که شامل نیاز به احساس منحصر به فرد بودن، مجزا بودن و متمایز بودن است . نیاز به هویت به عنوان محرک رفتار، در تمام فرهنگ ها عمومیت دارد . واقعیت درمانی مبتنی بر این پیش بینی است که مراجع مسئولیت شخصی سلامت خود را خواهد پذیرفت . قبول این مسئولیت به یک معنا، به شخص برای حصول استقلال و یا بلوغی کمک می کند که نتیجه ی آن اتکاء به حمایت درونی خود اوست. با اینکه بنا به بسیاری از نظریه های مشاوره ، لزومی ندارد که مشاور متعهدانه عمل کند ، اما واقعیت درمانگر ، مراجع را به صورت عمل مسئولانه تحسین می کند و اگر عمل او مسئولانه نباشد ، مشاور عدم تایید خود را نشان می دهد .


پکیج (پروتکل) آموزشی درمانی خود دلگر‌م سازی (آموزش دلگرمی)

پکیج (پروتکل) آموزشی درمانی خود دلگر‌م سازی (آموزش دلگرمی) در 41 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
دسته بندی پکیج های درمانی روانشناسی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 60 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 41
پکیج (پروتکل) آموزشی درمانی خود دلگر‌م سازی (آموزش دلگرمی)

فروشنده فایل

کد کاربری 4084
کاربر

پکیج (پروتکل) آموزشی درمانی خود دلگر‌م سازی (آموزش دلگرمی) در 41 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc




توضیحات پکیج (پروتکل) درمانی آموزشی روانشناسی

آماده سازی در 10 جلسه درمانی

طراحی شده به صورت آموزش گروهی

آماده شده در بیش از 41 صفحه به صورت جامع (فونت B lotus)

دارای شرح جلسات به صورت کامل جهت اجرا

دارای رفرنس معتبر و به شیوه APA

توجه: این پکیج (پروتکل) شامل شرح جلسات برای آموزش و اجرا می باشد. لازم به ذکر است که این پکیج برگفته از پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکتری دفاع شده می باشد و در تحقیقات مختلف مورد استفاده قرار گرفته و با جامعه و نمونه ایرانی سنخیت کامل دارد.

نمونه ای از جلسات درمانی و مبانی نظری پکیج مورد نظر:



پکیج (پروتکل) آموزشی درمانی خود دلگر‌م سازی (آموزش دلگرمی)

بر مبنای ساختار جلسات آموزش دلگرمی شوناکر (1980؛ نقل از باهلمن و دینتر، 2001)

دلگر‌م‌سازی از جمله مفاهیم کاربردی روان‌شناسی آدلری است که بویژه در محیطهای تربیتی نتایج غیرقابل انکاری دارد. این پروتکل براساس مدل شوناکر تدوین شده و مطالب مرتبطی مبتنی بر آموزه‌های فرهنگی به آن افزوده شده است. هریک از این ده جلسه براساس ساختار مشخص 6 مرحله‌ای سازمان‌دهی می‌شود. وقتی به افراد زمان داده می‌شود تا از نگرانی‌های دیگرشان رها شوند، آنها می‌توانند بر یک چیز یا موضوع جدید متمرکز شوند، به همین دلیل نخستین مرحله از یک تمرین آرامش‌بخشی تشکیل می‌شود تا به شرکت‌کنندگان این امکان را بدهد تا از نگرانی‌های روزمره خود رها شوند. در خلال تمرین آرامش‌بخشی مشاور ایده‌ها و تفکرات دلگرم‌کننده می‌دهد، سپس بازخورد تکالیف جلسه‌ی قبل مورد بررسی قرار می‌یرد. یک عنصر ثابت بازخورد این است که در آن به شرکت‌کننده، یک دقیقه وقت داده می‌شود تا به بقیه‌ی گروه چیزی در مورد تجربه‌ی خودش درباره‌ی تکلیفش بگوید.

هدف این تمرین تبادل تجارب برای یاد گرفتن چگونگی گفتن چیزی با یک شیوه‌ی مختصر و بیان ایده‌ها و افکار فرد است. در نتیجه، اطلاعات در خصوص موضوع خاصی که در آن جلسه بر آن تمرکز شده، مورد ملاحظه قرار گیرد. مرحله‌ی چهارم، شامل تمرین مرتبط با این اطلاعات است. پس از اینکه تکلیف هفته‌ی آینده، تشریح شد، جلسه با یک تمرین آرامش‌بخشی دیگر به نام گام آینده به پایان می‌رسد. در خلال این تمرین مشاور از شرکت‌کنندگان می‌خواهد به شیوه‌هایی که آنها می‌توانند مهارتهای جدید و اطلاعات آن جلسه را در زندگی روزمره‌ی خود به کارگیرند، فکر کنند و از آنها می‌خواهد چنین موقعیت‌هایی را مجسم کنند. این نوع تجسم احتمال اینکه اطلاعات و تمرین‌ها به زندگی روزمره‌ی شرکت‌کنندگان تعمیم یابد و رفتارهای دلگرم‌کننده بخشی ذاتی از مجموعه‌ی رفتاری آنها بشود و افزایش می‌دهد. محتوای این ده جلسه به شرح زیر می‌باشد (باهلمن و دینتر، 2001).

عناوین و اهداف جلسات آموزش خوددلگر‌م سازی بر مبنای عناوین و اهداف جلسات آموزش دلگرمی شوناکر (1980): (برگرفته از باهلمن و دینتر، 2001).



جلسه اول


اهداف:


1. معرفی خود به عنوان آموزش‌دهنده

2. معرفی اجمالی هر یک از اعضای گروه

3. معرفی کل برنامه و بیان قوانین

4. در ادامه به هر یک از اعضا دعوت‌نامه‌ای داده می‌شود تا با محتوای جلسات و اهداف آن بیشتر آشنا شده و روابط حسنه نیز کاملتر گردد.

5. انجام تمرین آرامش‌بخشی

6. ارائه‌ی اطلاعات در خصوص این جلسه.

7. معرفی مفهوم دلگرمی و آموزش رفتارها و ویژگی‌هایی که دلگرم‌کننده هستند.

8. شرکت‌کنندگان در مورد رفتارها و ویژگی‌هایی که دلگرم‌کننده هستند یاد می‌گیرند و بحث می‌کنند. برای توضیح مفهوم دلگرمی ابتدا از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا هریک نظر خود را درباره‌ی این مفهوم بیان کنند.


فعالیت


دلگرمی جوهر اعتماد به نفس را در فرد افزایش می‌دهد و به شخص پیام می‌دهد که او آنگونه که هست و نه آنگونه که باید باشد، به اندازه‌ی کافی خوب است (شیلینگ، ترجمه‌ی آرین، 1382). دلگرمی نیازمند یک تغییر ظریف است که در طی آن تمرکز افراد از روی کلمات منفی که اغلب افراد به خاطر نقص‌ها و کمبودهایشان به ‌وسیله‌ی آنها بمباران می‌شوند به روی کلمات و نگرشهای مثبت تغییر می‌کنند. به عبارت دیگر دلگرمی و در نظر گرفتن ‌جنبه‌های مثبت و منفی، انتخاب آگاهانه برای توجه کردن به مسائل و آگاهی در مورد آنچه انجام ‌می‌دهیم، می‌باشد بطوری که در زندگی سودمندتر و مؤثرتر عمل کنیم (اکستین و کوک، 2005). دلگرم کردن مهارتی است که آموخته می‌شود و یک شبه حاصل نمی‌شود و با تمرین بدست ‌می‌آید (دینک مایر و مک کی، 1983، ترجمه‌ی قراچه داغی، 1384).

دلگرمی هرچیزی است که یک فرد انجام می‌دهد تا باعث شود فرد دیگر احساس بهتری داشته باشد و به صورت اثربخش تری کار کند و برای سهیم شدن در بهبود و رفاه حال دیگران و کل جامعه اشتیاق بیشتری نشان می‌دهد. این نتایج آشکار می‌شود چون آن فرد این احساس را دارد که به اندازه کافی خوب است، تعلق دارد، توسط دیگران پذیرفته شده است و این احساس را دارد که "من ‌می‌توانم" (شوناکر، 1996؛ به نقل باهلمن و دینتر، 2001). دردلگر‌م سازی تلاش می‌شود تا فرد به خود و توانایی‌هایش اعتماد کند. یعنی توانایی‌هایش را بشناسد و بداند قادر است چه ‌فعالیت‌هایی را به طور مستقل انجام دهد، دلگرمی مستلزم بکارگیری ‌تلاش‌ها و ‌توانایی‌های افراد با وجود موانع و خطراتی است که در زندگی روزمره وجود دارد، و این امر منجر به توانمندی درونی انسانها می‌شود.

همچنین دلگرمی اعتماد شخص و احساسش و درکش از خودش را قوت ‌می‌بخشد و در نتیجه کلیدی برای بالندگی شخص است. در نتیجه دلگرمی، نوعی احساس شخصی است که فرد تعلقات و امیالش را متوقف ‌می‌کند تا منفعت اجتماعی را افزایش دهد. بنابراین، دلگرمی هم هدف شخصی و هم هدف اجتماعی است (باهلمن و دینتر، 2001). در ایکورس معتقد است که

به دلگرمی در افراد به اندازه‌ی نیاز گیاه به آب است و همه در هر سنی به آن نیازمندند (مایبل و مایبل، 2006؛ به نقل از علیزاده و همکاران، 1391). دنیک مایر و لوسونسی (1996؛ به نقل از چستون، 2000) معتقدند که دلگرمی فرآیند تسهیل رشد منابع درونی فرد و جرأت برای حرکت مثبت است و مک کی (1992) بر این باور است که برای اینکه چنین فرآیندی رخ می‌دهد باید به جای ‌ناتوانی‌ها به داشته‌ها و نیرومندی‌ها تأکید نمود. در واقع دلگرمی نوعی واقعاً انکار یا سرکوب ساده لوحانه ی چیزهای منفی نیست. بلکه دیدن مثبت‌ها و منفی‌ها در کنار هم و آگاهانه توجه کردن به مثبت‌ها با این بینش که چنین اینگونه عمل کردن در زندگی سودمندتر است تا زمانی که خود را در دام منفی‎ها اسیر سازیم (باهلمن و دینتر، 2001). تحسین پاداش است که برای یک موفقیت بدست آمده و تکمیل شده پرداخت می‌شود، تحسین یک داوری ارزشمند است و در تحسین فرد تحسین کننده در یک موضع برتر قرار دارد (دنیک مایر و مک کی، 1983، ترجمه‌ی قراچه داغی، 1384). در حالیکه، دلگرمی بر فرآیند متمرکز است و باید قبل از اینکه فرد تکلیف خود را کامل کند یا حتی قبل از شروع بگیرد (تامسون و رادولف، 2000).

حتی دلگرمی می تواند در زمانی که موفقیتی بدست نیامده اعمال شود. دلگرمی می تواند مشمول تلاش، پیش رفت و حتی نشان دادن علاقه باشد. دلگرمی تصدیق کردن است و نشانه‌ی قدرشناسی از توانمندی ها و تعریف از توانمندی‌ها و موفقیت هاست و به افراد کمک ‌می‌کند تا هدف‌های واقع بینانهای برای خود در نظر بگیرند (دینک مایر و مک کی، 1983، ترجمه‌ی قراچه داغی، 1384). در دلگرمی تأکید بر پذیرش فرد است؛ و انگیزه و محرک تلاش برای افزایش احساس و مشارکت با بشریت است. سپس در ادامه ی جلسه‌ی چند نکته دلگرم‌کننده مطرح گردید:

پرهیز از یأس و ناامیدی.

سعی و تلاش مهم‌تر از نتیجه است.

تلاش برای پیشرفت.

عمل فرد را از خود او جداکردن

توجه به نقاط مثبت.

نشان دادن اعتماد.

اشتباه را یک شکست تلقی نکردن.

به کسب موفقیت امیدوار بودن.

موفقیت فرآورده ی جانبی است.

جرأت پذیرفتن کامل نبودن را داشتن.

از ناامید کردن و بی ارزش کردن دیگران پرهیز کردن.

مثبت اندیش بودن و خوش بینانه نگاه کردن به زندگی.

جلسه با یک تمرین آرامش‌بخشی دیگر به پایان رسید، در خلال این تمرین مشاور از شرکت‌کنندگان خواست به شیوه‌هایی که آن ها می‌توانند مهارت‌هایی جدید و اطلاعات آن جلسه را در زندگی روزمره‌ی خود بکار گیرند، فکر کنند و همچنین از آن ها خواست چنین موقعیت‌هایی را مجسم کنند.


تکلیف


1) پنج رفتار دلگرم‌کننده را در ارتباط با دیگران بیان کنید.

2) به اثرات متفاوت دلگرمی بر روی اعضای ‌خانواده‌ی خود توجه نموده و در جلسه‌ی آینده آن را در کلاس مطرح سازند.



جلسه دوم


هدف:

آموزش مفهوم هدف‌گرایی رفتار انسان.


فعالیت:


‌همه‌ی رفتارهای بشر دارای قصد و هدف است. افراد بشر از موهبت آزادی و انتخاب برخوردارند (یک ویژگی منحصر به فرد انسان که او آن را در قدرت خلاص طبیعت انسان نامید) و اهداف رفتار انسان به ‌وسیله‌ی فرد خلق می‌شود. توصیف انسان با مفاهیمی چون خلاق، انتخاب گر، تصمیم‌گیرندگان مختار، گویای آن است که انسان ‌هدف‌هایشان را بر ‌می‌گزینند. سپس به سوی این هدف ها که فکر می‌کنند به آن موقعیتی در این جهان می‌دهد و..........

..........

.........................

................................................

......................................................................